زمینه و هدف: یائسگی به عنوان یکی از مراحل بحرانی زندگی زنان که تاثیر به سزایی بر کیفیت زندگی آنان دارد، شناخته شده است. لذا مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی تاثیر مداخله آموزشی بر مبنای الگوی توانمندسازی فردی بر آگاهی، نگرش، عزت نفس، خودکارآمدی و کیفیت زندگی زنان یائسه طراحی و اجرا شد.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی 100 زن تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی شهر قزوین در سال 1391 بر اساس نمونه گیری تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ویژگیهای دموگرافیک، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ، پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه آگاهی و پرسشنامه اندازهگیری نگرش به همراه پرسشنامه 26 سؤالی کیفیت زندگی مخصوص دوران یائسگی بود. بر مبنای الگوی توانمندسازی فردی، برنامه آموزشی در گروه تجربی در قالب 5 جلسه بحث گروهی به مدت 60-45 دقیقه اجرا شد. دادهها قبل و 3 ماه بعد از مداخله آموزشی گردآوری و وارد نرم افزار SPSS نسخه 17 شد و با استفاده از آزمونهای آماری تی زوجی و مستقل و کای اسکوئر تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: بعد از آموزش، میانگین نمرات آگاهی (از 43/8 ± 11/38 به 23/9 ± 14/49)، نگرش (از 31/4 ± 34/14 به 54/5 ± 32/19)، عزت نفس از (47/4 ± 82/13 به 61/5 ± 90/17) و خودکارآمدی (از 43/5 ± 42/14 به 12/6 ± 06/20) در گروه تجربی افزایش یافت (001/0> P ). همچنین نتایج کاهش(بهبود) معنادار و مثبتی را در میانگین کیفیت زندگی مرتبط با یائسگی پس از اجرای برنامه آموزشی نسبت به قبل آن در گروه تجربی نشان داد (001/0> P ).
نتیجهگیری کلی: به کارگیری الگوی توانمندسازی فردی به منظور بهبود کیفیت زندگی زنان یائسه در طراحی برنامههای آموزشی توصیه میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |