مقدمه
باروری و فرزندآوری پدیده مهمی در حرکات جمعیتی بوده و محور توسعه پایدار برای کشورهایی است که نرخ باروری زیرسطح جانشینی دارند. فرزندآوری و تولد ظاهراً امر سادهای به نظر میرسند، اما درواقع این امر، مسئله پیچیدهای است که عوامل کمی و کیفی متعددی بر آن مؤثر است [
1]. باروری یکی از مهمترین مؤلفههای تأثیرگذار بر رشد جمعیت نیز است و این مسئله زمانی اهمیت بیشتری مییابد که بدانیم رشد جمعیت در ایران، در سالهای اخیر کاهش محسوسی یافته و پیشبینی میشود این روند کاهشی در 2 دهه آینده نیز همچنان ادامه یابد و طی بیست سال آینده و بهویژه از سال 2025 به بعد، رشد جمعیت ایران به زیر 1 درصد کاهش یابد. برخی از جمعیتشناسان معتقدند بهدلیل وجود پسران و دختران جوان و آماده ازدواج، کاهش موالید موقتی است و اگر شرایط مناسب برای ازدواج جوانان ازجمله اشتغال و مسکن مهیا شود، رشد جمعیت ایران هرگز به سطح زیر جایگزینی نخواهد رسید [
2]، حتی در این صورت نیز، با نگاهی به کاهش سریع باروری همراه با بهبود شرایط زیستی و افزایش امید به زندگی، مشخص میشود که حداقل در دهههای آینده، این تغییرات سریع ساختارهای سنی، به سالخوردگی جمعیت منجر شود [
3]. طبیعی است که فزونی سرعت رشد جمعیت سالمندان در دهههای آینده، موجب افزایش بار تکفل و گسترش نیازهای سالمندان خواهد شد [
2].
شناخت زمینههای تمایل به فرزندآوری میتواند به افزایش نرخ جمعیت کمک شایان توجهی کند، زیرا پدیده فرزندآوری متأثر از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است و با آگاهیها و نگرش افراد به مسئله فرزندآوری، ارتباط عمیقی دارد [
4].
صاحبنظران دلایل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را عامل تغییرات در میزان باروری میدانند. از دلایل مهم تغییر در رفتار باروری جامعه میتوان به عواملی نظیر افزایش سن مادر در اولین بارداری، افزایش سن ازدواج، برابری جنسیتی، توانمندسازی زنان در جامعه مدرن و عوامل اقتصادی و اجتماعی مانند مشارکت زنان بهصورت نیروی کار اشاره کرد [
5]. از دیگر عوامل مهم در تغییر رفتار باروری، افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان درآمد خانواده و میزان مسئولیتپذیری زوجین و گرایشهای مذهبی آنان میباشد [
6]. در این میان، مذهب که بهعنوان مجموعهای از اعتقادات، باید و نبایدها و ارزشهای اختصاصیای میباشد و میتواند زندگی را برای انسان معنا کند، میتواند از عوامل تأثیرگذار مهم باشد [
7].
مذهب عاملی فرهنگی محسوب میشود و میتواند تعداد افراد خانواده و رفتار باروری را تحت تأثیر قرار دهد [
8]، به نحوی که جهتگیری مذهبی از عوامل تأثیرگذار بر تعداد مطلوب و موجود فرزندان زنان محسوب میشود [
9]. عباسی شوازی و همکاران در مطالعه خود نشان دادند آموزههای دینی بهطور مستقیم و غیر مستقیم میتواند بر رفتار باروری افراد مؤثر باشد [
10]. باوجوداین، چنین به نظر میرسد که در برخی موارد، با وجود پایبندی دینی و مذهبی، افراد از داشتن فرزند بیشتر خودداری میکنند.
چابکی و همکاران معتقدند این مسئله با تغییر و تحول در باورهای افراد که خود پیامد جهانی شدن ارتباطات و اطلاعات و گسترش ارزشهای مدرن است، ارتباط نزدیکی دارد و میتواند آن بخش از باورهای دینی که به مسئله فرزندآوری مرتبط است را تحت تأثیر قرار دهد [
11].
تعدد نقشها و مسئولیتهای زنان در جامعه امروزی نیز از دیگر موارد مرتبط با فرزندآوری به شمار میآید. امروزه، به نظر میرسد این دیدگاه که مادر شدن به منزله نقش اصلی زنان است، در حال تغییر بوده و زنان مایل هستند عرصههای دیگری مانند اشتغال را هم تجربه کنند و بهطور طبیعی، گاهی اوقات این نقشها در تقابل و تضاد باهم قرار میگیرند. بنابراین مشارکت زنان در عرصههای عمومی و افزایش مسئولیتهای اجتماعی، سبب میشود زنان با پذیرفتن یک نقش، مسئولیتها و نقشهای دیگر را به حاشیه بسپارند. از اینرو، مادر شدن که میتواند هزینههای بیشتری را بر این دسته از زنان تحمیل کند، ممکن است اولویت خود را از دست بدهد [
12].
در پارهای از مطالعات ارتباط 2 متغیر مسئولیتپذیری و جهتگیری مذهبی در مسئله فرزندآوری بهطور جداگانه بررسی شده است، بااینحال به نظر میرسد بررسی ارتباط این 2 متغیر در جامعه زنان شهر یاسوج که ازنظر فرهنگی-قومیتی و همچنین اقتصادی-اجتماعی میتوانند متفاوت باشند، انجام نشده است. بنابراین مطالعه حاضر، با هدف تعیین ارتباط بین مسئولیتپذیری و جهتگیری مذهبی با قصد فرزندآوری در زنان مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت شهر یاسوج در سال 1398-1399 انجام شد تا علاوه بر افزودن دامنه دانش، زمینه را برای انجام مداخلات مؤثر در این موضوع فراهم کند.
روش بررسی
این مطالعه، یک پژوهش مقطعی از نوع توصیفیهمبستگی بود که بر روی 240 نفر از زنان 18 تا 45 سال ایرانی متأهل مراجعهکننده به مراکز جامع سلامت شهر یاسوج (شهید اشرفی، شهید شفیعی، شهید دستغیب و شهید صدوقی) که به شرکت در مطالعه مایل بودند و معیارهای ورود به مطالعه را داشتند، در فاصله زمانی بهمن ماه 1398 تا شهریورماه 1399 انجام شد. نمونهگیری بهروش مستمر و از بین زنان با معیارهای ورود شامل عدم ابتلا به ناباروری، عدم ابتلا به بیماریهای مزمن ناتوانکننده و یا بیماری روانی شناختهشده و یا هرگونه منعی برای بارداری انجام شد. جهت تعیین حجم نمونه، با درنظر گرفتن سطح اطمینان 95 درصد و 0/5=P، حجم نمونه لازم برای انجام این مطالعه تقریباً 390 نفر در نظر گرفته شد [
3]. باتوجهبه شرایط ایجادشده بهسبب همهگیری کووید-19 و محدودیت در رفتوآمد و کاهش حضور افراد در مراکز جامع سلامت و پس از تأیید مشاور آمار و شورای تحصیلات تکمیلی دانشکده، حجم نمونه از 390 به 240 نمونه تقلیل یافت. محقق پس از دریافت کد اخلاق از کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران و مجوز نمونهگیری از دانشگاههای علوم پزشکی ایران و یاسوج و همچنین مراکز جامع سلامت شهر یاسوج شروع به انجام کار کرد. درابتدا، مجوز حضور در هر 4 مرکز سلامت شهری و تمامی 18 پایگاه مربوطه دریافت شد. محقق ضمن حضور در پایگاههای بهداشتی در هر روز هفته، در مورد اهداف طرح برای افراد توضیح داد و افرادی که تمایل به شرکت در مطالعه داشتند، پس از پرکردن فرم رضایت آگاهانه وارد مطالعه شدند و سپس پرسشنامهها در اختیار این افراد گذاشته شد و پس ازتکمیل آن توسط شرکتکنندهها، اقدام به جمعآوری پرسشنامهها کرد.
ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه شامل برگه ثبت اطلاعات فردی (سن، تحصیلات زن و همسر، وضعیت اشتغال زن و همسر ، تعداد فرزندان دختر و تعداد فرزندان پسر موجود و ایدهآل، تعداد فرزندان ایدهآل و طول مدت ازدواج) و سؤال درخصوص قصد فرزندآوری (با پاسخ بله و یا خیر) بود. این پرسشنامه جهت تعیین اعتبار، به تأیید 3 تن از اعضای هیئت علمی رسید. جهت سنجش مسئولیتپذیری از پرسشنامه مسئولیتپذیری هاریسون گاف استفاده شد. مقیاس سنجش مسئولیتپذیری 42 سؤالی به منظور سنجش مسئولیت و منطبق بر احساس مسئولیت مورد استفاده قرار میگیرد. نمرهگذاری پرسشنامه براساس طیف لیکرت 2 درجهای میباشد. در صورت موافقت با عبارات 2، 4، 9، 10، 20، 22، 24، 26، 30، 31، 32، 33، 34، 37، 38، 39 آزمودنی برای هر عبارت 1 نمره و در صورت مخالفت نمره صفر دریافت میکند. برای سایر سؤالات برعکس است. نمره کلی درنهایت بین صفر و 42 خواهد بود. نمرات بین صفر تا 14 نشاندهنده میزان مسئولیتپذیری پایین، 14 تا 28 نشاندهنده میزان مسئولیتپذیری متوسط و نمرات بالاتر از 28 نشاندهنده مسئولیتپذیری بالا خواهند بود [
13]. ضرایب پایایی مقیاس بخش مسئولیتپذیری ازطریق روش آلفای کرونباخ در پژوهش عسکری و همکاران بهترتیب برابر با 0/70 و 0/81 درصد بود [
14].
در بررسی دیگری، پایایی این آزمون در ایران ازطریق روش باز آزمایی 0/81 درصد بوده است [
15]. در مطالعه حاضر نیز علاوهبر اینکه این پرسشنامه جهت تعیین اعتبار، به تأیید 3 تن از اعضای هیئت علمی رسید، ضریب پایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 0/75 درصد محاسبه شد. همچنین جهت سنجش جهتگیری مذهبی از مقیاس نگرش مذهبی استفاده شد. پرسشنامه نگرش مذهبی (گلریز و براهنی) دارای 21 سؤال است و 2 زیرمقیاس جهتگیری مذهبی بیرونی (سؤالات 1 تا 9) و جهتگیری مذهبی درونی (سؤالات 10 تا 21) را شامل میشود که هرکدام براساس طیف لیکرت 5 درجهای و از صفر (کمترین میزان) تا 4 (بیشترین میزان) امتیازبندی میشوند. دامنه کل نمرات کسبشده نیز 0-84 و دامنه نمرات در جهتگیری مذهبی بیرونی 0-36 و در جهتگیری درونی 0-48 میباشد. اعتبار این آزمون ازطریق ضریب همبستگی با آزمون آلپورت 0/80 درصد میباشد [
16, 17]. در مطالعه حاضر نیز علاوهبراین که این پرسشنامه جهت تعیین اعتبار، به تأیید 3 تن از اعضای هیئت علمی رسید، ضریب پایایی آن ازطریق آلفای کرونباخ برابر با 0/74 درصد محاسبه شد. اطلاعات پس از ورود به نرمافزار آماری SPSS نسخه 20، با استفاده از روشهای آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون آنالیز واریانس یکطرفه مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. P<0/05 بهعنوان سطح معناداری درنظر گرفته شد.
یافتهها
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد میانگین و انحرافمعیار سن شرکتکنندگان در مطالعه 6/49±33/12 سال و میانگین و انحرافمعیار طول مدت ازدواج آنان 6/77±10/52 سال بود. بیشترین درصد شرکتکنندگان در مطالعه، تعداد فرزندان ایدهآل را 1 تا 2 فرزند (55/4 درصد) میدانستند و 32/1 درصد از شرکتکنندگان در حال حاضر فرزندی نداشتند. همچنین تنها 14/1 درصد از شرکتکنندگان تمایلی به داشتن فرزند دختر و 15/4 درصد تمایلی به داشتن فرزند پسر نداشتند. در این مطالعه، 45/4 درصد از شرکتکنندگان از روش طبیعی، 28/8 درصد از روش مصرف قرصهای ترکیبی، 17/5 درصد از کاندوم و مابقی افراد از سایر روشها برای پیشگیری از بارداری استفاده میکردند. این در حالی بود که تنها 26/7 درصد از زنان و 28/8 درصد از همسران ایشان، قصد فعلی فرزندآوری داشته و مابقی در حال حاضر مایل به فرزندآوری نبودند. دیگر مشخصات فردی شرکتکنندگان در این مطالعه در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
دیگر نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد میانگین و انحرافمعیار جهتگیری مذهبی در کل برابر با 6/81±46/63 (دامنه 23-63) و در بعد جهتگیری مذهبی درونی برابر با 4/56±20/78 (دامنه 9-34) و در بعد جهتگیری مذهبی بیرونی برابر با 4/45±25/86 (دامنه 14-37) بود. همچنین یافتهها نشان داد میانگین و انحرافمعیار مسئولیتپذیری کل برابر با 4/35±29/63 بوده و بیشتر شرکتکنندگان یعنی 96/2 درصد (231 نفر) دارای مسئولیتپذیری بالا و 3/8 درصد آنان (9 نفر) دارای مسئولیتپذیری متوسط بودند. هیچیک از زنان شرکتکننده در این پژوهش دارای مسئولیتپذیری پایین نبودند.
ننایج تی مستقل نشان داد بین جهتگیری مذهبی کل (0/508=P) و ابعاد آن با قصد فرزندآوری در زنان مورد مطالعه ارتباط معنادار آماری وجود نداشت (0/05<P)، اما ارتباط بین مسئولیتپذیری و قصد فرزندآوری معنادار بود (0/036=P)، به نحوی که میانگین مسئولیتپذیری در زنانی که قصد فرزندآوری نداشتند، بهطور معناداری بالاتر از زنانی بود که این قصد را داشتند (
جدول شماره 2).
یافتههای
جدول شماره 1 نشان داد بین جهتگیری مذهبی با تحصیلات همسر (0/036=P) و شغل زن (0/013=P) ارتباط معنادار آماری وجود داشت، بهطوریکه جهتگیری مذهبی زنان شاغل بهصورت معناداری از زنان خانهدار بیشتر بود.
همچنین نتایج مقایسه دو به دو با آزمون توکی نشان داد جهتگیری مذهبی زنان دارای همسران با سطح تحصیلات دانشگاهی از زنان دارای همسران بیسواد بهصورت معناداری کمتر بود (0/042=P). بین سایر سطوح تحصیلی اختلاف معنادار آماری مشاهده نشد (0/05<P). براساس آزمون واریانس یکطرفه، بین مسئولیتپذیری و تحصیلات شرکتکننده در مطالعه (0/006=P) و تحصیلات همسر (0/001=P) ارتباط معنادار آماری مشاهده شد. براساس مقایسه دو به دو توکی نتایج نشان داد میانگین مسئولیتپذیری افراد بیسواد بهصورت معناداری از افراد دارای تحصیلات دبیرستان/دیپلم (0/035=P)و تحصیلات دانشگاهی (0/006=P) کمتر بود. همچنین میانگین نمره کسبشده در مسئولیتپذیری در زنان با همسران دانشگاهی بهطور معناداری بالاتر از دبیرستان/دیپلم (0/039=P) و همچنین بیسواد (0/004=P) بود.
بحث
نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد تنها 26/7 درصد از زنان و 28/8 درصد از همسران آنان درحال حاضر، قصد فرزندآوری داشتند. این در حالی است که مطالعه آفرینی و همکاران در شهر تهران نشان داد 67/3 درصد از جمعیت زنان مورد مطالعه قصد فرزندآوری را تا 3 سال آینده را داشتند و تنها 32/7 درصد از آنها نداشتن قصد فرزندآوری را گزارش کردند [18]. شوازی و همکاران نیز قصد فرزندآوری در زنان بوشهری را 47/2 درصد گزارش کردند [19]. این طور به نظر میرسد که مهمترین دلیل برای کاهش تمایل به فرزندآوری میتواند ناشی از افزایش مشکلات اقتصادی، مسائل تربیتـی و آموزش فرزندان، عدم حمایتهای دولتی در تأمین رفاه خانوادهها باشد [19، 20]. اگرچه ممکن است زمانی که برای زنان تک فرزند شرایط مناسبی فراهم شود، تمایل زیادی به داشتن فرزند دیگری داشته باشند [21]. به نظر میرسد سنجش تمایل به فرزندآوری فعلی و زمان انجام مطالعه حاضر که در دوران همهگیری کووید-19 بوده است، میتواند بر تمایل افراد به فرزندآوری مؤثر باشد و سبب کاهش آن شده باشد.
نتایج دیگر حاصل از این تحقیق نشان داد بین مسئولیتپذیری با قصد فرزندآوری، ارتباط معناداری وجود داشته است، بهنحویکه میانگین نمرات مسئولیتپذیری در زنانی که قصد فعلی فرزندآوری ندارند، بالاتر بوده است. از طرفی، از بین متغیرهای جمعیتشناختی، تنها تحصیلات زنان شرکتکننده و همسرانشان با مسئولیتپذیری آنها ارتباط داشته و دیگر موارد دارای ارتباط معنادار آماری نبودند. مطالعه عباسی شوازی و همکاران در شهر سیرجان نیز مؤید آن است که با افزایش تحصیلات و مشارکت اجتماعی زنان، تمایل به فرزندآوری کاهش مییابد [10]. این طور به نظر میرسد که ظهور اندیشههای استقلال فردی و فردگرایی و نیازهای نو در بین زنان و مردان جامعه و عدم توانایی در ایجاد هماهنگی بین انجام مسئولیتهای داخل خانه و مسئولیتهای اجتماعی (اشتغال و تحصیل) سبب شده تا زنان نخواهند با فرزندآوری، مسئولیتهای جدیدی را بر مسئولیتهای قبلی خود اضافه کنند و طبق «نظریه برابری جنسیتی» سعی میکنند که افزایش بار مسئولیتهای اجتماعی را از طریق کاهش فرزندآوری جبران کنند [22]. مسئولیتپذیری والدین در برابر نقشهای اقتصادی و تبدیل نقش زنان پس از انقلاب صنعتی از مادر بودن به نیروی کار نیز میتواند از دیگر دلایل کاهش تمایل به فرزندآوری باشد. از طرفی، در مطالعه حاضر میتوان به این نکته احتمالی اشاره کرد که ازآنجاکه بیشتر شرکتکنندگان در این مطالعه، دارای تحصیلات بالا و خانهدار بودند، این مسئله در کنار توجیهات اقتصادی، این احتمال را به ذهن متبادر میکند که این افراد احتمالاً در تأمین شرایط ایدهآلتر برای فرزندان احتمالی شان سختگیرتر و مسئولیتپذیرتر هستند و این امر میتواند به تحدید تعداد فرزندان منجر شده باشد. باتوجهبه شرایط اقتصادی و فرهنگی امروزه و بهویژه تأثیر همهگیری کووید-19 بر سبک زندگی اجتماعی و اقتصادی افراد، به نظر میرسد تمایل به فرزندآوری همراه با پیشبینی نیازهای معیشتی و تحصیلی آینده فرزندان و فراهمسازی امکانات و نیازهای حداقلی وی، تحت تأثیر این مسئولیتپذیری واقع شده باشد.
دیگر نتایج مطالعه حاضر نشاندهنده فقدان ارتباط جهتگیری مذهبی با قصد فرزندآوری بود، بهنحویکه اگرچه میانگین نمرات جهتگیری مذهبی در زنانی که قصد فرزندآوری داشتند نسبت به زنان دیگر، بالاتر بود، اما این تفاوت به سطح معناداری نرسید. تحقیقات و بهویژه مطالعات داخلی در حوزه تأثیر دینداری و نگرشهای جنسیتی اندک است؛ اما نتایج مطالعه ادوسینا و همکاران در نیجریه نشاندهنده نقش مهم باورهای مذهبی در تمایل به باروری بود [23]. رستگار خالد و محمدی نیز در سال 1394 نشان دادند رابطه معناداری میان متغیرهایی فردگرایی، دینداری، سکولاریسم و ارزشهای خانوادگی، با نرخ باروری استانهای ایران وجود دارد و میزان دینداری با نرخ باروری رابطه مستقیمی دارد [24].
همچنین مطالعهای که به بررسی تأثیر دینداری و نگرشهای جنسیتی در زنان متأهل شیراز پرداخت، نشان داد اگرچه دینداری رابطه معناداری با تعداد واقعی فرزندان دارد، بااینحال در رابطه با تعداد ایدهآل فرزندان، نگرش به نقشهای جنسیتی مهم بوده و این امر ارتباطی با دینداری ندارد. بهعبارتدیگر، دینداری سهم ناچیزی در تعیین تعداد ایدهآل فرزند داشته و نکته درخور توجه این است که تحصیلات بهتنهایی تعیینکننده40 درصد از واریانس تعداد فرزندان بوده است. شاید علت مسئله کاهش نرخ رشد جمعیت، تأثیرپذیری عوامل فرهنگی از فرایند جهانیشدن و چرخش ارزشهای جمعگرایانه به فردگرایانه باشد [25]. علاوهبراین، این طور به نظر میرسد که در جامعه ما نیز تأثیر دینداری و نگرشهای جنسیتی بر نیات باروری، تا حدودی تابع تغییرات فرهنگی و نگرشی ناشی از تغییر رویکردهای نظری ارزشها و گذار دوم جمعیتی بوده است.
بااینحال، این مسئله نیز مطرح است که دین همچنان نقش هدایتگر و تعیینکننده خود در نیات باروری را حفظ کرده است، اما تغییرات فرهنگی که در جامعه ایران به وقوع پیوسته به همراه تغییرات اقتصادی-اجتماعی دهههای اخیر، موجب شد تا قضاوتهای افراطی و تفریطی مجال خودنمایی پیدا کنند و گاهی منشأ سیاستگذاریهای نابهجا شوند. ازاینرو، لازم است وضعیت ابعاد مختلف حوزه فرهنگ و خانواده همواره رصد شود و اثرگذاری و اثرپذیری آنها بر زندگی اجتماع در حال گذار ما بیشتر مورد توجه قرار گیرد [26]. البته در مورد مطالعه حاضر ازآنجاکه باروری و تمایل به باروری تا حدود زیادی تابع عوامل فرهنگی رفتاری افراد و نوع وضعیت اقتصادی آنها است و با وجود آنکه سطح دانش عمومی و آگاهی و اعتقاد مردم نسبت به باورها و شئونات و مسئولیتهای مذهبی بالا رفته است، اما ازآنجاکه احتمالاً افراد، خود را در پیشگاه خداوند از جهت تأمین و تربیت فرزندان مسئول میدانند، تمایل به فرزندآوری تحت الشعاع مسائل اقتصادی و اجتماعی موجود قرار گرفته و سبب شده است که افراد در مورد پذیرش مسئولیتهای فرزندآوری، با تأمل بیشتری برخورد کنند. این طور به نظر میرسد که فردی شدن مناسک مذهبی و کاهش مناسک دینی جمعی بهدلیل محدودیتهای کرونایی و عدم دریافت رهنمونهای مذهبی در مناسکی نظیر نمازهای جمعه و جماعت، در حصول این نتایج بیتأثیر نبوده باشد. هرچند که این مسئله نیاز به مطالعات بیشتری دارد. کاهش حجم نمونه بهدلیل شرایط ناشی از همهگیری کووید-19 نیز میتواند در حصول این نتایج تأثیرگذار بوده است. لذا پیشنهاد میشود این مطالعه با حجم نمونه بالاتری انجام شود.
از محدودیتهای این مطالعه میتوان به تأثیرگذاری وضعیت همهگیری کووید-19 بر طول مدت زمان انجام مطالعه، کاهش حجم نمونه و همچنین قصد و تمایل افراد به فرزندآوری اشاره کرد که کنترل این مسئله از دست پژوهشگران خارج بوده است.
همچنین در ارائه نتایج این مطالعه نیز احتیاط بیشتری لازم است، زیرا رابطه علی در مطالعات مقطعی همواره با محدودیت همراه بوده و هست. ازآنجاکه سؤال این مطالعه، چگونگی قصد فرزندآوری «در حال حاضر» بوده و قصد فرزندآوری در آینده را نسنجیده است و این زمان مصادف با همهگیری کووید-19 نیز بوده است، بنابراین تعمیم نتایج باید با احتیاط بیشتری صورت گیرد.
نتیجهگیری
فرزندآوری یکی از مهمترین مؤلفههای توسعه جوامع میباشد. نتایج این مطالعه نشان داد اگرچه بین مسئولیتپذیری و فرزندآوری ارتباط معناداری وجود دارد، اما فرزندآوری با جهتگیری مذهبی مرتبط نبوده و کاهش قصد فرزندآوری زنان سنین باروری شهر یاسوج، با افزایش مؤلفههایی نظیر مسئولیتپذیری، سن، طول مدت ازدواج و همچنین تعداد فرزندان پسر ارتباط داشته است. بنابراین توصیه میشود زنان بالای 18 سال تشویق به فرزندآوری در سنین پایینتر شوند.
همچنین شاید بتوان با آموزش مهارتهای فرزندآوری بهعنوان بخشی از برنامههای آموزش جمعی بهویژه برای زنان تحصیلکرده و شاغل، زنان با حس مسئولیت بالاتر را تشویق به فرزندآوری کرد، البته این مسئله نیاز به مطالعات مطالعه وسیعتر و دقیقتری خواهد داشت.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه دارای کداخلاق به شماره IR.IUMS.REC.1398.827 از کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی ایران و مجوز نمونهگیری از دانشگاههای علومپزشکی ایران و یاسوج و همچنین مراکز جامع سلامت شهر یاسوج میباشد.
حامی مالی
این مطالعه برگرفته از پایاننامه کارشناسی ارشد کیمیا بخشی رشته آموزش جامعهنگر در نظام سلامت با شماره 16322-3-3-98 میباشد که در دانشگاه علومپزشکی ایران مصوب و حمایت مالی شده است.
مشارکت نویسندگان
مجری طرح و تهیه پیشنویس و اصلاحات مقاله: لیلا امینی؛ پژوهشگر و انجام نمونهگیری و تهیه پیشنویس مقاله: کیمیا بخشی؛ مشاور طرح: هما صادقی اول شهر؛ تجزیهوتحلیل آماری و رسم جداول: شیما حقانی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از حمایتهای دانشگاههای علومپزشکی ایران و یاسوج و کلیه شرکتکنندگان در این مطالعه تقدیر و تشکر میشود.