مقدمه
بیمارستانها در تحقق اهداف نظام سلامت برای ارائه مراقبتهای سلامتی به افراد جامعه نقش حیاتی دارند و این ویژگی آنها را از سایر سازمانهای مرتبط با سلامت متمایز کرده است [1]. عملکرد موفق یک بیمارستان در ارائه خدمات با کیفیت بالا که به ایجاد رضایت و نتایج مثبت در برآورده کردن نیازهای بیماران منجر میشود، بهشدت تحت تأثیر عملکرد و درنتیجه سلامت کارکنان آن میباشد. پرستاری یک جایگاه کلیدی در سیستم مراقبتهای بهداشتی دارد و پرستاران بهعنوان بزرگترین گروه حرفهای درگیر در سیستم سلامت به شمار میروند که تقریباً 59 درصد از تمام کارکنان بهداشتی در سراسر دنیا را تشکیل میدهند. علاوهبراین، در میان متخصصان با تحصیلات عالی، پرستاران دومین نفر در پست شغلی هستند [2]. بنابراین، باتوجهبه نقش حیاتی پرستاران در جامعه و نظام سلامت و ارتباط شناختهشده بین سلامت جسمانی و عملکرد شغلی، توجه به سلامت پرستاران در عملکرد صحیح نظام سلامت از اهمیت ویژهای برخوردار است [3].
بااینحال، پویایی کار انجامشده در بیمارستانها نیازمند عملکرد بیوقفه با حجم و ساعات طولانی در نوبتهای کاری نامنظم است [4]. مشکلی که در حال حاضر بسیاری از کشورها ازجمله ایران با آن مواجه هستند، تغییرات جمعیتی است که تقاضای بالایی برای خدمات مراقبتی دارند. باتوجهبه کمبود نیروی پرستاری، این میتواند برای ایران و بسیاری از کشورها چالشبرانگیز باشد، زیرا فشار و فرسودگی شغلی را در این گروه چند برابر میکند [5]. علاوهبر ساعات طولانی نوبت کاری، کار در شرایط استرس شدید، فشارهای عاطفی و نیاز به تصمیمگیری دشوار حین کار بخشی از روال روزانه کار پرستاران است [6، 7]. کار در چنین شرایطی باعث شده است پرستاران نرخ فزایندهای از بیماریها را تجربه کنند [5]. مطالعهای براساس دادههای بیش از 1000 پرستار برزیلی، نشاندهنده سطح بالای شیوع سندرم متابولیک ناشی از عوامل مرتبط با محیط کاری در این گروه بود [8]. مطالعه دیگری بر روی پرستاران لهستانی، شیوع بالای عوامل خطر مرتبط با بیماریهای قلبیعروقی (اضافه وزن و چاقی، اختلالات پروفایل لیپیدی، سطح گلوکز و فشار خون) را در گروه مورد مطالعه گزارش کرد [9].
خطر ابتلا به بیماریهای قلبی متابولیکی در میان پرسنل مراقبتهای بهداشتی تحتتأثیر عادات سبک زندگی ناسالم قرار میگیرد که در میان پرستاران شایعتر از دیگران است [10]، درحالیکه انتظار بر آن است که این گروه از مراقبین سلامت بهدلیل آگاهی و دانش، سبک زندگی سالمی را انتخاب و سلامت بهتری را در مقایسه با دیگران تجربه کنند [11]. اما، ویژگیهای شغلی عامل مؤثری در اتخاذ سبک زندگی ناسالم و بروز عوامل خطر رفتاری و متابولیکی بیماریهای مزمن به شمار میرود [12]. رفتارهای بی/کمتحرک از دلایل اصلی چاقی و شایعترین عامل خطر رفتاری در میان پرستاران معرفی میشود که تقریباً 2 برابر بیشتر از عموم مردم است [13]. مطالعهای با هدف بررسی شیوع اختلالات وزن در بین مراقبین بهداشت در انگلستان نشان داد بهویژه پرستاران با نرخ قابلتوجه 25/1 درصد، نرخ چاقی بالاتری را در مقایسه با جمعیت عمومی تجربه میکنند [14].مطالعهایی فراتحلیل شامل 57 مطالعه آیندهنگر و 900000 بزرگسال، گزارش کرد که ارتباط مثبتی بین شاخص توده بدنی(BMI) و عوامل خطر متابولیکی بیماریهای قلبیعروقی، فشار خون بالا، دیابت، سکته مغزی و سرطان در هر دو جنس ثبت شده است. علاوهبراین، افزایش هر 5 واحد BMI با حدود 30 درصد مرگومیر کلی بیشتر همراه بود. اختلالات بیماریهای مرتبط با چاقی به پنجمین علت مرگومیر در سراسر جهان تبدیل شدهاند [15]. لذا، اولویت دادن به اقدامات پیشگیرانه از طریق پایش عوامل خطر و آگاهی از رفتارهای سبک زندگی ناسالم برای کاهش بار این بیماریها بسیار مقرونبهصرفهتر در مقایسه با وضعیت تشخیص بیماری است [16].
بهعلاوه، پرستاران دارای اضافهوزن بیشتر در معرض خطر آسیبهای شغلی، کاهش ظرفیت کاری، کاهش بهرهوری و افزایش غیبت بهدلیل بیماری قرار دارند [17، 18]. این یافتهها نشان میدهد جامعه پرستاری بهعنوان بزرگترین گروه حرفهای درگیر در سیستم سلامت و عضو اصلی تیم مراقبتی-درمانی، در معرض طیف وسیعی از خطرات سلامتی مرتبط با موقعیت شغلی میباشند [7]. باتوجهبه اینکه سلامت پرستاران بهعنوان یکی از اصول اولیه نظام سلامت در هر جامعهای به شمار میرود و باتوجهبه کمبود اطلاعات در مورد این گروه از کارکنان بهداشتی در ایران، پژوهش حاضر با هدف بررسی برخی عوامل خطر بیماری قلبیعروقی در پرستاران بهصورت مطالعه موردی در یک بیمارستان خصوصی در شهر تهران انجام شد.
روش بررسی
مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع کاربردی است که در پاییز 1402 و با هدف بررسی برخی عوامل خطر بیماری قلبیعروقی در پرستاران بهصورت مطالعه موردی در بیمارستان نیکان تهران انجام شد. در گام اول و پیش از شروع فرایند اجرایی، طرح مطالعه حاضر در کمیته اخلاق دانشگاه شاهد مورد تأیید قرار گرفت. پس از تأیید کمیته اخلاق، رضایت مدیر بیمارستان برای انجام اندازهگیریها در میان پرستاران جلب گردید. پس از هماهنگی با مقامات بیمارستان، فراخوانی با ارائه اطلاعاتی از تاریخ، ساعت و دامنه معاینات برنامهریزیشده در طرح برای توجه همه پرستاران شاغل در بخشهای بیمارستانی ارائه شد. پرستاران مایل به شرکت در مطالعه میبایست در لیست آمادهشده ثبتنام و تاریخ مناسبی را انتخاب میکردند. شرکت در مطالعه داوطلبانه و رایگان بود. زمان انجام همه سنجشها (اندازهگیری قد، وزن، مقادیر قند خون و پروفایل لیپیدی) از ساعت 7:00 تا 10:00 صبح، پس از حداقل 8 ساعت ناشتا اعلام شد. پس از این فراخوان تعداد 148 نفر (56 مرد و 92 زن) از پرستاران شاغل در بیمارستان نیکان (سطح مشارکت 96 درصدی) در روزها و ساعات از پیش تعیینشده در محل آزمایشگاه بیمارستان حاضر شدند. یکی از محققان پیش از شروع، مجدداً خلاصهای از روش و مراحل انجام سنجشها را برای کارکنان شرح و به سؤالات آنان پاسخ میداد. پس از اخذ رضایتنامه آگاهانه، اطلاعات جمعیتشناختی (شامل سن، جنسیت، قد و وزن) توسط محققان مطالعه جمعآوری شد. سنجش فشار خون بازویی و نمونهگیری خون از آزمودنیها نیز توسط کارشناس آزمایشگاه انجام شد.
ابتدا توسط فهرست بررسی معیارهای ورود به مطالعه مورد بررسی قرار گرفت که شامل موارد زیر بود: پرستاران شاغل در بیمارستان، نداشتن علائم عفونت در 2 هفته گذشته، نداشتن بیماری فعال یا تحت درمان برای بیماریهای مزمن و عدم اطلاع از مشکلات سلامتی جدی، فقدان رژیم تغذیه پزشکی و تمایل برای شرکت در مطالعه. نداشتن ناشتایی و اعلام مصرف داروهای کاهنده چربی و قند خون در 24 ساعت گذشته از سوی افراد باعث کنار گذاشتن از ادامه سنجشها میشد. براساس این معیارها، 4 نفر از زنان و 2 نفر از مردان از مطالعه حذف و در نهایت 142 نفر از پرستاران زن و مرد بیمارستان مورد پایش وضعیت سلامت قرار گرفتند.
فشار خون سیستولی و دیاستولی در قسمت بازویی و با استفاده از دستگاه فشارسنج دیجیتال سیتیزن مدل CH-456 و با رعایت اصول استاندارد، پس از 5 دقیقه استراحت، توسط کارشناس آزمایشگاه اندازهگیری شد. برای ایجاد حالت استراحت کامل از آزمودنیها خواسته شد تا 5 دقیقه آرام روی صندلی نشسته و بازوی خود را بر روی دسته صندلی در سطح قلب تکیه دهند و سپس سنجش انجام شد. سنجش قد و وزن براساس استانداردهای انجمن بینالمللی ارزیابیهای پیکرشناسی [19]و با استفاده از قدسنج دیواری و ترازوی دیجیتالی امرن مدل Bf 511، انجام شد. هرکدام از سنجشها 2 بار تکرار و در صورت بروز اختلاف بین اندازهها، میانگین اعداد بهدستآمده بهعنوان عدد نهایی ثبت شد. در مرحله پایانی، نمونه خون (پس از 12 ساعت ناشتایی) با هدف اندازهگیری متغیرهای سلامت متابولیکی شامل قند خون ناشتا (FBS)، تریگلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) و کلسترول لیپوپروتئین با چگالی کم (LDL) از مشارکتکنندگان گرفته شد. شاخص توده بدنی برابر با وزن (کیلوگرم) تقسیم بر مجذور قد (متر) و فشار نبض (PP) تفاوت بین سیستول و دیاستول فشارخون است. طبقهبندیهای شاخص قند خون ناشتایی به این صورت بود که سطح قند خون کمتر از 100 میلیگرم بر دسیلیتر در وضعیت ناشتا بهعنوان قند خون طبیعی، بین 100 تا 125 میلیگرم بر دسیلیتر مرحله میلیگرم بر پیشدیابت و بیشتر از 126 میلیگرم بر دسیلیتر بهعنوان دیابت شناخته میشود. این طبقهبندی مطابق با استانداردهای انجمن دیابت آمریکا و سازمان بهداشت جهانی است و در تشخیص و مدیریت دیابت و پیشدیابت کاربرد بالینی دارند [20].
تجزیهوتحلیل آماری دادهها با محیط نرمافزار SPSS نسخه 24 انجام شد. بهمنظور توصیف متغیرهای پژوهش از شاخصهای آماری میانگین، انحرافمعیار و فراوانی استفاده گردید.
یافتهها
اطلاعات توصیفی همراه با فشار خون، قند خون و پروفایل لیپیدی آزمودنیها، به تفکیک جنسیت و بهطورکلی در تمام آزمودنیها، همراه با میانگین و انحرافمعیار در
جدول شماره 1 ارائه شده است.

همچنین، فراوانی و درصد توزیع آزمودنیها براساس طبقهبندی استاندارد شاخص توده بدنی ارائهشده توسط سازمان بهداشت جهانی و آسیا و اقیانوسیه، بهترتیب در
جدول شماره 2 قابلمشاهده است [21].

براساس طبقهبندی سازمان بهداشت جهانی تعداد زنان با وزن نرمال (48/9 درصد) و دارای اضافهوزن/ چاق (48/9 درصد) برابر بود. در مردان نیز تعداد افراد با وزن نرمال (44/4 درصد) و دارای اضافه وزن/چاق (46/3 درصد) تقریباً برابر بود.
فراوانی و درصد توزیع آزمودنیها براساس طبقهبندی استاندارد ارائهشده برای فشار خون نیز در
جدول شماره 3 ارائه شده است.

این طبقهبندی به شرح زیر است: فشار خون سیستولی/دیاستولی کمتر از 80/120 میلیمتر جیوه بهعنوان فشار خون طبیعی، بین 80/120 تا 89/139 میلیمتر جیوه بهعنوان مرحله پیش پرفشارخونی و مساوی یا بیشتر از 90/140 میلیمتر جیوه بهعنوان ابتلا به پرفشار خونی در نظر گرفته میشود [22].
دادههای بهدستآمده از اندازهگیری قند خون ناشتایی کل آزمودنیها براساس طبقهبندی پیشدیابت و دیابت نشان داد 9/59 درصد زنان و مردان موردمطالعه (64/7 درصد زنان و 51/9 مردان) قند خون طبیعی، 35/9 درصد آنها (33 درصد زنان و 40/7 درصد مردان) در وضعیت پیشدیابت و 4/2 درصد کل آزمودنیها (2/3 زنان و 7/4 درصد مردان) مبتلا به دیابت بودند. در پیشدیابت، سطح گلوکز خون بالاتر از حد طبیعی اما کمتر از آستانه دیابت باقی میماند [23].
جدول شماره 4 حاوی اطلاعات مربوط به طبقهبندی آزمودنیها طبق سطح پروفایل لیپیدی میباشد.
بحث
نتایج مطالعه حاضر در بخش بررسی سلامت متابولیک پرستاران مشغول به کار بیمارستان نیکان نشان داد در میان پرستاران زن و مرد، 1 نفر از هر 2 نفر (در زنان 48/9 درصد و در مردان 46/3 درصد) در طبقه اضافه وزن/چاق قرار داشتند. در میان زنان از هر 4 نفر 1 نفر (23/9 درصد) چاق بود. این آمار تقریباً 2 برابر مردان (11/1 درصد) بود. این یافتهها مطابق با نتایج مطالعاتی است که گزارش کردند اضافه وزن و چاقی در میان کارکنان مراقبتهای بهداشتی زن نسبت به همتایان مرد آنها شایعتر است [24] یا زنان بالغ شاغل 2 برابر بیشتر از مردان در معرض اضافه وزن یا چاقی هستند [25]. کمتحرکی یکی از عوامل خطر شناختهشده برای اضافه وزن و چاقی به شمار میرود [26]. بهطورکلی، زنان فعالیت بدنی کمتری نسبت به مردان دارند. لذا، سطح بالاتر فعالیت بدنی ناکافی در زنان نسبت به مردان یکی از مهمترین دلایل شیوع بیشتر چاقی در زنان به شمار میرود [27، 28]. همچنین، تفاوتهای فیزیولوژیک در توزیع ذخیره چربی، توانایی بسیج چربی ذخیرهشده و حساسیت به انسولین از دیگر دلایل احتمالی تفاوت بین زنان و مردان در ابتلا به چاقی معرفی شده است [27]. هورمونهای جنسی زنانه تأثیر قابلتوجهی بر رسوب چربی دارند [25]. تحلیل ما از این نتایج نشان میدهد شیوع بالاتر اضافه وزن و چاقی در پرستاران زن نسبت به مردان ممکن است ترکیبی از عوامل رفتاری، شغلی و فیزیولوژیک باشد. پرستاران زن بهدلیل مسئولیتهای دوگانه شغلی و خانوادگی، زمان کمتری برای فعالیت بدنی منظم دارند که این میتواند به کاهش کالری سوزی و افزایش خطر اضافه وزن منجر شود. علاوهبراین، استرس شغلی، شیفتهای شبانه و الگوی نامنظم تغذیه میتوانند نقش مهمی در ایجاد و حفظ اضافه وزن داشته باشند. از منظر فیزیولوژیک، تفاوتهای هورمونی و توزیع چربی بدن نیز احتمالاً بر این روند تأثیرگذار است. این تحلیل نشان میدهد مداخلات بهبود سبک زندگی، برنامههای حمایتی برای افزایش فعالیت بدنی و مدیریت استرس شغلی میتواند به کاهش این تفاوتها کمک کند و سلامت متابولیک پرستاران را بهبود بخشد.
بخش دیگر یافتههای پژوهش حاضر نشان داد نیمی از زنان و مردان پرستار دارای وزن نرمال (48/9 درصد زنان و 45/4 درصد مردان) بودند. این آمار براساس دستهبندی سازمان بهداشت جهانی ارائه شده است. اما، استاندارد آسیا و اقیانوسیه طبقهبندی متفاوتی برای BMI ارائه کرده است که براساس آن شاخص توده بدنی بین 18/5 تا 23 بهعنوان وزن نرمال شناخته میشود و BMI بالاتر از 23 در طبقه اضافه وزن/ چاقی دستهبندی میشود [29]. طبق این استاندارد، بیشتر پرستاران زن (68/2 درصد) و مرد (74/1 درصد) در مطالعه حاضر، فارغ از تفاوت جنسیتی، مبتلا به اضافه وزن/چاقی بودند. برخی مطالعات توصیفی پیش از این نیز شیوع اضافه وزن/چاقی را در جامعه پرستاران گزارش کردهاند [30، 31].
یک مطالعه مروری انجامشده در این زمینه بر روی 83 پژوهش (شامل 158775 پرستار در 29 کشور جهان) نشان داد شیوع جهانی اضافه وزن و چاقی، بهترتیب، 31/2 و 19/3 درصد بود [32]. مطالعه مروری دیگری گزارش کرد که از سال 2013 تاکنون، پرستاران با BMI بیشتر از 25، از 29/6 درصد تا 62 درصد افزایش یافته است [33]. همچنین، مطالعه مقطعی انجامشده براساس دادههای 5 ساله (2008-2012) ارائهشده توسط مرکز نظرسنجی ملی سلامت انگلستان نشان داد شیوع چاقی در میان پرستاران تقریباً 2 برابر سایر متخصصان مراقبتهای بهداشتی و همتراز آمار ارائهشده در مشاغل غیرمرتبط با سلامت میباشد [34]. همواره انتظار بر آن است که سواد سلامت بالاتر پرستاران نسبت به عموم مردم به کنترل وزن و خودمراقبتی بهتری در بین آنها منجر شود، اما تأثیرات فیزیولوژیک ناشی از ویژگیهای شغلی را نمیتوان نادیده گرفت. مراقبین بهداشت با ویژگیهای شغلی منحصربهفردی ازجمله ساعتهای کاری طولانی در نوبتهای مختلف و مواجهه با شرایط استرسزایی که پیامد تلاش برای حفظ جان و سلامت انسانهاست، روبهرو هستند.
شواهد نشان میدهد ارتباط مستقیمی بین استرس مداوم و ناهماهنگی در ریتم شبانهروزی با افزایش احتمال بروز چاقی وجود دارد. اختلال در چرخه خواب و بیداری و بر هم خوردن ریتم شبانهروزی در مشاغل شیفتی گزارش شده است. نوبتهای کاری مختلف با ایجاد اختلال در الگوی خواب باعث اختلال عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال میشود. هیپوتالاموس دارای هسته سوپراکیاسماتیک است که ریتم شبانهروزی را تولید و بیشتر فرآیندهای فیزیولوژیکی مانند خواب، بیداری، دمای بدن و تولید برخی هورمونها مانند ملاتونین (هورمون دخیل در خواب)، گرلین (هورمون گرسنگی)، لپتین (هورمون سیری/ سیری) و کورتیزول (هورمون استرس) را تنظیم میکند. تأثیر عملکرد این هورمونها برای حفظ وزن نرمال شناخته شده است [24]. استرس مداوم، بهعنوان ویژگی شناختهشده شغل پرستاری، دیگر محرک قوی برای فعال کردن محور APH معرفی میشود که با تأثیر بر افزایش ترشح کورتیزول و دریافت غذای پرکالری (با چربی و قند بالا) باعث افزایش بروز چاقی، بهویژه در ناحیه شکم میشود. علاوهبراین، اختلالات مدیریت استرس میتواند به مشکلات عاطفی منفی مانند اضطراب و خلقوخوی افسرده منجر شود که سبب افزایش اشتها و افزایش خطر اضافه وزن و چاقی خواهد شد [26]. یکی از مشکلات اضافه وزن/چاقی در پرستاران ارتباط مثبت آن با شیوع فرسودگی عاطفی بالا، بدبینی بالا و موفقیت شخصی پایین میباشد [35]. همچنین عامل مهمی برای ایجاد عوامل خطر شناختهشده مرتبط با سندرم متابولیک و بیماریهای قلبیعروقی به شمار میروند. این عوامل شامل هیپرگلیسمی، پرفشار خون و دیسلیپیدمی میشوند [6].
بررسی فراوانی این عوامل خطر در پژوهش حاضر نشان داد میانگین فشار خون سیستولی و دیاستولی پرستاران موردمطالعه بهترتیب 115/69 و 79/39 میلیمتر جیوه بود. در میان پرستاران 31/8 درصد آنها مبتلا به پرفشار خونی بودند. تفکیک یافتهها در گروه زنان و مردان بیانگر آن بود که بیشتر از نیمی از زنان (56/8 درصد) و مردان (68/5 درصد) پرستار موردمطالعه به پیش/ پرفشار خونی مبتلا بودند.
در همین زمینه نتایج مطالعه مروری که خانی و همکاران بر روی 22 مطالعه انجام دادند، نشان داد میانگین SBP و DBP اندازهگیریشده در جمعیتی حدوداً 120 هزار نفری از پرستاران بهترتیب معادل 121/3 و 78 میلیمتر جیوه بود. در این مطالعه 24/7 درصد از پرستاران به پرفشار خونی مبتلا بودند [7]. فشار خون بالا یک عامل خطر جدی برای بیماریهای قلبیعروقی است [22]. شواهد نشان میدهد پرستاران بهخصوص آنهایی که بهصورت شیفتی کار میکردند، بهطور قابلتوجهی افزایش فشار خون و افزایش خطر بیماری قلبیعروقی داشتند [36].
مطالعهای بر روی پرستاران لهستانی گزارش کرد که BMI یکی از پیشبینیکنندههای مهم فشار خون بالا در این افراد میباشد [37]. افزایش 10 کیلوگرم وزن بدن با تغییر افزایشی 3 و 2/3 میلیمتر جیوه در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، با پرستاران برزیلی همراه بود که درنتیجه خطر ابتلا به بیماریهای عروق کرونر قلب (12 درصد) و سکته قلبی (24 درصد) را بهطور قابلتوجهی در آنان افزایش میداد [38].
پایش فاکتورهای خونی مطالعه حاضر نیز نشان داد در گروه پرستاران زن و مرد، 1 نفر از هر 2 مرد (48/1 درصد) و 1 یک نفر از هر 3 زن (35/3 درصد) در مرحله پیشدیابت و دیابت قرار داشتند. 4/2 درصد از شرکتکنندگان نیز مبتلا به دیابت بودند. مشابه با این یافتهها، خطر نسبی ناشی از هیپرگلیسمی در مطالعه گالاگر و همکاران 3/8 درصد بود [39]؛ اما، در مطالعه دیگری این میزان تنها 1 درصد برآورد شد [40]. بااینحال، شیوع هایپرگلیسمی گزارششده در میان پرستاران بنگلادشی در مطالعه فاروک و همکاران بهطور قابلتوجهی (19/4 درصد) بالاتر بود [41].
ازآنجاییکه سطح طبیعی قند خون نقش مهمی در عملکرد قلبی دارد و بیماریهای قلبیعروقی بهعنوان عامل اصلی مرگ در افراد مبتلا به دیابت معرفی میشود، پایش این فاکتور برای بررسی وضعیت سلامت افراد بهویژه پرستاران از اهمیت ویژهای برخوردار است. در دهههای اخیر، اطلاعات جدیدی در مورد آسیب قلبی ناشی از هیپرگلیسمی به دست آمده است. مشخص شده است فعالیت مکانیکی میوکارد در بیماران دیابتی با میزان بالای مصرف اکسیژن بهدلیل اختلال در پاسخ بیولوژیکی بافتهای محیطی به اثرات انسولین یا مقاومت به انسولین مرتبط است. در این وضعیت سیستم عصبی سمپاتیک فعال میشود و فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک کاهش مییابد که به افزایش ضربان قلب، کاهش تغییرپذیری ضربان قلب و درنهایت کاهش قابلتوجه قابلیت انقباض میوکارد منجر میشود [42].
تجزیهوتحلیل پروفایل لیپیدی پرستاران در مطالعه حاضر نشان داد 12 درصد از پرستاران هیپرکلسترولمی 200˂TC (میلیگرم بر دسیلیتر)، 29/6 درصد از آنها LDL بالاتر از 100 میلیگرم در دسیلیتر و 27/5 درصد HDL کمتر از 40 میلیگرم در دسیلیتر داشتند که با افزایش خطر بیماریهای قلبیعروقی مرتبط است. این آمار بالاتر از درصد پرستاران در معرض خطر (با پروفایل لیپیدی نامطلوب) است که در مطالعه فراتحلیل انجامشده بر روی 22 مطالعه ارائه شده است.
خانی و همکاران در این متاآنالیز با بررسی پروفایل لیپیدی حدوداً 120 هزار پرستار گزارش کردند که 9/3 درصد آنها هیپرکلسترولمی، 12/3 درصد LDL و 19/4 درصد HDL غیرطبیعی داشتند [7]. براساس شواهد بیماران با سطح کلسترول افزایشیافته در معرض خطر ابتلا به CVD هستند. کلسترول بالا به رسوب چربی در رگهای خونی منجر میشود، جریان خون را از طریق شریانها دشوار میکند و باعث ایجاد فرآیندی به نام آترواسکلروز میشود که بهطور بالقوه ممکن است به پاره شدن لختهها و ایجاد حمله قلبی یا سکته منجر شود.
مطالعه کاظمی و همکاران نشان داد در بین ابعاد مختلف دیسلیپیدمی HDL پایین (41/28 درصد) و LDL بالا (35/54 درصد) بیشترین شیوع را داشتند [43]. فراوانی بالاتر اختلال این فاکتورها نسبت به دیگر شاخصهای دیسلیپیدمی در مطالعه حاضر نیز تأیید شد. HDL پایین و TG بالا به افزایش سطح LDL مرتبط است که در نتیجه خطر ابتلا به تصلب شرایین را افزایش میدهد.
نتیجهگیری
یافتههای این مطالعه نشان داد شیوع عوامل خطر قلبیعروقی در میان پرستاران، بهرغم برخورداری از آموزشهای رسمی بهداشتی و آگاهی کافی در مورد بیماریهای قلبیعروقی در سطح بالایی قرار دارد. این نتایج میتواند برای سیاستگذاران و مدیران بیمارستانها کاربردی باشد تا با تمرکز بر بهبود شرایط و محیط کاری پرستاران، زمینه ارتقای سلامت متابولیک کارکنان و درنتیجه تقویت نظام مراقبتهای بهداشتی را فراهم آورند. در شرایطی که تغییر محیط کاری امکانپذیر نباشد، طراحی برنامههای منظم پایش سلامت و مداخلات آموزشی برای کاهش عوامل خطر و ارتقای کیفیت خدمات ضروری است. همچنین، توصیه میشود پژوهشهای آینده بهصورت مداخلهای یا طولی انجام شوند تا تأثیر برنامههای اصلاح سبک زندگی، مداخلات تغذیهای و فعالیت بدنی بر کاهش عوامل خطر قلبیعروقی در پرستاران بهطور مستقیم ارزیابی شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مطالعه حاضر در کمیته اخلاق دانشگاه شاهد با شناسه (IR.SHAHED.REC.1402.072) تأیید و تصویب شد.
حامی مالی
مقاله حاضر برگرفته از پایاننامه احمدرضا حیدرنیا، مقطع کارشناسی ارشد در رشته فیزیولوژی ورزشی دانشگاه شاهد میباشد که با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه شاهد انجام شد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، اجرا و جمعآوری اطلاعات: احمدرضا حیدرنیا و علی صمدی، ؛ طرح و روش مطالعه و نظارت بر اجرا: علی صمدی و مریم خالصی؛ تحلیل دادههای مطالعه، تهیه پیشنویس، بررسی و ویرایش نهایی: همه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمام زحمات مدیریت و پرستاران محترم بیمارستان نیکان و همچنین شرکتکنندگان که نویسندگان مقاله را در انجام این پژوهش یاری نمودند تشکر و قدردانی میشود.