جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای مولتیپل اسکلروز

زهره ترقی، احترام السادات ایلالی، محمود عابدینی، اشرف زروانی، ابراهیم خوش نما، رضا علی محمد پور، نفیسه قانعی، راضیه مختار پور،
جلد ۲۰، شماره ۵۰ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

  زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) از اختلالات دمیلینالیتو مزمن و پیشرونده سیستم عصبی مرکزی است که اکثراً قشر فعال جامعه را درگیر می سازد. با ارزیابی کیفیت زندگی بیماران می‌توان برخی از ناتوانی‌های ایجاد شده را بهبود بخشید و توانایی‌های باقیمانده را نیز ارتقاء‌ بخشید. ‌این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی بیماران عضو انجمن MS مازندران طراحی و اجرا گردید.

  روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی بود. جامعه پژوهش را بیماران عضو انجمن MS مازندران تشکیل می‌دادند. نحوه نمونه‌گیری به صورت سرشماری انجام گرفت. ۱۰۱ عضو داوطلب وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده‌ها جهت تعیین کیفیت زندگی، پرسشنامه استاندارد ۳۶ SF- بود. این پرسشنامه دارای ۳۶ سؤال است و قبلاً در بسیاری کشورها از جمله ایران تعیین اعتبار شده است و از پایایی بالایی برخوردار است (ضریب آلفای کرونباخ ۷۷ درصد تا ۹۰ درصد) علایم بالینی و شدت بیماری با گرفتن شرح حال و انجام معاینه عصبی توسط پزشک متخصص مغز و اعصاب و با استفاده از معیارنمره‌بندی وضعیت ناتوانی به صورت گسترده ( EDSS Expanded disability status scale or ) تعیین و ثبت شد.

  یافته ها: نتایج نشان داد،۷۴ درصد بیماران، زن و ۲۶ درصد ، مرد بودند، محدوده سنی بیماران ۱۸-۶۰ سال
۳۱/۸ ± ۲۷/۳۳، سن شروع بیماری ۱۲-۵۴ سال ۰۳/۸ ± ۱۲/۲۷ بود. در ۷ درصد بیماران سابقه خانوادگی MS وجود داشت. میانگین نمره سلامت عمومی (بر مبنای ۱۰۰) ۲۲/۱۰ ± ۳۴/۴۱، میانگین نمره سلامت جسمی ۲۵/۳۰ ± ۷۵/۵۴، میانگین نمره سلامت روحی ۰۳/۲۲ ± ۲۵/۵۳ میانگین نمره شادابی ۴۴/۲۴ ± ۷۵/۵۴ و میانگین نمره رابطه اجتماعی ۹۶/۲۰ ± ۶۲/۵۶ و میانگین نمره درد جسمی ۶۸/۳۱ ± ۷۵/۳۵ بود.

نتیجه گیری: در این بررسی کیفیت زندگی بیماران عضو انجمن MS مازندران در تمام شاخص ها در حد متوسط بود. این امر می‌تواند ناشی از خفیف بودن بیماری در اکثر بیماران مورد بررسی، پایین تر بودن سن شروع و کوتاه تر بودن دوره بیماری بوده باشد.


فیروزه پیامنی، علی اکبر نظری، هایده نکته دان، فتانه قدیریان، کبری کرمی،
جلد ۲۵، شماره ۷۷ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

  زمینه و هدف: با توجه به هزینه زیاد درمان های دارویی جهت کنترل علائم مولتیپل اسکلروزیس و همچنین عوارض متعدد ناشی از آنها، استفاده از درمان های مکمل در این بیماران رو به افزایش است. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت درمان های مکمل در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام.اس ایران صورت گرفت.

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است. تعداد ۲۰۰ نفر از بیماران مبتلا به ام.اس مراجعه کننده به انجمن ام. اس ایران در سال ۱۳۸۷ که شرایط ورود به مطالعه را داشتند از طریق نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته و روش جمع آوری آن مصاحبه بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (کای دو، آنالیز واریانس ) و نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۱ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که بیش از نیمی (۶۰%) از واحد های مورد پژوهش از روش های درمان غیر دارویی استفاده می کنند. درمان‌های غیر دارویی در همه موارد به عنوان درمان مکمل و نه جایگزین استفاده می شد و بیشترین فراوانی روش های مورد استفاده غیر دارویی به ترتیب شامل ورزش، مراقبه و مدیتیشن، تغذیه درمانی و استفاده از گیاهان دارویی، انرژی درمانی و آرامسازی ، طب سوزنی و طب فشاری بود. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که اکثریت واحد های مورد پژوهش (۵/۴۴%)از یک روش درمان غیر دارویی و تنها ۵/۱۱% آنها از ۲ روش و بیشتر استفاده می کردند. نتایج آزمون آماری کای دو نشان داد که استفاده از روش های درمانی غیر دارویی با هیچکدام از ویژگی های دموگرافیک به جز سطح تحصیلات (۰۴/۰= P ) ارتباط معنی دار آماری ندارد.

  نتیجه گیری کلی: با توجه به رواج استفاده از درمان های مکمل توسط بیماران ام اس این بیماران در معرض خطرات بالقوه و عوارض جانبی ناشی از این درمان ها قرار می گیرند. لذا پیشنهاد می شود آموزش های لازم به این بیماران ارائه شود و همچنین در زمینه انواع روش های کاربردی طب مکمل و بررسی علل گرایش به این نوع درمان تحقیقات بیشتری انجام گیرد.


ناهید دخت شریفی نیستانک، منصوره قدوسی بروجنی، نعیمه سید فاطمی، محمد حیدری، آغا فاطمه حسینی،
جلد ۲۵، شماره ۷۸ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

  زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس ( MS ) به عنوان یک بیماری پیشرونده می‌تواند تصویر ذهنی و احساس جذابیت را تحت تأثیر قرار داده و از طریق تغییر در تجارب روانشناختی و احساسات و نگرش بیماران نسبت به بدنشان ، عزت نفس آنان را متاثر سازد. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تعیین عزت نفس در بیماران مبتلا به MS و عوامل مرتبط با آن صورت پذیرفت.

  روش بررسی: این مطالعه پژوهشی از نوع توصیفی است. در این پژوهش ۳۹۵ بیمار مبتلا از انجمن مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران با روش نمونه گیری مستمر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ است که توسط بیماران تکمیل شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و از آزمون های آماری t مستقل، ANOVA ، ضریب همبستگی پیرسون، ضریب همبستگی اسپیرمن، ضریب کای اسکوئر و آزمون تعقیبی شفه استفاده شد.

  یافته ها: میانگین و انحراف معیار عزت نفس بیماران۱۷/۵ ± ۵۳/۲۰ بود. اکثر بیماران عزت نفس متوسط و فقط در صد کمی از آن ها (۲/۱۶%) عزت نفس بالا داشتند . بر اساس نتایج به دست آمده بین عزت نفس با سن، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و طول مدت بیماری ارتباط معنی داری وجود داشت ( ۰۵/۰ P < ).

  نتیجه گیری کلی: پرستاران می‌توانند با شناسایی گروه های پر خطر از نظر میزان عزت نفس پیوسته نیازهای حیاتی بیماران پیرامون این موضوع را در نظر گرفته و با ارائه مداخلات مناسب به بیماران و خانواده های آنها در جهت ارتقای کیفیت زندگی آنها گام بردارند .


فروغ رفیعی، حبیب شارعی نیا، مهناز سیدالشهدایی، پیام صراف، فریدون محمودی،
جلد ۲۷، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: بی‌اختیاری ادراری جنبه‌های مختلف زندگی روزانه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس را تحت تاثیر قرار داده و آثار منفی بر کیفیت زندگی این بیماران به جای می گذارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش تمرین عضلات کف لگن بر بی ‌ اختیاری ادراری بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد.

  روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی از نوع قبل و بعد می‌باشد. نمونه شامل ۵۰ بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس دارای بی‌اختیاری ادراری مراجعه کننده به درمانگاه ام‌اس بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بود که دارای شرایط ورود به مطالعه بودند و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. بیماران نحوه انجام تمرین عضلات کف لگن را آموزش دیدند و به مدت سه ماه متوالی این تمرینات را انجام دادند. قبل از مداخله و در انتهای ماه سوم بی‌اختیاری ادراری به وسیله پرسشنامه ICIQ-UI SF (فرم کوتاه پرسشنامه مشاوره‌ای بین المللی در مورد بی‌اختیاری ادراری) مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمون‌های آماری توصیفی، آزمون‌ تی همبسته، ویلکاکسون، مک نمار و آنالیز واریانس تجزیه و تحلیل شدند.

  یافته‌ها: تمام ۴۵ بیمار تمرینات عضلات کف لگن را تا انتهای ماه سوم انجام دادند. در بررسی نمونه‌های مورد پژوهش از نظر تعداد دفعات نشت ادراری، میزان نشت ادراری و میزان تاثیر بی‌اختیاری بر کیفیت زندگی بعد از آموزش تفاوت معنی‌دار آماری مشاهده گردید (۰۰۱/۰ P<).

نتیجه‌گیری کلی: بر اساس یافته‌ها، آموزش تمرین عضلات کف لگن در کاهش بی‌اختیاری ادراری بیماران مبتلا به ام‌اس موثر می‌باشد. لذا به عنوان روشی غیر دارویی، غیرتهاجمی و کم هزینه در کنترل بی‌اختیاری ادراری این بیماران پیشنهاد می‌شود.
علی نویدیان، نسرین رضایی، منصور شکیبا، فاطمه بنی اسدی،
جلد ۳۰، شماره ۱۰۹ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

چکیده
زمینه و هدف: برنامه غنی سازی روابط یک درمان خانوادگی با رویکرد آموزش روانی و مبتنی بر آموزش مهارت است که هدف آن افزایش رضایت روانشناختی و عاطفی موجود در رابطه زوجین است. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر برنامه غنی سازی روابط زوجین بر دلزدگی رابطه زناشویی از دیدگاه همسران بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی بر روی ۸۰ نفر از بیماران و همسران بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس عضو مرکز ام اس شهر زاهدان در سال ۱۳۹۵ انجام شد. نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه اندازه‌گیری دلزدگی زوجین (Couple Burnout Measurement) بود. گروه مداخله پنج جلسه برنامه غنی سازی رابطه زوجین را دریافت کردند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله‌ای جز برنامه‌های معمول انجمن دریافت نکردند. ۱۲ هفته پس از آخرین جلسه مشاوره، دلزدگی رابطه زناشویی هر دو گروه مورد ارزیابی قرار گرفت. داده‌ها به کمک آزمون‌های آماری تی مستقل، تی زوجی ، کای دو و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین نمره میزان دلزدگی رابطه زناشویی از دیدگاه همسران بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، پس از اجرای برنامه غنی سازی روابط زوجین در گروه مداخله به طور معنی‌داری از ۸۰/۲۱ ± ۱۷/۸۶ به ۹۳/۱۲ ± ۵۷/۵۱ در مقایسه با گروه کنترل (از ۴۳/۲۱ ± ۴۲/۸۴ به ۶۴/۲۱ ± ۵۵/۸۷) کاهش یافت (۰۵/۰>P).
نتیجه‌گیری کلی: با توجه به تأثیر مثبت برنامه غنی سازی روابط زوجین در کاهش دلزدگی، استفاده از این رویکرد به منظور ارتقای کیفیت رابطه زناشویی به عنوان یکی از منابع حمایتی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس توصیه می‌شود.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.

Designed & Developed by : Yektaweb