مقدمه
مفهوم مراقبت خانوادهمحور بهعنوان دیدگاه فلسفی جهانی شامل چهار مفهوم هستهای تکریم و احترام، اشتراک اطلاعات و مشارکت و همکاری است [1]. استفاده از مراقبین خانوادگی در مراقبت خانوادهمحور یکی از اجزای حیاتی در تکمیل فرآیند مراقبت و درمان است. منظور از مراقبین خانوادگی، مراقبین غیررسمی هستند که معمولاً اعضای خانواده یا دوستان بیمار بوده و بهطور روزانه از بیماران مراقبت میکنند و ازنظر جسمی، روحی و اجتماعی از ایشان پشتیبانی میکنند و برای مراقبتهایی که ارائه میدهند، هیچ مبلغی دریافت نمیکنند [2]. حضور و مشارکت مراقبین خانوادگی در مراقبت از بیماران، تأثیر مثبتی در فرآیند درمان و بهبودی، راحتی بیمار، برقراری ارتباط، افزایش امیدواری و کاهش اضطراب بیماران دارد [3-5]. در طی مطالعات پیشین، نشان داده شد مشارکت مراقبین خانوادگی در مراقبت از بیمار باعث افزایش سطح هوشیاری بیماران [6-8] و بهبود عملکرد تنفسی بیماران تحت تهویه مکانیکی [9] و تسریع در جداسازی بیمار از ونتیلاتور شده است [10].
مشارکت خانواده در مراقبت از بیمار در پنج حیطه مشارکت از غیرفعال تا فعال شامل با حضور داشتن در بالین بیمار، مشارکت بهعنوان دریافت مراقبت و برآورده کردن نیازها، مشارکت بهعنوان برقراری ارتباط و دریافت اطلاعات، مشارکت در تصمیمگیری و مشارکت بهعنوان کمک به مراقبت دستهبندی میشود [11]. نقش حضور فعال مراقبین خانوادگی در تسهیل امر بررسی و تشخیص نیازهای بیمار و ارائه آموزشها و تکمیل فرآیند مراقبت کاملاً روشن است [12]. بنابراین ارائه برنامه مراقبتی خانوادهمحور منطبق بر نیاز بیمار و خانواده عمدهترین کار پرستار، در بخش مراقبتهای ویژه است [13]. اینکه پرستاران نقش خود را در تأمین نیازهای خانواده و مشارکت دادن آنان در امر مراقبت مهم دانسته و به آن توجه داشته باشند و درک صحیحی از نقش خود داشته باشند، امر مهمی در موفقیت مشارکت خانواده در مراقبت از بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه است. نقش پرستاران بهعنوان محوریترین عضو تیم بهداشت و درمان دستخوش تغییر و تحول تاریخی شده و این تغییر از ترویج آموزش بهداشت بیماریمحور به سمت توانمندسازی بیماران و مراقبین خانوادگی جهت خودمراقبتی و رسیدن به سلامت است [4].
از بین مطالعاتی که در زمینه درک نقش پرستار در قبال مراقبین خانوادگی صورت گرفته است، بیشتر مطالعات این نقش را از دیدگاه مراقبین خانوادگی مورد بررسی قرار دادهاند [15، 16] و یا به روش کیفی تجربیات پرستاران مورد بررسی قرار گرفته است [17، 18] و تنها یک مطالعه با استفاده از روش کمی در این زمینه انجام شده است که به بررسی درک از نقش پرستاران از دیدگاه پرستاران پرداخته است [19]. در زمینه بررسی ارتباط درک نقش پرستار در قبال مراقبین خانوادگی و فاکتورهای مؤثر در مشارکت مراقبین خانوادگی مطالعهای در دسترس نیست. به نظر میرسد برای داشتن دانش بیشتر نیاز به انجام مطالعات بیشتر در این زمینه وجود دارد. باتوجهبه اهمیت نقش مراقبین خانوادگی در تکمیل فرآیند درمان و مراقبت در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه، لازم است عوامل مرتبط با مشارکت مراقبین خانوادگی بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی با فاکتورهای مؤثر در مشارکت فعال آنان در مراقبت از بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه صورت گرفت.
روش بررسی
پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی است که در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازه زمانی آذر ماه سال 1402 تا مهر ماه سال 1403 انجام شده است. برای تعیین حجم نمونه لازم بهمنظور برآورد مشارکت دادن مراقبین خانوادگی در مراقبت از بیماران از دیدگاه پرستاران، با سطح اطمینان 0/95 و با دقت برآورد 0/1=d و انحرافمعیار 0/61، حجم نمونه 145 نفر برآورد گردید و برای پیشگیری از ریزش نمونهها میزان 150 نفر پرستار شاغل در بخشهای مراقبتهای ویژه (ICU) برای شرکت در پژوهش در نظر گرفته شدند.
معیارهای ورود شامل پرستاران شاغل در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) بودند که حداقل تجربه 1 سال مراقبت مستقیم از بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه را بر عهده داشتهاند. معیارهای خروج از مطالعه شامل تکمیل نشدن حداقل 30 درصد از گویههای پرسشنامه در نظر گرفته شد.
روش نمونهگیری پژوهش بهصورت طبقهای نسبی (متناسب) بود که در این روش تعداد نمونه در هر طبقه به اندازه نسبت آن طبقه در کل جامعه آماری است. نمونهگیری به این صورت شروع شد که ابتدا لیستی از تعداد تختهای مراقبتهای ویژه ICU در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران تهیه شد (مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره)، دکتر شریعتی، سینا، ضیائیان، امیراعلم و بهارلو) و باتوجهبه تعداد تختهای بخش ICU هر بیمارستان به تعداد کل تختها و ضرب در حجم نمونه مطالعه، تعداد نمونهها از هر بیمارستان یا بهعبارتی هر طبقه انتخاب شد (فرمول شماره 1).
1.
جهت جمعآوری اطلاعات از سه پرسشنامه استفاده شد.
پرسشنامه اول
این پرسشنامه مربوط به اطلاعات جمعیتشناختی پرستاران بود. در پرسشنامه جمعیت شناختی متغیرهایی مانند سن، جنس، وضعیت تأهل، سابقه کار، سابقه اشتغال در بخش مراقبتهای ویژه، وضعیت شغلی (طرح، پیمانی، رسمی)، رضایت از شغل پرستاری، امتیاز فعالیتهای پرستاری (NAS)، ابتلا به افسردگی و اختلالات اضطرابی و میزان مشارکت گرفتن از مراقبین خانوادگی (فعال تا غیرفعال) ثبت شد. مشارکت از غیرفعال تا فعال در حیطههای حضور، با حضور داشتن در بالین بیمار، مشارکت بهعنوان دریافت مراقبت و برآورده کردن نیازها، مشارکت بهعنوان برقراری ارتباط و دریافت اطلاعات، مشارکت بهعنوان تصمیمگیری و مشارکت بهعنوان کمک به مراقبت دستهبندی شد [11].
حیطه «حضور» نقش نسبتاً منفعلانهای را برای مراقبین خانوادگی بهعنوان بازدیدکنندگان در بخش مراقبتهای ویژه یا شاهدان اقدامات تهاجمی بیان میکند.
در حیطه «دریافت مراقبت و برآورده کردن نیازها»، اعضای خانواده بیماران بدحال بهعنوان دریافتکنندگان مراقبت با نیازهای روان شناختی، اجتماعی و فیزیکی مشخص نشان داده میشوند.
حیطه «ارتباط و دریافت اطلاعات»، به مراقبین خانوادگی بهعنوان فردی که با بیمار و تیم درمانی ارتباط برقرار، اطلاعات را دریافت میکند و یا در تفسیر و اشتراکگذاری اطلاعات مشارکت میکند اشاره دارد.
در توضیح حیطه «تصمیمگیری»، در طول مدت اقامت بیمار در بخش مراقبتهای ویژه، مراقبین خانوادگی اغلب باید مسئولیت تصمیمگیری مرتبط با سلامت ازجمله انتخابهایی در مورد تشخیص، درمان و مراقبتهای درمانی را بپذیرند و درنهایت فعالترین حیطه مشارکت مراقبین خانوادگی یعنی «کمک به مراقبت از بیمار» است که این نوع مشارکت طیفی از کمکهای ملموس به مراقبت، مانند حمام کردن، ماساژ دادن و تمیز کردن تا کمکهای ناملموستر مانند حمایت اجتماعی و اخلاقی را دربر میگیرد [11]. در این پژوهش، جهت برآورد امتیاز فعالیتهای پرستاری برای اندازهگیری حجم کاری پرستار در بخش مراقبتهای ویژه در مقیاس صفر درصد تا 100درصد استفاده شد که در آن 100 درصد نشاندهنده نسبت 1:1 بیمار به پرستار است [20].
پرسشنامه دوم
پرسشنامه درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی بیماران بود. این پرسشنامه را هیکی و لاواندوسکی در سال 1988 توسعه دادهاند. این پرسشنامه دارای 19 گویه است و در ایران در پژوهش حیدری و همکاران در سال 1390 در تهران استفاده شده است [19]. پاسخدهی به پرسشنامه بهصورت 5 رتبهای لیکرت میان (0) تا (4) متغیر است. به جواب هرگز امتیاز (0)، بهندرت امتیاز (1)، برخی اوقات امتیاز (2)، بیشتر اوقات امتیاز (3) و همیشه امتیاز (4) تعلق میگیرد. درنهایت امتیاز این بخش نیز براساس نمره 76 محاسبه شد. کسب نمرات تا 25 نشاندهنده درک پایین، تا 50 نشاندهنده درک نسبی و کسب نمرات بالاتر نشاندهنده درک بالای پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی است.
پرسشنامه سوم
پرسشنامه فاکتورهای مؤثر در مشارکت خانواده بود که یک پرسشنامه 15 سؤالی است که از 4 خردهمقیاس تشکیل شده است: 1. محیط بخش مراقبتهای ویژه (موارد 1 تا 5)، 2. ثبات بالینی بیمار (موارد 6 و 7)، 3. گردش کار پرستار (موارد 8-10) و 4. نگرش نسبت به مشارکت مراقب خانواده در مراقبت (موارد 11تا 15). این خردهمقیاسها ادراک پرستار از محیط فیزیکی و فرهنگ بخش مراقبتهای ویژه، ثبات بالینی بیمار، گردش کاری و نگرش نسبت به مشارکت مراقبین خانوادگی در ارائه مراقبتهای بخش مراقبتهای ویژه را اندازهگیری میکند. گویهها در یک مقیاس لیکرت 6 درجهای از 1 تا 6 قرار میگیرند و موارد 6 تا 10 قبل از محاسبه میانگین نمرات کل و خردهمقیاس به کدگذاری معکوس نیاز دارند. میانگین امتیازات بالاتر نشاندهنده میزان بیشتری از تأثیر تسهیلکنندههای درکشده در مشارکت خانواده در مراقبت از بیمار است [21]. جهت استفاده از این ابزار به فارسی پس از کسب اجازه از طراح پرسشنامه، از پروتکل پروژه بینالمللی ابزار کیفیت زندگی استفاده شد. این پروتکل شامل مراحل ترجمه نسخه اصلی به زبان مقصد توسط دو مترجم و تلفیق دو نسخه، سنجش کیفیت ترجمه از جهت وضوح، کاربرد زبان مشترک، معادلسازی مفهومی و کیفیت کلی ترجمه (ترجمه نسخه مقصد به زبان مبدا توسط دو مترجم و تلفیق دو نسخه و مقایسه آن با نسخه اصلی) میباشد [22].
بهمنظور تعیین کمی روایی محتوا، پرسشنامه درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی بیماران و پرسشنامه پرسشنامه فاکتورهای مؤثر در مشارکت خانواده به 12 نفر از افراد متخصص (9 نفر هیئت دکترای پرستاری و 3 نفر دکترای آمار حیاتی)، ارائه شد. جهت اطمینان از اینکه مهمترین و صحیحترین محتوا (ضرورت سؤال) انتخاب شده است، نسبت روایی محتوا (CVR) و برای اطمینان از اینکه سؤالات ابزار به بهترین نحو جهت اندازهگیری محتوا طراحی شده، از شاخص روایی محتوا (CVI) استفاده شد.
ابتدا پرسشنامه، برای تیم 12 نفره ارسال و از آنان درخواست شد که درخصوص هریک از سؤالات ابزار بهصورت «ضروری است»، «ضروری نیست ولی مفید است» و «ضرورتی ندارد»، پاسخ دهند. پاسخها براساس فرمول (CVR) محاسبه شد و این میزان برای پرسشنامه درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی برابر با 0/86 و برای پرسشنامه فاکتورهای مؤثر در مشارکت خانواده برابر با 0/83به دست آمد.
مجدداً پرسشنامه جهت محاسبه (CVI) به 12 نفر از متخصصین ذکرشده داده شد و از آنان خواسته شد در مورد هریک از سؤالات، سه معیار زیر را براساس طیف لیکرتی 4 قسمتی اظهار نظر کنند: مربوط بودن، ساده بودن و واضح بودن. (مثلاً 1. غیرمرتبط، 2. تاحدودی مرتبط، 3. مرتبط و 4. کاملاً مرتبط) و این میزان برای پرسشنامه درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی برابر با 0/88 و برای پرسشنامه فاکتورهای مؤثر در مشارکت خانواده برابر با 0/86 محاسبه شد. نظرات و پیشنهادات این افراد جمعآوری شد و توسط تیم تحقیق مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت و اصلاحات لازم در آن انجام شد. ابزار اصلاحشده مجدداً به سه نفر از اعضای هیئت علمی که در این زمینه تخصص کافی داشتند جهت نظرخواهی نهایی داده شد و اصلاحات نهایی در آن اعمال گردید.
برای بررسی پایایی ابزار در هریک از بخشها، همبستگی داخلی سؤالات در پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. به این ترتیب که پرسشنامه در اختیار 20 نفر از نمونه هایی که دارای مشخصات یکسان با واحدهای مورد پژوهش بودند قرار گرفت که این تعداد از نمونههای اصلی پژوهش حذف شدند. مقدار این ضریب برای پرسشنامه درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی برابر با 0/89 و برای پرسشنامه فاکتورهای مؤثر در مشارکت خانواده برابر با 0/88 محاسبه گردید.
پس از کسب معرفینامه از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران و ارائه به مسئولین بیمارستان و دریافت رضایت از واحدهای موردپژوهش و توضیح اهداف مطالعه، پرسشنامهها توسط محقق، در بین نمونهها توزیع و در بازه زمانی 1-3 روز تکمیل شد. باتوجهبه توزیع نرمال دادهها، تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحرافمعیار) و آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس و آزمون همبستگی پیرسون با نرمافزار آماری SPSS نسخه 16 انجام شد. تمامی آزمونهای آماری در سطح کمتر از 0/05 معنیدار فرض شدند.
یافتهها
بیشتر پرستاران شرکتکننده در پژوهش با میانگین سنی 7/88±34/6 و زن (77/3 درصد) و متأهل (62 درصد) بودند. بنابر یافتهها، 68/7 درصد از پرستاران مورد پژوهش اعلام کرده بودند که سابقه ابتلا به افسردگی ندارند و 67/3 درصد نیز اعلام کردند سابقه ابتلا به اختلالات اضطرابی نداشتهاند. میانگین نمره درک پرستار از نقش خود 6/87±40/79 بود (درک نسبی) و بالاترین میانگین نمره کسبشده در گویه 6 «درخواست ترک محل اعضای خانواده هنگام انجام اقدامات پرستاری» با میانگین 0/98±3/05 و پایینترین میانگین مربوط به گویه 17 «دخالت دادن اعضای خانواده در امر مراقبت» با میانگین 0/99±1/13 بود.
بر اساس تحلیل آماری درک پرستار با میزان مشارکت دادن مراقبین خانوادگی در مراقبت از بیمار ارتباط معنیدار آماری داشته است (004/P=0)، بهطوریکه مقایسه دو به دو نشاندهنده آن بود که درک پرستاران با «تصمیمگیری» مراقبین بیمار بهطور معنیداری بالاتر از پرستاران با «مشارکت دادن مراقب بیمار در ارتباط و دریافت اطلاعات» بود (001/P=0). همچنین درک پرستار با سن (004/P=0) و سابقه کار پرستاری (015/P=0) نیز همبستگی معنیدار آماری مثبت داشت. بهعبارتی با افزایش سن و سابقه کار، درک پرستار از نقش خود نیز افزایش مییابد (جدول شماره 1). فاکتورهای مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی با هیچکدام از مشخصات جمعیتشناختی ارتباط معنادار آماری نداشته و تنها با نمره فعالیتهای پرستاری همبستگی معنیدار آماری معکوس داشته است. بهعبارتی با افزایش فعالیتهای پرستاری، مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی کاهش مییابد (028/P=0) (جدول شماره 1).
میانگین نمره کسبشده در فاکتورهای مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی در بین پرستاران موردپژوهش 43/95 با انحرافمعیار 10/39 بود. برای مقایسه فاکتورها نمرات برمبنای (0) تا (100) محاسبه شد و نتایج نشاندهنده آن بود که فاکتور نگرش پرستار با میانگین 38/6 و انحرافمعیار 13/85 بالاترین و فاکتور محیطی با میانگین 31/68 و انحرافمعیار 20/72 پایینترین میانگین نمره را کسب کردند (جدول شماره 2).
هیچکدام از فاکتورهای مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی با درک پرستار از نقش خود همبستگی معنیدار آماری نداشته است (P>0/05) (جدول شماره 3).
بحث
در مطالعه حاضر، بیشترین نمره کسبشده در مشارکت دادن مربوط به تصمیمگیری بوده است. در مطالعه هتلند و همکاران نیز در اوهایو، از میان فعالیتهای مراقبت از بیمار که به خانوادهها ارائه میشد، پرستاران مراقبین خانوادگی را برای انجام کارهای ساده روزانه مانند استفاده از لوسیون، غذا دادن به بیمار، شستن دستهای بیمار و برقراری ارتباط با بیمار دعوت میکردند. با احتمال بسیار کمتری، پرستاران از مراقبین خانوادگی برای کمک به اقدامات مراقبتی نیازمند به خلوت یا تهاجمی مانند توالت کردن (48 درصد) و مراقبت از پرینه (38 درصد) یا فعالیتهایی که بهطور خاص با نقش پرستاری حرفهای مرتبط هستند، از جمله ارزیابی علائم (34 درصد)، مراقبت از تراکئوستومی (/7 درصد) و ساکشن لوله تراشه (3/9 درصد) مشارکت خواسته بودند [23]. در مطالعه مشابهی که عمری و همکاران در سال 2013 در اردن بر روی 127 پرستار شاغل در بخش مراقبتهای ویژه انجام دادند، پرستاران در مداخلاتی از مراقبین خانوادگی کمک میگرفتند که به هیجان، زمان و مهارتهای ارتباطی نیاز کمتری داشت [24]. در مطالعهای که در مصر انجام شد، بیشتر پرستاران به این درک رسیده بودند که مهمترین بعد از نقش آنان در قبل خانواده، برآورده کردن نیازهای اطلاعاتی بیماران است [25]. در مطالعه دیگری دو موضوع کلیدی شامل نیاز به انجام کارها توسط خانواده و مشارکت در مراقبت عنوان گردید [26]. در مطالعه بنفشهزاده و همکاران که درک پرستاران شاغل در بخش آنکولوژی را مورد بررسی قرار دادند، پرستاران نقش خود را شامل داشتن حمایت روانی از بیمار و خانواده، آموزش به بیمار و حمایت از خودکارآمدی عنوان کرده بودند [27]. در مطالعه گائینی و همکاران نیز پرستاران نقش خود را شامل ارائه اطلاعات، مدیریت اطلاعات و نحوه استفاده از اطلاعات عنوان کردند [28]. تفاوتهای دیدهشده در سطح مشارکت مراقبین خانوادگی در مطالعات یادشده را میتوان به تفاوت در فرهنگ کشورهای موردپژوهش، تفاوت در امکانات ارائه خدمات مراقبتی و تفاوت در سطح نیازهای بیمار و مراقبین خانوادگی و همچنین تفاوت در ویژگیهای پرستاران شرکتکننده در پژوهش دانست.
در مطالعه حاضر میانگین نمره درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی نشاندهنده درک نسبی پرستار بود. در مطالعه حاضر ارتباط آماری معنیداری بین سن، جنس، وضعیت تأهل و میزان تحصیلات پرستاران بخش مراقبتهای ویژه با درک از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی دیده نشد که این یافتهها همراستا با مطالعه حیدری و همکاران است که با استفاده از ابزار استفادهشده در پژوهش حاضر انجام شده است [19]. از بین مشخصات جمعیتشناختی، در این مطالعه ارتباط آماری معنیداری بین سن و سابقه کار پرستاری با درک پرستاران از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی دیده شد. با افزایش سن و همراه با آن سابقه کار در پرستاری، تجربه پرستاران به کسب بینش عمیقتری در ارتباط با مدیریت مراقبین در بالین و مراقبت از بیمار منجر میشود و میتوان افزایش تجربه در پرستاری را امتیاز مثبتی در ارتقای این جنبه از درمان در مراقبت خانواده محور تلقی کرد.
در این مطالعه فاکتورهای مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی با هیچکدام از مشخصات جمعیتشناختی ارتباط معنیدار آماری نداشته و تنها با نمره فعالیتهای پرستاری همبستگی معنیدار آماری معکوس داشته است. در مطالعه مطالعه هتلند و همکاران، در اوهایو ارتباط بین سن، مدرک تحصیلی، تجربه مراقبتهای ویژه، محل بیمارستان، نوع واحد و نسبت کارکنان با فاکتورهای مشارکت دادن فعال مراقبین خانوادگی معنیدار بود [22]. تعداد پرستاران شرکتکننده در پژوهش هتلند 433 نفر و بیشتر از نمونههای پژوهش حاضر بود. در مطالعه مطالعه پرایس و همکاران، در 23 بخش مراقبتهای ویژه بزرگسالان در 10 کشور در 5 قاره در میان ویژگیهای ثبتشده پرستار، تحصیلات بالاتر پرستار ازنظر آماری تأثیر معنیداری را نشان داد [29]، در مطالعه آنان 65 پرستار شرکت کرده بودند. تفاوت در یافتهها را میتوان تا حدودی با تفاوت در حجم نمونههای پژوهش و تفاوت در بافت مراقبتی کشورهای شرکتکننده در پژوهش مرتبط دانست.
در مطالعه حاضر، فاکتور نگرش پرستار بالاترین و فاکتور محیطی پایینترین میانگین نمره را کسب کردند. در مطالعه هتلند و همکاران، با استفاده از ابزار استفادهشده در این پژوهش، نمرات خردهمقیاس فاکتورهای مشارکت دادن از 3/52 برای محیط تا 4/54 برای نگرش پرستاران نسبت به مشارکت خانواده متغیر بود. کمترین امتیاز در فاکتورهای مشارکت دادن مورد 3 بود، «واحد من سیاستهای مکتوب در مورد مشارکت مراقبان خانواده در مراقبت ایجاد کرده است» و بالاترین امتیاز مورد 13 بود، «من فکر میکنم مراقبان خانوادهای که در مراقبت از بیمار مشارکت دارند، بهتر میتوانند برای عزیزانشان تصمیمگیری کنند» [23] که همسو با پژوهش حاضر میباشد. در مطالعه پرایس و همکاران نیز بالاترین نمرهها مربوط به دو عامل نگرش پرستاران و وخامت حال بیماران گزارش گردید [29].
ارتباط آماری معنیداری بین درک پرستار از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی و فاکتورهای مؤثر در مشارکت فعال مراقبین خانوادگی دیده نشد. در این زمینه مطالعهای یافت نشد تا بتوان نتایج این مطالعه را با نتایج سایر مطالعات مورد مقایسه قرار داد و میتوان این مطالعه را بهعنوان مطالعهای پیشگام برای شروع مطالعاتی با محوریت درک پرستاران در مراقبتهای خانوادهمحور در نظر گرفت.
نتیجهگیری
بنابر یافتههای پژوهش درک پرستاران از نقش خود در قبال مراقبین خانوادگی متوسط بود. بنابراین، پرستاران به انگیزش و آموزش بیشتری در ارزیابی و پیش بینی نیازهای خانواده نیاز دارند. مراقبت خانوادهمحور تنها با درک و حمایت بیشتر از این برنامه مراقبتی توسط ارائهدهندگان خدمات بهداشتی میتواند وعدههای خود را تحقق بخشد. مدیران پرستاری و مسئولین بیمارستانها بایستی در کنار فراهم کردن امکان تعامل با خانواده بیمار و آموزش مهارتهای ارتباط با خانواده، با حمایت از پرستاران بالینی بخشهای مراقبتهای ویژه، زمینه ارائه مراقبت خانوادهمحور را فراهم آورند. چتر حمایتی خانواده و افراد مهم در زندگی بیماران میتواند آنان را در مواجهه و سازگاری بهتر با عوارض و پیامدهای بیماری یاری دهد. انجام مطالعات بیشتر و شناخت و درک نیازها و چالشهای مراقبین خانوادگی در جامعه ایران میتواند بهعنوان زیربنایی در جهت برنامهریزی مناسب برای مرتفعسازی مشکلات مراقبین خانوادگی و بیماران مورد استفاده قرار گیرد.
از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به مقطعی بودن آن اشاره کرد که نتیجهگیری درباره علیت را دشوار میسازد. انجام مطالعاتی با سایر روشهای تحقیق با حجم نمونه بالاتر توصیه میشود. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده پرستاران شاغل در سایر بخشهای بیمارستان نیز مورد بررسی قرار گیرند تا گامهای بیشتری در زمینه نهادینهسازی آموزش مراقبت خانوادهمحور در سیستم مراقبتی ایران برداشته شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با شناسه اخلاق (IR.TUMS.FNM.REC.1403.030) مصوب 16/03/1403 از دانشگاه علوم پزشکی تهران است. در این مطالعه تمام اصول اخلاقی رعایت شده است.
حامی مالی
مطالعه حاضر برگرفته از پایاننامه فاطمه محمودی لرد مقطع کارشناسی ارشد، گروه پرستاری مراقبتهای ویژه بزرگسالان، دانشکده پرستاری و مامائی تهران، دانشگاه علوم پزشکی تهران است و و معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران حمایت مالی این طرح را بر عهده داشت.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه، نگارش پیشنویس اصلی و تأیید نهایی: فاطمه محمودی لرد؛ الهام نواب: نگارش پیشنویس اصلی و تأیید نهایی؛ تحلیل دادهها و تأیید نهایی: عباس وروانی فراهانی؛ جمعآوری دادهها و تأیید نهایی: مرضیه سبحانی؛ تحلیل آماری: شیما حقانی: طراحی مطالعه، تحلیل دادهها، نگارش پیشنویس اصلی و تأیید نهایی: محبوبه شالی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله فاقد هر گونه تعارض منافعی است.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تهران که حمایت مالی این طرح را برعهده داشت و همچنین از تمامی پرستاران شرکتکننده در پژوهش که در انجام این پژوهش ما را یاری کردند، قدردانی میکنند.