مقدمه
سوءمصرف مواد، یک بیماری مزمن، چندبعدی و یک مشکل طولانیمدت است که با اجبار، تمایل شدید و غیر قابل کنترل برای مصرف مداوم مواد مشخص میشود [
2 ،1]. طبق اعلام سازمان ملل متحد در سال 2019 حدود 271 میلیون نفر یا 5/5 درصد از جمعیت جهان با محدوده سنی 64-15 سال در سال گذشته مبتلا به سوءمصرف مواد بودهاند [
3]. در ایران تقریباً 4 میلیون نفر بهصورت مستمر و غیرمستمر با سوءمصرف مواد دستوپنجه نرم میکنند که از این تعداد 2 میلیون و 800 هزار نفر بهصورت مستمر دارای سوءمصرف مواد هستند [
4]. سوءمصرف مواد ارزشهای اخلاقی و اجتماعی را کاهش و رفتارهای مجرمانه را افزایش میدهد [
5]. افراد دارای اختلال سوءمصرف مواد بهشدت در جامعه بدنام هستند و به دلیل انگی که نسبت به این افراد وجود دارد، معمولاً گوشهگیر و پنهانکار هستند [
6]. سوءمصرف مواد نهتنها بر روی زندگی شخصی فرد تأثیر میگذارد، بلکه مشکلات و سختیهای بسیاری را برای خانواده و جامعه ایجاد میکند، تهدیدکننده کیفیت زندگی فرد مصرفکننده و خانواده اوست و بار سنگینی را بر دوش آنها تحمیل میکند [
8 ،7]. سوءمصرف مواد، فرزندان این خانوادهها را نیز تحتتأثیر قرار میدهد [
10 ،9]. سوءمصرف مواد والدین تأثیر بسزایی بر فرزندان میگذارد که از جمله آن میتوان به درماندگی، افسردگی، اضطراب، عدم اعتماد در روابط، تقویت رفتارهای پرخطر و احساس گناه وجود مشکلات رفتاری در آنها و همچنین کفایت اجتماعی و تنظیم هیجانی ضعیفتر در مقایسه با سایر همسالان اشاره کرد [
12 ،11].
کفایت اجتماعی میزان تعهد و مشارکت کودکان و نوجوانان در رفتارهای اجتماعی است که آنها را به ایجاد تعامل اجتماعی با دیگران و تحکیم آن قادر و توانمند میسازد [
13]. موفقیت یک فرد در جامعه به این بستگی دارد که او تا چه حد به قدرت کفایت اجتماعی مطلوب در جهت خودشکوفایی خود دستیافته است [
14]. توسعه کفایت اجتماعی عاملی ضروری بهمنظور عملکرد آینده فرد در جامعه است که همچنین منجر به کاهش خطر مشکلات رفتاری و عاطفی میشود [
15]. ازجمله مسائل دوره نوجوانی مواجهه با موضوعاتی از قبیل بحران هویت، انحرافات اجتماعی و جنسی، اختلالات عاطفی (افسردگی)، پرخاشگری، بزهکاری، اعتیاد و خودکشی است و لازمه سپری کردن سالم این دوره، داشتن کفایت اجتماعی است [
16]. افراد با کفایت اجتماعی قادر به دریافت پاسخهای مثبت از طرف دیگران، تعامل مؤثر و سازگاری برای ایجاد روابط نزدیک هستند که این امر به نوبه خود پذیرش اجتماعی توسط همسالان، عزتنفس مثبت و ارتقای اعتمادبهنفس را تسهیل میکند. فرزندان با کفایت اجتماعی احتمالاً بیشتر راهبردهای مقابلهای و تکنیکهای حل مسئله بهتری را در طیفی گسترده از موقعیتها نشان میدهند [
17]. آنها همچنین کمتر نشانههای اختلالات روانپزشکی و ترک مدرسه و افت تحصیلی را تجربه میکنند [
19 ،18]. موفقیتهای بیشتری در زمینه تحصیلی به دست خواهند آورد و خودشان را انسانهای شادتری میدانند [
15]. افزون بر آن، کفایت اجتماعی بهعنوان عامل محافظتی در برابر سوءمصرف مواد و سایر رفتارهای مشکوک عمل میکند [
20].
گریفین و همکاران دریافتند کفایت اجتماعی رابطه مستقیمی با استفاده از مواد دارد و نوجوانانی که کفایت اجتماعی پایینی دارند، از سوءمصرف مواد بهعنوان راهی برای پیدا کردن دوستان و بالغ جلوه کردن، استفاده میکنند [
20]. در مقابل، فرد با نقص در کفایت اجتماعی احتمالاً مشکلاتی را در زمینه اشتغال، مهارتهای زندگی روزمره و مستقل و مشارکت در جامعه تجربه میکنند که سبب مشکلات روانشناختی اجتماعی متعددی از جمله سوءمصرف مواد و الکل، بزهکاری، رفتار ضداجتماعی، عدم سازگاری، طرد شدن توسط همسالان و مشکلات در تعاملات اجتماعی میشود [
22 ،21 ،
17 ،15].
ضعف و نقص در کفایت اجتماعی میتواند منجر به بروز اختلالات روانی زیادی در سیر رشد و توسعه فرزند و طرد شدن و تحقیر توسط همسالان شود [
15]. در همین راستا، امکاراپا و همکاران، در نتایج مطالعه خود اظهار کردند 58 درصد از فرزندان دارای والدین با سوءمصرف الکل در مقایسه با 50 درصد از فرزندان با والدین غیرمبتلا به سوءمصرف الکل، سطح پایینی از کفایت اجتماعی را گزارش کردند [
23]. همچنین هوسونگ و همکاران دریافتند دختران دارای پدران با سوءمصرف الکل کفایت اجتماعی کمتری نسبت به دختران با پدران غیرمبتلا به سوءمصرف الکل دارند [
24]. ایدن و همکاران نیز در نتایج مطالعه خود اظهار کردند رابطه مستقیم بین تشخیص سوءمصرف الکل در پدران و کفایت اجتماعی فرزندان وجود دارد [
25].
پرستار نقش بسزایی در ارتقای استراتژیهای انطباقی و دانش اعضای خانواده دارای عضو مبتلا به سوءمصرف مواد دارد [
26]. نقش حیاتی پرستار در حیطه خانواده و فرزندان افراد دارای سوءمصرف مواد در رابطه با پیشگیری، شناسایی زودرس و مداخلات بهموقع مانند افزایش دانش و تغییر نگرش آنها در مورد نقش آنها در پیشگیری از اعتیاد است [
27]. پرستار میتواند با حضور در مدارس در برنامههای سطح پیشگیری اولیه سوءمصرف الکل و مواد شرکت داشته باشد و مشکلات فرزندان دارای والدین با سوءمصرف مواد را شناسایی کرده و نقش آموزشی و حمایتی برای دانشآموزان ایفا کند [
28].
درنتیجه، با توجه به شیوع سوءمصرف مواد در جامعه، در معرض خطر بودن نوجوانان خانوادههای درگیر سوءمصرف مواد و لزوم تمرکز بر خصوصیات نوجوانان ساکن در این خانوادهها بهویژه کفایت اجتماعی در آنان و ارتقای سلامت و پیشگیری از ابتلای آنها و همچنین با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی متفاوت حاکم بر کشور ما و اهمیت روزافزون توجه به ابعاد روانشناختی نوجوانان و نظر به تجربه پژوهشگر بهعنوان روانپرستار در مواجهه با نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد و مشاهده آسیبهای مختلف در آنها، این مطالعه باهدف تعیین کفایت اجتماعی نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد در مدارس غرب تهران انجام شد.
روش بررسی
این پژوهش یک مطالعه مقطعی بود که در آن کفایت اجتماعی نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد در مدارس غرب تهران در سال 1399 موردبررسی قرار گرفت. جامعه مطالعه حاضر تمام نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد شاغل به تحصیل در مدارس دولتی متوسطه اول و دوم غرب تهران در مناطق 5، 10 و 18 بودند. علت انتخاب مناطق مذکور این بود که مناطق فوق از نظر اجتماعی اقتصادی در سطح نسبتاً پایینی قرار دارند و احتمالاً شیوع مصرف مواد در آنها بالاتر است. نمونه مطالعه حاضر را 265 نفر از نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد شاغل به تحصیل در مدارس دولتی متوسطه اول و دوم غرب تهران در مناطق 5، 10 و 18 بودند که معیارهای ورود به مطالعه اعم از نوجوانان 18-14 سال، عدم سابقه مشکلات شناخته شده جسمی و روانشناختی نوجوانان بر اساس خوداظهاری، نوجوانان با حداقل یک والد سوءمصرفکننده مواد و زندگی با هردو والد را داشتند، تشکیل دادهاند. برای تعیین حجم نمونه لازم به منظور برآورد کفایت اجتماعی نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد، در سطح اطمینان 95 درصد و با دقت برآورد 0/5 و انحراف معیار برآوردشده چهار از مطالعه رنجبر و همکاران، حداقل حجم نمونه لازم 250 نفر به دست آمد که با احتساب ریزش نمونه طبق نظر استاد مشاور آمار حجم نمونه 265 نفر محاسبه شد [
29]. در این مطالعه از روش نمونهگیری مستمر استفاده شد.
ابزار گردآوری دادهها، شامل فرم مشخصات جمعیتشناختی و مقیاس کفایت اجتماعی بود. این فرم شامل پرسشهایی در مورد سن، جنس، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، وضعیت اقتصادی، وضعیت محل سکونت، تعداد فرزندان، تحصیلات مادر، تحصیلات پدر، شغل مادر، شغل پدر بود. مقیاس کفایت اجتماعی ادراکشده ویژه نوجوانان توسط اندرسون-بوچر و همکاران در سال 2007 طراحی شد. این مقیاس دارای شش گویه در طیف لیکرتی پنجنمرهای به صورت هرگز (نمره یک)، کمی (نمره دو)، اغلب (نمره سه)، زیاد (نمره چهار) و همیشه (نمره پنج) است. دامنه نمرات از شش تا سی است که کسب نمره بالاتر، بیانگر کفایت اجتماعی بالاتر است [
13]. در مطالعه اندرسون ـ بوچر و همکاران همسانی درونی این پرسشنامه 0/87 محاسبه شد و همچنین ضریب قابل قبولی از پایایی در جمعیت کودکان و نوجوانان گزارش شد [
13]. رنجبر و همکاران در مطالعه خود بر روی جمعیت نوجوان، همسانی درونی گویههای آن را از طریق ضریب آلفای کرونباخ 0/83 به دست آوردند [
29]. در مطالعه حاضر برای تعیین اعتبار محتوا از نظرات سه نفر از اعضای هیئتعلمی دانشکده پرستاری و مامایی ایران استفاده شد. به منظور اندازهگیری پایایی ابزار، ابتدا مقیاس کفایت اجتماعی بین 25 نفر از نوجوانان که جزو نمونههای پژوهش نبودند، توزیع شد و میزان ضریب آلفای کرونباخ (0/89) تعیین شد.
پژوهشگر پس از کسب کد اخلاق از دانشگاه علومپزشکی ایران و با دریافت معرفینامه از معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه به اداره آموزشوپرورش کل استان تهران مراجعه کرد. پس از تأیید معرفینامه توسط اداره کل آموزشوپرورش از طریق اتوماسیون اداره کل آموزش و پرورش تأییدیه برای نمونهگیری به ادارات آموزشوپرورش مناطق 5، 10 و 18 ارسال شد. سپس به آموزشوپرورش مناطق مذکور مراجعه کرده و لیست مدارس آسیبخیز در حیطه سوءمصرف مواد توسط کارشناسان آسیبهای اجتماعی در اختیار وی قرار گرفت. بیست مدرسه پاسخ مثبت به همکاری برای نمونهگیری دادند. پژوهشگر پس از مراجعه به مدارس در پی جلسه معارفه کوتاه با مدیر و معاون مدارس اهداف مطالعه را برایشان بازگو کرد و در مواردی که مسئولین مدارس موافقت کردند، برای شناسایی دانشآموزان دارای والدین با سوءمصرف مواد، از اظهارات دانشآموز یا والد در حین صحبت با مسئولین مدارس یا اطلاعات مندرج در پرونده دانشآموزان و در مواردی هم که مدیر شماره تماس مشاور مدرسه را در اختیار محقق برای شناسایی دانشآموزان قرار میداد، استفاده کرد و طبق معیارهای ورود دانشآموزان واجد شرایط ورود به مطالعه را انتخاب میکرد. در مواردی مدیر موافقت میکرد شماره تماس والدین یا دانشآموزان را در اختیار پژوهشگر قرار دهد. پژوهشگر پس از صحبت تلفنی با نوجوان و یکی از والدین و توضیحات اهداف مطالعه و نحوه تکمیل پرسشنامه و موافقت ایشان، رضایت آگاهانه شفاهی برای شرکت در مطالعه را میگرفت. سپس لینک پرسشنامه آنلاین برایشان در واتساپ ارسال میشد. پس از تکمیل لینک برایشان یک گیگابایت اینترنت ارسال شد. در مواردی که مدیر انجام این کار را به صلاح نمیدانست، لینک پرسشنامه آنلاین در مدارس متوسطه اول در اختیار مشاورین مدارس و در مدارس متوسطه دوم که مشاور نداشتند در اختیار مدیر و معاونین مدارس قرار میگرفت و به ایشان توضیحات کامل در مورد نحوه تکمیل پرسشنامه و سؤالات ارائه میشد. برای رفع هرگونه ابهام در نمونهگیری به صورت مجازی، راهنمای تکمیل پرسشنامه آنلاین در ابتدای لینک قرار گرفت و شماره تماس محقق برای پاسخگویی به سؤالات احتمالی در آنجا قرارگرفته بود. پژوهشگر در تمام مناطق مذکور هر روز در هفته بهجز روزهای تعطیل برای انجام نمونهگیری شخصاً به مدارس مراجعه میکرد. به علت محدودیتهای ناشی از ویروس کووید-19 و تصمیم ستاد مبارزه با کرونا برای مجازی بودن آموزش در مدارس و عدم حضور دانشآموزان، امکان کسب رضایت آگاهانه کتبی از 265 نمونه پژوهش امکانپذیر نبود و 25 رضایت آگاهانه کتبی از دانشآموزان و والدین آنها دریافت شد (دلیل این موضوع این بود که چون نوجوانان به سن قانونی نرسیده بودند، به منظور رعایت اخلاق در پژوهش علاوه بر نوجوانان، از یکی از والدین هم رضایت آگاهانه اخذ شد، اما باتوجه به پاندمی کووید-۱۹ امکان کسب رضایت آگاهانه کتبی از تمام نوجوانان و والدین امکانپذیر نبود و طبق همکاری مدارس از این تعداد رضایت آگاهانه کتبی و از مابقی رضایت آگاهانه شفاهی دریافت شد). رضایتنامهها در اختیار مدیر و معاونین مدارس قرار میگرفت و در زمانی که والدین و دانشآموزان واجد شرایط برای دریافت کارنامه به مدارس مراجعه میکردند، تکمیل میشد و سپس مسئولین مدارس با محقق برای دریافت فرمهای رضایتنامه تماس میگرفتند (در سایر دانشآموزان رضایت آگاهانه شفاهی توسط مسئولین مدارس یا محقق از آنها و والدینشان دریافت شد). زمان ارسال لینک پرسشنامه و تکمیل آن طبق صلاحدید مسئولان مدارس بود و محقق محدودیت زمانی خاصی به علت عدم تداخل با برنامههای درسی مدرسه و دانشآموزان در نظر نگرفت و بیشتر مسئولان مدارس لینک پرسشنامهها را در انتهای هفته و یا پس از اتمام امتحانات دانشآموزان برایشان ارسال کردند. در تمام مدارس برای پیگیری از ارسال لینک برای دانشآموزان و روند انجام نمونهگیری و رفع هرگونه ابهام، پژوهشگر در روزهای آخر هفته با مسئولین در ارتباط و پیگیر روند انجام کار بود. برای رفع ابهام در ابتدای فایل تکمیل پرسشنامه آنلاین، شماره محقق و توضیحات کامل در موردتحقیق و اهداف مطالعه قرارگرفته بود. زمان تقریبی برای تکمیل پرسشنامهها حدود هفت دقیقه بود. زمان جمعآوری دادهها از آبان آغاز و تا اسفند سال 1399 (چهار ماه) ود. برای تجزیهوتحلیل دادهها در راستای هدف پژوهش از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی و از آزمون تی مستقل برای متغیرهای کمی با کیفی دوسطحی مانند ارتباط جنس، شغل مادر و پدر، وضعیت اقتصادی خانواده با کفایت اجتماعی و از آنالیز واریانس یکطرفه برای متغیرهای کمی با کیفی بیش از دو سطح، مانند ارتباط سن، تحصیلات مادر و پدر، وضعیت محل سکونت، تعداد فرزندان، پایه و رشته تحصیلی با کفایت اجتماعی نوجوانان استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نسخه 16 نرمافزار SPSS استفاده شد و سطح معناداری، کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها
کلیه 265 نفر به سؤالات پرسشنامه پاسخ کامل دادند. در منطقه 18، 10 و 5 به ترتیب 220، 30 و 15 نفر نوجوان واجد شرایط در مطالعه حاضر شرکت کردند. میانگین سن نوجوانان 1/03±14/84 سال بود. بررسی مشخصات فردی و شغلی نشان داد بیشتر نوجوانان پسر (83/8 درصد) ، در مقطع تحصیلی سال نهم (42/6 درصد) و دارای وضعیت اقتصادی در سطح متوسط (64/5 درصد) هستند. بیشتر نوجوانان (در پایه تحصیلی هشتم و نهم) انتخاب رشته نکرده بودند (80 درصد). بیشتر نوجوانان از نظر وضعیت محل سکونت دارای منزل اجارهای بودند (49/1 درصد). بیشتر آنها در خانوادههای دو فرزند بودند (52/1 درصد). 84/9 درصد از پدران شاغل و 89/1 درصد از مادران خانهدار بودند. سطح تحصیلات بیشتر پدران، سوم راهنمایی (43 درصد) و بیشتر مادران دیپلم (38/1 درصد) بود.
یافتهها نشان داد کفایت اجتماعی با هیچکدام از اطلاعات جمعیتشناختی نوجوانان دارای والدین با سوءمصرف مواد ارتباط آماری معنادار نداشت (0/05
مطابق جدول شماره 2، میانگین و انحراف معیار کفایت اجتماعی 3/±23/09 است که به حداکثر نمره ابزار (نمره 30) نزدیک است. بیشترین میانگین مربوط به گویه «من به دیگران کمک میکنم» با میانگین و انحراف معیار 0/77±4/24 و کمترین میانگین مربوط به گویه «من بهراحتی دوست پیدا میکنم» با میانگین و انحراف معیار 1/37±3/36 است.
بحث و نتیجهگیری
بر اساس یافتهها کفایت اجتماعی نوجوانان 3/77±23/09 بود که به حداکثر نمره ابزار (نمره 30) نزدیک است و به نظر مطلوب میرسد. شپیرو در مطالعه خود که در دانشآموز 14-12 سال در کشور آفریقای جنوبی در مدارس اصلی شهر ژوهانسبورگ انجام شد، گزارش کرد که دانشآموزان از نظر کفایت اجتماعی در سطح بالایی قرار دارند [30]. اومکاراپا و همکاران به نقل از ناچیکتا مینویسند که فرزندان غیرالکلی در مقایسه با فرزندان الکلی از نظر کفایت اجتماعی در سطح بالایی قرار دارند [23] که با مطالعه حاضر همسو است.
اومکاراپا و همکاران در مطالعه خود در دانشآموز دبیرستانی که با والدین مبتلا به سوءمصرف الکل و غیرمبتلا به سوءمصرف الکل در کشور هند انجام شد، گزارش کردند 58 درصد از دانشآموزان دارای والدین با سوءمصرف الکل کفایت اجتماعی در سطح پایینی دارند [23]. هوسونگ و همکاران در مطالعهای که در فرزندان 15-6 سال با والدین مبتلابه سوءمصرف الکل و غیر مبتلابه سوءمصرف الکل در کشور آمریکا انجام دادند، گزارش کردند دخترانی که والد آنها مبتلا به سوءمصرف الکل بود، کفایت اجتماعی کمتری داشتند [24] که با مطالعه حاضر همسو نیست. در تبیین نتایج غیرهمسو میتوان اظهار کرد احتمالاً با توجه به اینکه ایران در عصر مدرنیته قرار دارد [31]، تأثیرات منفی سوءمصرف مواد والدین ممکن است با توجه به نوع ماده مصرفی توسط والدین (مانند الکل و مواد غیرقانونی) متفاوت باشد. این تأثیر بستگی به نوع ماده مصرفی توسط والدین دارد [32]. در دو مطالعه ذکرشده کفایت اجتماعی در دانشآموزان دارای والدین با سوءمصرف الکل موردبررسی قرارگرفته بود، اما در مطالعه حاضر مصرف ماده خاصی توسط والدین مدنظر نبود که این عامل ممکن است بر سطوح کفایت اجتماعی و نتایج متفاوت مطالعه حاضر مؤثر باشد.
یافتهها همچنین نشان داد کفایت اجتماعی نوجوانان با هیچکدام از اطلاعات جمعیتشناختی ارتباط آماری معنادار نداشت. کاظمی و همکاران در مطالعه خود در دختر نوجوان در شهر اصفهان دریافتند ارتباط معنادار بین کفایت اجتماعی دختران با اطلاعات جمعیتشناختی مادران وجود نداشت [33]. البته در این مطالعه اینکه اطلاعات جمعیتشناختی مادران دربرگیرنده چه ویژگیهایی بود، ذکر نشده بود. با این حال، نتایج آن با مطالعه حاضر همسو است. نراد در مطالعه خود در دانشآموزان سال دوم در شهر جلندر پنجاب در کشور هند، دریافت دانشآموزان دختر و پسر کفایت اجتماعی یکسان یا مشابهی دارند [34]. اشوک و پراتیبها در مطالعه خود در دانشجویان در یک دانشگاه خصوصی در بنگلور در مرکز استان کارناتا در کشور هند دریافتند دانشجویان دختر و پسر کفایت اجتماعی یکسانی دارند [35]. کور در مطالعه خود در نوجوانان در مدارس دولتی و خصوصی موهالی در پنجاب هند نشان داد نوجوانان دختر و پسر از نظر کفایت اجتماعی تفاوتی ندارند [14] که با مطالعه حاضر همسو است.
فریرا و همکاران در مطالعه خود در دانشآموزان نوجوان در پرتغال گزارش کردند دختران در مقایسه با پسران کفایت اجتماعی بیشتری دارند [36]. ایدن و همکاران در مطالعه خود در خانواده دارای نوزاد 12 تا 48ماهه با والدین مبتلا به سوءمصرف الکل و غیر مبتلا به سوءمصرف الکل در کشور آمریکا دریافتند دختران کفایت اجتماعی بیشتری نسبت به پسران داشتند [25] که با نتایج مطالعه حاضر مغایرت دارد. در تبیین نتایج غیرهمسو در ارتباط با مطالعه حاضر میتوان اظهار کرد احتمالاً چون ایران نیز در حال سپری کردن دوره مدرنیته است و در بسیاری از جوامع مدرن امروزی، مانند گذشته به نقشهای جنسیتی سنتی نیازی نیست و مردان و زنان قادر به انجام بسیاری از کارهای مربوط به خود هستند [37]، درنتیجه رفتارهای خاص جنسیتی دیگر مانند گذشته مطرح نیست[31].
در مورد ارتباط سطح تحصیلات والدین با کفایت اجتماعی نوجوانان مطالعهای همسو یافت نشد. خلیفه در مطالعه خود در دانشآموزان استانهای مصر دریافت تحصیلات والدین به طور منفی با کفایت اجتماعی در ارتباط است. به بیان روشنتر، هرچقدر سطح تحصیلات والدین بالاتر باشد، فرزند کفایت اجتماعی کمتری دارد [38] که با مطالعه حاضر مشابه نیست. در تبیین نتیجه مطالعه غیرهمسو در ارتباط با مطالعه حاضر میتوان به نقش حجم بالای نمونههای مطالعه و بستر فرهنگی / اجتماعی متفاوت جوامع اشاره کرد.
در ارتباط با وضعیت محل سکونت نوجوانان با کفایت اجتماعی آنها مطالعهای همسو یافت نشد. خلیفه در مطالعه خود در دانشآموزان در استانهای مصر دریافت وضعیت محل سکونت دانشآموزان ارتباط آماری معنادار با کفایت اجتماعی دارد، اما نوع این ارتباط ذکر نشده بود [38] که با مطالعه حاضر همسو نیست. محقق در توجیه نتایج ناهمسو، تفاوت بستر مطالعه و محیط رشد نوجوانان و نقش آن بر کفایت اجتماعی آنها را مؤثر میداند.
کوماری و مدوی در مطالعه خود در دانشآموزان در راجستان دریافتند بین وضعیت اقتصادی خانواده و کفایت اجتماعی نوجوانان تفاوت معناداری وجود ندارد [39] که با مطالعه حاضر مشابه است. خلیفه در مطالعه خود در دانشآموزان در استانهای مصر دریافت درآمد خانواده ارتباط آماری معنادار با کفایت اجتماعی دارد، اما نوع این ارتباط ذکر نشده بود [38] که با مطالعه حاضر همسو نیست. در توجیه نتایج مطالعات غیرهمسو میتوان به احتمال تأثیر متفاوت شرایط اقتصادی خانواده بر کفایت اجتماعی نوجوانان در بافتهای اجتماعی مختلف اشاره کرد.
در ارتباط با سن نوجوانان با کفایت اجتماعی آنها مطالعهای همسو یافت نشد. خلیفه در مطالعه خود در دانشآموزان در استانهای مصر دریافت دانشآموزان با افزایش سن از نظر اجتماعی کمتر سازگار میشوند [38] که با مطالعه حاضر همسو نیست. در تبیین نتیجه مطالعه غیرهمسو میتوان به بستر اجتماعی متفاوت و نقش آن بر شکلگیری کفایت اجتماعی دانشآموزان اشاره کرد.
در ارتباط شغل مادر با کفایت اجتماعی نوجوانان مطالعه همسو یافت نشد که این میتواند دلیلی برای انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه باشد. کوماری و مدوی در مطالعه خود در دانشآموزان در راجستان دریافتند کفایت اجتماعی نوجوانان دارای مادران شاغل بالاتر از نوجوانان دارای مادران غیرشاغل است [39] که با مطالعه حاضر همسو نیست. در تبیین نتیجه مطالعه غیرهمسو میتوان به نقش به بسترهای خانوادگی متفاوت و تأثیر متفاوتی که وضعیت اشتغال والدین بر کفایت اجتماعی نوجوانان میگذارد، اشاره کرد. مطالعات همسو و غیرهمسو در ارتباط سایر اطلاعات جمعیتشناختی با کفایت اجتماعی نوجوانان یافت نشد و لزوم انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه را نشان میدهد.
بر اساس یافتههای بهدست آمده کفایت اجتماعی نوجوانان به حداکثر نمره ابزار نزدیک بود. همچنین کفایت اجتماعی با هیچکدام از اطلاعات جمعیتشناختی نوجوانان ارتباط آماری معنادار نداشت. در همین رابطه، محقق با بررسی مطالعات همسو و ناهمسو با یافتههای مطالعه حاضر در جوامع، فرهنگها، بسترها، محیطها و نمونههای مختلف به این نتیجه رسید که نتایج متناقضی وجود دارد و تفاوتها و شباهتهای نهفته در حیطههای اشارهشده میتواند توجیهکننده نتایج همسو و ناهمسو با مطالعه ما باشد. درنهایت، یافتههای مطالعه حاضر میتواند بهعنوان اطلاعات و دانشپایه در اختیار سیاستگذاران حیطه خانواده و مدیران آموزشی قرار بگیرد تا با اتخاذ برنامههای سازنده و آموزشی مدون بر کفایت اجتماعی نوجوانان بهویزه نوجوانان با والدین دارای سوءمصرف مواد تمرکز بیشتری کنند. افزون بر آن، مسئولین مدارس میتوانند با شناسایی مشکلات نوجوانان و خانوادههای مبتلا به سوءمصرف مواد به آنها برای حل مشکلاتشان کمک کنند. مسئولین آموزشوپرورش از جمله مدیران میتوانند از نتایج مطالعه حاضر در جهت آموزش و افزایش آگاهی والدین استفاده کنند تا این سرمایههای عظیم به نحوی تربیت شوند که پیشرفت آینده را تضمین کنند. بر طبق نتایج مطالعه حاضر، روانپرستاران میتوانند در مراکز مشاوره و درمانی در حین ارائه خدمت به خانوادههای مبتلا به سوءمصرف مواد، فرزندان این خانواده ها را شناسایی کنند و با ارائه راهکارهای مناسب مانند مهارتهای زندگی آنها را از نظر اجتماعی توانمند سازند تا با مشکلات ناشی از سوءمصرف والدین به بهترین نحو مقابله کنند و از این شرایط برای رشد و شکوفایی خود استفاده کنند.
از محدودیتهای این مطالعه میتوان به این مورد اشاره کرد که نمونههای این مطالعه محدود به نوجوانانی بود که با هر دو والد خود زندگی میکردند. از این جهت که زندگی با یک والد میتواند برای نوجوان دارای محدودیتها و مشکلاتی باشد که متعاقباً بر روی کفایت اجتماعی آنان تأثیر بگذارد و باید این مورد در پژوهشهای آتی مد نظر قرار گیرد. همچنین به دلیل شیوع ویروس کووید-19 و آموزش مجازی توسط مدارس، نمونهگیری حضوری امکانپذیر نبود و پژوهشگر مجبور شد طبق توصیه مدارس نمونهگیری خود را بهصورت آنلاین و از طریق ارسال لینک پرسشنامه انجام دهد. همچنین از آنجایی که نحوه تکمیل پرسشنامهها بهصورت خودگزارشی بود، این امر ممکن است در صحت پاسخدهی شرکتکنندگان تأثیر داشته باشد که پیشنهاد میشود در مطالعات آتی برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیز استفاده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مجوز اخلاقی برای این مطالعه از کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی ایران با کد IR.IUMS.REC.1399.385 گرفته شده است و اطلاعات شرکتکنندگان بهصورت کاملاً محرمانه نگه داشته شد
حامی مالی
این مقاله حاصل پایاننامه کارشناسی ارشد نویسنده مسئول درگروه روانپرستاری، دانشکده پرستاری، دانشگاه علومپزشکی ایران است.
مشارکت نویسندگان
مسئول نظارت، مدیریت پروژه، تکمیل گزارش نهایی: مهرنوش اینانلو، نعیمه سیدفاطمی؛ ویراستاری و نهایی سازی، نویسنده پیشنویس، جمعآوری دادهها: زهرا عباسی؛ تحقیق و بررسی، روششناسی: شیما حقانی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان مراتب سپاس خود را از ریاست و مدیریت آموزشوپرورش استان تهران، آموزش پرورش مناطق ۵، ۱۰ و ۱۸ تهران، مدیران و معلمین مدارس، والدین و نوجوانان عزیز شرکتکننده در پژوهش اعلام میکنند.