مقدمه : نیمه دوم قرن بیستم را میتوان با شجاعت و افتخار عصر کودکان نامید زیرا بقای جامعه در گرو بقای اطفال است و برای اینکه جامعه به رشد و تعالی برسد باید کودک تربیت و برای زندگی عادی و اجتماعی آماده شود. کودکان آسیب پذیرتر از سایر افراد جامعه هستند. بد رفتاری با کودک طیف وسیعی از رفتارهای آسیب رسان از قبیل عدم بر آوردن نیازهای اولیه کودک، تنبیه جسمی، سوء استفاده جنسی و آزار واذیت عاطفی راشامل میشود. درایران نیزاخیراً انعکاس وسیع ومکرر سوء رفتار نشان میدهد که این مسئله دربین خانوادههایایرانی یک معضلاجتماعی فراگیربوده که اثرات نامطلوبی نیز به دنبال دارد.
هدف : تعیین شیوع و وخامت اشکال مختلف سوء رفتار با کودک و برخی عوامل مستعد کننده آن در خانوادههای مراجعه کننده به بیمارستانها و درمانگاههای آموزشی شهرکرد.
نوع پژوهش : مطالعه حاضر، یک مطالعه توصیفی- مقطعی بود که با استفاده از پرسشنامه CTSPC ، پرسشنامه مربوط به ویژگیهای دموگرافیک والدین، کودک و عوامل محیطی- اقتصادی شیوع سوء رفتار با کودک و عوامل مستعد کننده آن بررسی شد.
نمونه : 368 والد مراجعه کننده به بیمارستانها و کلینیکهای آموزشی شهرکرد در این مطالعه شرکت کردند.
نتایج : یافتههای مطالعه فوق نشان داد که 1/81 % والدین سوء رفتار جسمی، 91% سوء رفتار عاطفی، 8/77% غفلت عاطفی، 8/75% غفلت بدنی و 6/20% غفلت آموزشی را در مورد کودکان خود اعمال میکردند. علاوه بر آن بین بسیاری از ویژگیهای
دموگرافیک والدین (جنس، شغل، تحصیلات، سابقه تنبیه در دوران کودکی، سلامت جسمی و...) ویژگیهای دموگرافیک کودک (جنس، سن، خلق و خو، سلامت جسمی، تبعیت از والدین و...) ویژگیهای محیطی - اقتصادی (سطح در آمد، شرایط محل
سکونت و...) با اشکال مختلف سوء رفتار ارتباط مثبت و معنی دار وجود داشت.
بحث و نتیجهگیری : نتایج این مطالعه شیوع بالای سوء رفتار را در خانوادههای شهر کرد نشان داد که به هر حال با ارزیابی اولیه ویژگیهای والدین، کودک و محیط میتوان احتمال رخداد سوء رفتار با کودک در خانواده را تا حدی پیش بینی نمود و با آموزش و حمایت به موقع والدین از قربانی شدن کودک پیشگیری به عمل آورد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |