، اصغر احتشامی2
، حامد زندی3
، محبوبه نم نباتی4



).همچنین مبتنی بر آزمون تی زوجی، نتایج نشان داد میانگین نمره خودکارآمدی در هر دو گروه کنترل و آزمایش، قبل و بعد از مداخله اختلاف معنادار در جهت افزایش خودکارآمدی شیردهی داشت 0/05>P)، بهنحویکه میانگین خودکارآمدی شیردهی در گروه آزمایش از 3/±/63 به 4/±154/3 رسید و در گروه کنترل نیز این مقدار از 6/11±94/33 به 5/36±124/8 افزایش یافت.

در جدول شماره 4 وزنگیری نوزاد در گروه کنترل و آزمایش تعیین گردید که براساس آزمون کولموگروف اسمیرنوف، توزیع دادهها نرمال گزارش شد. در تحلیل وزنگیری قبل و بعد از مداخله تغییرات درونگروهی معنادار بودند اما تفاوت بین دو گروه پس از مداخله معنادار نشد. آزمون تی مستقل نشان داد میانگین وزنگیری، قبل از مداخله بین دو گروه اختلاف معنادار نداشت (0/05>P) و بعد از مداخله نیز این تفاوت معنادار نشد (0/05>P). میانگین وزنگیری در گروه آزمایش 239/16±3539/33 و در گروه کنترل 253/56±3574/83 گزارش گردید. در مقایسه متغیر وزنگیری قبل و بعد از مداخله در هر گروه نسبت به خودش، نتایج مطالعه نشان داد متغیر وزنگیری معنادار شده است (P>0/001). به نحوی که میانگین 259/73±2317/6 قبل از مداخله در گروه کنترل گزارش گردید که بعد از مداخله این مقدار به 234/43±2385/17 رسید. همچنین مقدار وزن نوزادان در گروه آزمایش از 239/16±3539/33 به 253/56±3574/83 رسید. آزمون تی زوجی نیز نشان داد میانگین وزن گیری در گروه کنترل، قبل و بعد از مداخله اختالف معنادار در جهت افزایش وزنگیری داشت (P>0/05). آزمون تی زوجی هم نشان داد میانگین وزنگیری در گروه مداخله، قبل و بعد از مداخله اختالف معنادار در جهت افزایش وزنگیری داشته است (P>0/05). در تحلیل وزنگیری، تغییرات درونگروهی معنادار بودند اما تفاوت بین دو گروه پس از مداخله معنادار نشد.

در جدول شماره 5 فراوانی بستری مجدد در دو گروه آزمایش و کنترل تعیین شده است که نتایج نشان داد در گروه کنترل، یک مورد بستری مجدد وجود داشت و در گروه مداخله، بستری مجدد وجود نداشت.

بحث
مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر تله نرسینگ بر نمره خودکارآمدی شیردهی در مادران، وزنگیری و فراوانی بستری مجدد در نوزادان نارس در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان صورت گرفت. یافتههای حاصل از مطالعه نشان داد نمره خودکارآمدی شیردهی مادران حاصل از اجرای مداخله، در دو گروه آزمایش و کنترل معنادار شد که در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش قابلتوجهتری نشان داد. در بررسی فراوانی بستری مجدد نوزادان بین دو گروه آزمایش و کنترل، یک مورد بستری در گروه کنترل، گزارش گردید. در مقایسه وزنگیری نوزادان در دو گروه آزمایش و کنترل، میانگین وزنگیری در دو گروه، تفاوت معناداری نداشت.
یافتههای مطالعه تفاوت معناداری را در افزایش خودکارآمدی شیردهی مادران مبتنی بر رویکرد تله نرسینگ نشان داد، بهنحویکه میانگین نمره خودکارآمدی شیردهی قبل و بعد از اجرای مداخله در گروه آزمایش، افزایش پیدا کرد. تلاش در جهت تقویت باورها و اعتمادبهنفس مادر در شیردهی در این مطالعه از طریق ارائه انواع فعالیتهای انگیزشی برای تشویق مادران، ارائه محتواهای آموزشی، لیستکردن مشکلات شیردهی، برنامهریزی برای حل مشکلات مطرحشده به افزایش بیشتر نمره خودکارآمدی مادران گروه آزمایش انجام شد.
مطالعه حاضر در راستای نتایج مطالعه آقابابایی و همکاران است که باهدف تأثیر مشاورههای شیردهی بر خودکارآمدی شیردهی مادران، صورت گرفته بود. این مطالعه نشان داد آموزش شیردهی به مادران بهصورت ترکیبی شامل جلسات حضوری، آموزش از طریق جزوه، کتابچه، فیلم، پمفلت و پیگیریهای تلفنی، ارسال پیامک و عضویت در گروههای مجازی، میتواند بهطور قابلتوجهی خودکارآمدی مادران را در زمینه شیردهی افزایش دهد، بهنحویکه استفاده از روشهای ترکیبی موجب شد میانگین نمرات خودکارآمدی شیردهی در گروه آزمایش بعد از انجام مداخله افزایش یابد [15]. نتایج مطالعه محمدیان و همکاران نیز که برای حل مشکلات شیردهی مادران بر مشاورههای تلفنی در ادامه آموزشهای حضوری، تمرکز داشت، حاکی از این بود که نمره خودکارآمدی شیردهی تفاوت آماری معناداری را بین دو گروه آزمایش و کنترل داشته است [22].
نتایج مطالعه گالگوس و همکاران در استرالیا نیز نشان داد مشاوره از طریق خطوط تلفنی، پتانسیل بالایی برای افزایش اعتمادبهنفس مادران و تداوم شیردهی با دسترسی به منابع مراقبتی وجود دارد [23]. مطالعه حاضر، با برخی دیگر از مطالعات همراستا نبود و تأثیر مداخلات آموزشی را بخش کوچکی از حل مشکلات شیردهی مادران عنوان کرده است و سایر عوامل فرهنگی و نگرشی مادر را مورد توجه قرار داده است.
در مطالعه کهن و همکاران در اصفهان در سال 1396 استراتژیهایی مانند بهبود نگرش مادر نسبت به توانمندی شیردهی نیز در کنار کسب دانش و مهارت موردتوجه قرار گرفته است. همراهی و حمایت خانواده ازجمله همسر از عواملی ذکر شده که موجب انگیزه مادر در شیردهی میگردد. این پشتیبانی، احساس منفی و استرس نسبت به شیردهی را در مادران، برطرف میسازد و باور مبنی بر توانمندی شیردهی را در آنها تقویت میکند [24]. باتوجهبه نتایج مطالعه حاضر و مطالعات موجود، مداخلاتی که رویکرد آموزشمحور مبتنی بر حل مسئله داشته باشد در کنار تقویت باورهای مادر و جلب حمایت اعضای خانواده، میتواند در ارتقای خودکارآمدی شیردهی مادران نوزادان نارس نقش داشته باشد.
در راستای هدف تعیین و مقایسه وزنگیری نوزادان، نتایج مطالعه نشان داد این متغیر در بین گروه آزمایش و کنترل ناشی از انجام مداخله، تفاوت معناداری نشان نداد اما در هر گروه نسبت به ماقبل خودش افزایش معناداری نشان داده شد که باتوجهبه وزنگیری ماهیانه 900-1000 گرم در فرایند تکاملی نوزادان این مسئله طبیعی است [25]. باتوجهبه ملاحظات ویژه پزشکان به مقوله رشد نوزادان نارس، از طریق تجویز مکملها و غنیکنندههای افزاینده روند وزنگیری، نگرانی مادران مبتنی بر روند رشد نرمال در فرزندشان و درخواست آنان از پزشک برای تجویز دارو و مراجعات منظم آنان برای کنترل وزنگیری در پایگاههای بهداشتی و کوتاهبودن فرایند مداخله میتوانند بر معنادار نشدن متغیر وزن ناشی از اجرای برنامه تأثیرگذار بوده باشد.
مطالعه حاضر با مطالعه طالقانی و همکاران که نتایج حاصل از پیگیری نوزادان نارس را بهمدت 1 سال انجام دادند، همراستا بود، بهنحویکه یافتههای مطالعه آنها نشان داد مداخلات پیگیرانه آموزشی تأثیر در بهبود روند وزنگیری نوزادان ایجاد نمیکند. از میان نوزادانی که بهویژه با وزن کمتر از 1000 گرم، متولد شده بودند، تنها 53 درصد از نوزادان توانسته بودند تا 3 ماهگی به صدک 50 دست پیدا کنند که عواملی مانند شیردهی نامناسب، غنیسازی نکردن شیر مادر، استفاده از شیرخشکهای معمولی بهجای استفاده از شیرخشکهای غنیشده از عللی است که میتواند در این تأخیر رشدی نقش داشته باشد [26]. با درنظرگرفتن نتایج مطالعات مشابه، پیشنهاد میشود باتوجهبه ضروری بودن پایش وزنگیری نوزاد بهعنوان یکی از فاکتورهای تکاملی نوزاد نارس، مداخلات طولانیتر با تمرکز بر حل مشکلات تغذیهای نوزادان نارس، موردتوجه قرار گیرند تا اثرات مداخله بر وزنگیری بهطور بیشتری ملموس شود.
در مطالعه حاضر شاخص بستری مجدد بهعنوان یکی از پیامدهای اجرای برنامه تله نرسینگ تعیین شد که نتایج نشان داد میانگین بستری مجدد در گروه کنترل، 3/33 درصد بود (یک مورد بهعلت ابتلا به سپسیس)، درحالیکه در گروه آزمایش، موردی از بستری مجدد گزارش نگردید. مطالعه حاضر همراستا با مطالعه آیکانات و همکاران که در ترکیه بر روی نوزادان نارس انجام شد، اقدامات مبتنی بر افزایش عملکرد مراقبتی والدین را، در کاهش بستری مجدد نوزادان مؤثر دانسته است. در این مطالعه اشاره شده است دسترسی به منابع اطلاعرسان و آموزشی از مداخلاتی است که بروز عوارض بعد از ترخیص و بستری مجدد را کاهش میدهد [27].
در مطالعه ونگ و همکاران در هنگکنگ از دو روش مشاورههای تلفنی و ویزیت در منزل برای پیگیری بیماران بهبودیافته از مشکلات حاد بعد از ترخیص استفاده شد که یافتههای مطالعه نشان داد میزان بستری مجدد بیماران دریافتکننده مشاورههای تلفنی و ویزیت در منزل، بهمراتب کمتر از بیمارانی بود که طبق روال مرسوم، خودشان به مطب مراجعه میکردند، بهنحویکه میزان بستری مجدد در گروه دریافتکننده مراقبت در منزل معادل 10/7 درصد و در گروه دریافتکننده مشاورههای تلفنی، 11/8 درصد بود [28].
مطالعه حاضر با برخی از مطالعات همراستا نبود. در مطالعه آرانی و همکاران در تهران که باهدف تعیین علل بستریهای مجدد نوزادان در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفت، یافتههای مطالعه، بستری مجدد را تابعی از وضعیت فیزیولوژیک نوزاد و سن حاملگی بدو تولد، مطرح کرده است. در این مطالعه بیان شده است سن حاملگی بدو تولد با بستری مجدد، رابطه مستقیمی دارد، ببهطوریکه نوزادانی که کمتر از 32 هفته متولد میشوند، بیشترین درصد بستریهای مجدد را به خود اختصاص میدهند که به میزان 20 تا 40 درصد این آمار متغیر است [29]. باتوجهبه یافتههای مطالعات مشابه و مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود اقدامات مبتنی بر پیگیری نوزادان پرخطر و توانمندسازی مادران در گروه سنی نوزادان با وزن تولد کمتر از 32 هفته انجام شود و شاخص بستری مجدد در آنها مورد بررسی قرار گیرد تا اثرات اجرایی مداخلات بهطور ملموستری مورد ارزیابی قرار گیرد.
نتیجهگیری
اجرای مداخلات تله نرسینگ در جهت ارتقای خودکارآمدی شیردهی و کاهش بستری مجدد نوزادان نارس در دوره بعد از ترخیص مؤثر است. برنامه تله نرسینگ میتواند بهعنوان یک استراتژی ارزان در دسترس، شرایط دریافت مستمر توصیههای مراقبت را برای تمامی مادران نوزادان نارس فراهم آورد. در این راستا، تغییر تدریجی سیاستهای مرسوم پیگیریهای حضوری به سیاستهای نوین مبتنی بر تله هلث در سیستم بهداشتی – درمانی میتواند زمینه را برای توسعه سلامت نوزادان نارس در جامعه فراهم سازد.
مطالعه حاضر توانست به درک بیشتر مشکلات مراقبتی مطرحشده توسط مادران کمک نماید، بهنحویکه مشکلات تغذیهای، نگرانی از وزنگیری نوزاد، ناتوانی در شیردهی، تشخیص ندادن ناپایداریهای تنفسی و آگاهی از نشانههای عفونت از بیشترین نگرانیهایی بود که توسط مادران مطرح شد.
این مطالعه، هرچند نقاط قوت خوبی درزمینه حمایت و مراقبت از مادران نوزادان نارس داشت، دارای محدودیتهایی نیز بود. باتوجهبه سنجش وزن در پایان مطالعه توسط افراد مختلف در پایگاههای بهداشتی، ممکن است در اندازهگیری خطا رخ داده باشد. نمونهگیری در اصفهان، امکان محدودیت در تعمیم نتایج را ایجاد میکند و بایستی در جوامع شهری مختلف مخصوصاً در جوامعی که فرهنگ اجتماعی متفاوتی دارند نیز موردمطالعه قرار گیرد تا قابلیت کاربرد و تعمیمپذیری مطالعه، افزایش یابد.
یکی از محدودیتهای مطالعه، دسترسی نداشتن به پدران نوزادان مبتنی بر محدودیتهای حضور آقایان در بخشهای مراقبتهای ویژه نوزادان براساس اصول شرعی حاکم بر جامعه است که سعی شد از طریق مصاحبه با پدرانی که برای انجام پیگیریهای بیرون از بیمارستان، در بخش یا مراکز درمانی حضور پیدا میکنند، نظرات آنها نیز بررسی شود که بیشترین نگرانی پدران مرتبط با نحوه مدیریت مشکلات تنفسی نوزاد در منزل و پیشگیری از بستری مجدد بود.
محدودیتهای مالی و فقدان زیرساخت ارائه تله نرسینگ باعث شد از پیامرسانهای در دسترس و تماس تلفنی برای ارائه مراقبت استفاده شود. باتوجه به فقدان دسترسی به مادرانی که در خارج از مرکز استان هستند، تنها مادرانی که به بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برای دریافت خدمات مراجعه کردند در این مطالعه وارد شدند.
اختلالات اینترنت در مقطعی از پژوهش نیز سبب شد سمتوسوی ارائه تله نرسینگ با تمرکز بر تماسهای تلفنی بیشتر سازماندهی گردد و برقراری تماسهای ویدئویی با مادران میسر نبود و عمده ارائه تله نرسینگ بهصورت تماسهای تلفنی، چت و ارسال عکس، فیلم و فایل صوتی صورت گرفت.
پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری مبتنی بر مقایسه رویکرد تله نرسینگ با مطالعات مبتنی بر مراجعات حضوری صورت گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مطالعه حاضر در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با کد اخلاق (IR.MUI.NUREMA.REC.1400.055) تأیید شده است. از مشارکتکنندگان مطالعه نیز رضایت آگاهانه کتبی دریافت شده است.
حامی مالی
مطالعه حاضر بخشی از طرح پژوهشی مرتبط با پایاننامه خانم عاطفه شمسی مقطع دکتری پرستاری، دانشکده پرستاری، در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با شماره مصوب (55258) است و با حمایت مالی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مفهوم، اجرا، جمعآوری اطلاعات و تحلیل دادهها مطالعه: عاطفه شمسی؛ طراحی روش مطالعه و نظارت بر اجرا: محبوبه نمنباتی؛ همکاری در اجرای مطالعه: اصغر احتشامی و حامد زندی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
پژوهشگر از بیمارستانهای شهید بهشتی، الزهرا و امام حسین وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و مادران نوزادان نارس مشارکتکننده تشکر و قدردانی میکند.
| بازنشر اطلاعات | |
|
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |