۲۸ نتیجه برای مراقبت ویژه
لیلا ولیزاده، معصومه اکبر بگلو، ملیحه اسداللهی،
جلد ۲۲، شماره ۵۸ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: در بیست و پنج سال گذشته پیشرفت های تکنولوژی و گسترش تحقیقات موجب رشد چشمگیر میزان زنده ماندن نوزادان با سن جنینی پایین، حتی در نوزادان بسیار نارس شده است. بستری شدن نوزاد نارس بلافاصله پس از تولد در اکثر مواقع اجتناب ناپذیر است در این میان، حمایت پرستاری از خانواده چنین نوزادانی، مهم و ضروری به نظر میرسد. لذا مطالعه حاضر به منظور مشخص نمودن وضعیت و اهمیت حمایت های پرستاری از مادران دارای نوزاد نارس بستری در NICU و استفاده از نتایج این پژوهش در برنامه ریزیهای آتی سیستم سلامت اجرا گردید.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و جامعه مورد پژوهش شامل�کلیه مادران دارای نوزاد نارس بستری در NICU سه مرکز آموزشی درمانی – طالقانی، الزهرا وکودکان تبریز در طول شش ماه اول ۸۶ بوده است. حجم نمونه ۳۰۰ نفر، نمونه گیری به روش سرشماری و گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه NPST صورت گرفته است. روایی ابزار مذکور به روش روایی محتوایی و روایی ترجمه و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت (۹۰/۰ = α ).
یافته ها: با توجه به نتایج، مهمترین و بیشترین حمایت های پرستاری مربوط به حیطه های اطلاعاتی – ارتباطی و مراقبت کیفی بودند. همچنین اختلاف بین اهمیت حمایت قائل شده و میزان حمایت دریافتی در هر چهار حیطه از لحاظ آماری (۰۵/۰ P< ) معنی دار می باشد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر، نشان داد که مادران خواهان حمایت های پرستاری بیشتری نسبت به آنچه دریافت کرده اند می باشند. بنابراین برنامه ریزی برای ارتقاء حمایت های حرفه ای پرستاری برای والدین و به خصوص مادران دارای نوزاد نارس در بخش های ویژه نوزادان ضروری به نظر می رسد
مهین قاسمی، طاهره دهداری، پریسا محققی، محمود رضا گوهری، زیبا زرگر زاده،
جلد ۲۵، شماره ۷۹ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : یکی از بهترین و مؤثرترین راه ها برای جلوگیری از آسیب ها و صدمات ناشی از بستری شدن نوزاد نارس، درگیر شدن فعال والدین در مراقبت از او می باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین وضعیت عملکرد مادران در امر مراقبت از نوزاد نارس در بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۹۱ انجام شد.
روش بررسی : این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی به صورت پایلوت می باشد. ابتدا ۲ بیمارستان دارای بخش مراقبت ویژه نوزادان تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت تصادفی انتخاب و ۹۰ مادر دارای نوزاد نارس بستری شده در بخش مراقبت های ویژه نوزادان به صورت نمونه گیری آسان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات از طریق مشاهده و تکمیل چک لیست عملکرد ( شامل نحوه مراقبت آغوشی، ماساژ، شیردهی با پستان، تغذیه با فنجان و حمام نوزاد نارس) توسط دو پرستار آموزش دیده انجام شد. داده ها پس از گردآوری با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و آزمون های آنالیز واریا نس یک طرفه و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند .
یافته ها: میانگین سنی مادران مورد مطالعه ۱ ± ۲۷ با حداقل ۱۶ و حداکثر ۴۶ سال بود. بررسی مجموع نمرات ۵ چک لیست مهارت ها نشان داد که ۰۲/۴۲ درصد مادران دارای عملکرد ضعیف، ۱۶/۴۱ درصد دارای عملکرد متوسط و۸۲/۱۶ درصد دارای عملکرد مناسب در زمینه مراقبت از نوزاد نارس بودند. بین عملکرد مادران با تحصیلات مادر، شغل مادر، سن مادر و وزن نوزاد رابطه آماری معنی داری وجود نداشت. همچنین تفاوت معنی داری بین رتبه تولد نوزاد و تعداد فرزندان بر حسب سطوح عملکرد مادران در زمینه مراقبت از نوزاد نارس مشاهده نشد(۰۵/۰ P> ) .
نتیجه گیری کلی: با توجه به نتایج پژوهش توصیه می شود آ موزش های لازم در زمینه نحوه مراقبت از نوزاد نارس در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان برای این مادران ارائه گردد. انجام مطالعه با حجم نمونه بالاتر قابل طرح است.
الهام طاهری حبیب آبادی، منیژه نوریان، مریم رسولی، امیر کاووسی،
جلد ۲۵، شماره ۸۰ - ( ۱۲-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: دارو دادن و خطاهای دارویی در کودکان به خصوص نوزادان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مرتبط با خطاهای دارویی در بخش های نوزادان و مراقبت ویژه نوزادان صورت گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه ی توصیفی، ۱۱۹ پرستار شاغل دربخش های نوزادان و مراقبت ویژه نوزادان در ۵ بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بوده است از طریق تمام شماری مشارکت کردند. ابزارهای گردآوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناسی و پرسشنامه "خطای تجویز دارو" بود. اختلاف معنادار میان عوامل مرتبط با خطاهای دارویی با استفاده از ANOVA-R و میزان این اختلاف، از طریق تعیین میانگین و انحراف معیار تعیین شد. آزمون های T مستقل و ANOVA جهت بررسی همبستگی ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ صورت گرفت.
یافتهها : نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مربوط به شرایط کاری و عوامل مربوط به رونویسی بیشترین نقش را خطاهای دارویی دارد (۰۰۰۱/۰ > p ) . امتیازات هر یک از علل خطاهای دارویی عبارت بود از: عوامل ارتباطی (۹۱/۲= M ۴/۰ ± ۷/۰= SD ) ، عوامل مربوط به بسته بندی(۷۹/۲= M ۴/۰ ± ۷/۰= SD ) ، عوامل مربوط به رونویسی (۲۲/۳= M ۴/۰ ± ۹۵/۰= SD ) ، عوامل مربوط به شرایط کاری (۳/۳= M ۴/۰ ± ۲/۰= SD ) و عوامل مربوط به داروخانه (۶۷/۲= M ۴/۰ ± ۷۵/۰= SD ) .
نتیجه گیری کلی: شناخت عوامل مرتبط با خطاهای دارویی می تواند منجر به تلاش در جهت اصلاح این عوامل و کاهش بروز خطاهای دارویی شده و کیفیت مراقبت و ایمنی نوزاد را افزایش دهد.
فاطمه سلمانی،
جلد ۲۶، شماره ۸۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در حالیکه در بسیاری از موارد جداسازی بیمار از تهویه مکانیکی با ارزیابی تعدادی از پارامترها و به صورت ذهنی انجام می شود پروتکل ها می توانند جداسازی همگون و ایمنی را فراهم سازند. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر پروتکل جداسازی بر طول مدت تهویه مکانیکی در بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان الزهراء(س) اصفهان انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی است. ۵۰ بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان الزهرا(س) اصفهان که بیش از ۴۸ ساعت به دستگاه تهویه مکانیکی متصل بودند به طور تصادفی از طریق نرم افزار Minimization در دو گروه ۲۵ نفره آزمون و کنترل قرار گرفتند. درگروه مداخله پروتکل نوشته شده توسط پرستاران آموزش دیده و در گروه کنترل، جداسازی طبق معمول بخش مراقبت ویژه انجام شد. یافته ها با کمک روشهای آماری توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل،کای اسکوئر، دقیق فیشر و من ویتنی) در SPSS ویرایش ۱۷ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: یافتههای این پژوهش نشان داد که میانگین طول مدت تهویه مکانیکی در گروه مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل است (۰۳/۰= p). همچنین میانگین طول مدت اقامت بیمار در بخش مراقبت ویژه در گروه مداخله به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل است (۰۰۶/۰= p). همچنین میزان اکستوبه ناموفق در دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی داری داشت (۰۱/۰= p).
نتیجه گیری کلی: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از پروتکل های ساختار یافته و ابزارهای جداسازی نسبت به روش های معمول اجرا شده دربخش های مراقبت ویژه باعث کوتاهتر شدن طول مدت تهویه مکانیکی و اقامت بیمار در بخش و همچنین کاهش اکستوبه ناموفق می شود.
مهدی کریم یار جهرمی،
جلد ۲۶، شماره ۸۲ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت ارائه خدمات و تولیدات همواره مورد توجه انسان ها بوده است. مدل سینرژی یک چهارچوب واحد را برای توصیف شغل پرستاری، بررسی دقیق عملکردها، بهبود کیفیت عملکرد و ارائه مسیر مراقبت ها ارائه می دهد. مطالعه حاضر با هدف تعیین کیفیت عملکرد پرستاران بخش های مراقبت ویژه جهرم و شیراز بر اساس مدل سینرژی انجام شده است.
روش بررسی : این مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بود که در سال ۱۳۹۱ انجام شد. نمونه گیری به صورت سرشماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های ویژه بود. چک لیست کیفیت عملکرد بر اساس مدل سینرژی تهیه و پس از بررسی روایی و پایایی به صورت "خود ارزیابی" توسط پرستاران تکمیل شد. نمره عملکرد کل و نیز حیطه های مختلف محاسبه شد. به منظور تعیین سطح کیفیت عملکرد، هر حیطه به سه تقسیم شد. جهت تحلیل یافته ها، از آزمون های میانگین و انحراف معیار و آزمون های مقایسه ای کای دو، تی مستقل و ویلکاکسون و نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ استفاده گردید.
یافتهها: نتایج نشان میدهد پرستاران در حیطه های هماهنگی (۰۲/۶ ± ۱/۹۹) و فعالیت مراقبتی (۶/۳ ± ۹۲/۹۷)، بهترین عملکرد و در حیطه های تحقیقات بالینی (۷/۴ ± ۹۸/۸۱) و پاسخ به تضاد (۸/۳ ± ۹۸/۸۵) پایین ترین عملکرد را بیان کردند. ضمنا یافته های الحاقی نشان داد که در حیطه های ارزیابی بالینی، هماهنگی، تفکر سیستمی، پاسخ به تضاد، تحقیقات بالینی، تسهیل یادگیری و نیز مجموع عملکرد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه پرستاران شیراز و جهرم وجود داشته است.(۰۵/۰ >P )
نتیجه گیری کلی: مدل سینرژی با توجه به قابلیت های آن در تعیین استانداردهای لازم در زمینه توانمندی های پرستاران بخش های مراقبت ویژه،
می تواند موجب ارتقاء کیفیت عملکرد تیم درمانی به خصوص پرستاران و در نتیجه بهبود نتایج، پیش آگهی و رضایت بیماران بخش های مراقبت ویژه شود.
اعظم وفایی فولادی، مریم رسولی، فریده یغمایی، نزهت شاکری،
جلد ۲۸، شماره ۹۵ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: در هر سال تعداد زیادی نوزاد نارس و بیمار در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری میشوند که برای والدین و به ویژه برای مادر، واقعهای پرتنش تلقی میشود. اطلاعات کمی در مورد عوامل تاثیرگذار بر استرس مادر در NICU وجود دارد. از آنجا که معنویت یکی از منابع انرژی و قدرت در دستیابی به ثبات در شرایط تنش زا میباشد، مطالعه حاضر با هدف تعیین همبستگی سلامت معنوی با تنش مادران نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل ۱۸۰ نفر از مادران نوزادان بستری در مراکز منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. نمونه گیری با روش مبتنی بر هدف انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل "پرسش نامه ویژگیهای جمعیت شناختی مادر و نوزاد"، "مقیاس تنش زاهای والدین: بخش مراقبت ویژه نوزادان" (PSS:NICU) و "مقیاس سلامت معنوی" (SWBS) بود. دادهها با نرم افزار SPSS نسخهی ۱۶ و با استفاده از روشهای آماری شامل آمار توصیفی و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: بیش از نیمی از مادران (۷/۵۶ درصد)، تنش متوسط و ۲۵ درصد از آنها تنش شدیدی را تجربه کرده بودند. بیشتر مادران شرکت کننده در این مطالعه (۱/۵۱ درصد)، سلامت معنوی بسیار بالایی داشتند. بین سلامت معنوی مادران و تنش آنها، همبستگی معنی داری وجود داشت (۴۸/۰- =r و ۰۰۱/۰> p).
نتیجه گیری کلی: با توجه به همبستگی معکوس بین سلامت معنوی و تنش در مادرانی که نوزاد بستری در بخش مراقبت ویژه دارند، توصیه میشود پرستاران و سایر گروه های مراقبت ویژه، مادران در معرض تنش را شناسایی کرده و حمایتهای معنوی لازم از آنها را فراهم آورند.
جهانگیر رضایی، هوشنگ کدیوریان، علیرضا عبدی، منصور رضایی، حسن علی کریمپور، سعید رضایی،
جلد ۳۰، شماره ۱۱۰ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
زمینه و هدف: تعداد زیادی از بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه سوء تغذیه را تجربه میکنند که باعث وخامت بیماری و پیشآگهی نامطلوب آن میشود. حجم باقیمانده مواد غذایی در معده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه (ICU) نشان دهنده میزان تحمل غذایی این افراد است. با توجه به بحث انگیز بودن و کمبود اطلاعات در خصوص تأثیر وضعیت قرار گرفتن بدن بر این مسئله، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر وضعیت قرار گرفتن بدن بر حجم مواد غذایی گاواژی معده در بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه انجام گرفت.
روش بررسی: در یک کار آزمایی بالینی در سال ۱۳۹۳، ۹۰ بیمار دارای تغذیه رودهای در بخشهای ICU بیمارستانهای آموزشی شهر کرمانشاه وارد مطالعه شدند. این بیماران بصورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند، و برای هر گروه گاواژ در سه وضعیت مختلف خوابیده به پشت، خوابیده به پهلوی راست و خوابیده به پهلوی چپ انجام شد. حجم باقیمانده معده قبل، دو و سه ساعت بعد از قرارگرفتن در سه وضعیت اندازه گیری شد. دادهها در یک چک لیست پژوهشگر- ساخته ثبت شدند و با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه ۱۸و آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: در این بررسی کمترین میانگین حجم باقیمانده معده در هر سه گروه مورد مطالعه، در دو ساعت بعد از مداخله ۱۳/۱۸ سی سی و سه ساعت بعد از مداخله ۰۶/۲ سی سی مربوط به وضعیت خوابیده به پهلوی راست بود و بین این وضعیت و دو وضعیت خوابیده به پشت و خوابیده به پهلوی چپ تفاوت معنیدار آماری وجود داشت (۰۵/۰P<).
نتیجهگیری کلی: در این مطالعه بهترین وضعیت به دنبال گاواژ، وضعیت خوابیده به پهلوی راست بود. بنابراین توصیه میشود در بخشهای مراقبت ویژه بعد از گاواژ برای کاهش سوء تغذیه و بالا بردن تحمل مواد غذایی، بیمار در وضعیت خوابیده به پهلوی راست قرار گیرد.
فاطمه کلروزی، سودابه جولایی،
جلد ۳۱، شماره ۱۱۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: دریافت مراقبت ایمن, بر اساس دانش روز و مبتنی بر برتری منافع بیمار یکی از حقوق اساسی بیماران در نظام سلامت تمام کشورهای دنیا از جمله ایران است. در کشور ایران در سال ۱۳۸۹ اولین کتاب استانداردهای اعتباربخشی ملی از سوی وزارت بهداشت ابلاغ گردید و سپس در سال ۱۳۹۱ رسماّ در بیمارستانها و مراکز درمانی مورد استفاده قرار گرفت و از این سال به بعد مراکز درمانی طبق معیارهای ارائه شده توسط وزارت بهداشت به مراجعین سرپایی و بستری، خدمات خود را ارائه میدهند و تا سال ۱۳۹۵ پنج بار مورد بازبینی قرار گرفت. این معیارها در مورد بخشهای ویژه کودکان (PICU)، ویژه نوزادان (NICU) و بخشهای کودکان وجود دارد و هر ساله این بخشها مورد ارزیابی قرار میگیرند. در ایران یافتههای حاصل از پژوهشهای پراکنده، وجود خطاها (به عنوان مثال خطای دارویی) را با درصدهای متفاوت گزارش نمودهاند و انجام دهندگان این مطالعات، یکی از نقائص کار خود را نداشتن آمار واقعی خطاهای انجام شده به سبب گزارش نکردن آنها میدانند و به دلیل نبود مرجع مشخصی برای ارائه آمار در این مورد، اطلاعات و گزارشهای دقیقی درباره وضعیت ایمنی و خطاهای رخ داده در مراقبت از گروه کودکان وجود ندارد. خطا در امر مراقبت از بیماران یک مفهوم غیرمستقل است یعنی نمیتوان گفت تنها پرستاران بخشهای اطفال در ایران دچار خطا میشوند اما میتوان گفت درک پرستاران از مفهوم خطا در بخشهای اطفال متفاوت با یکدیگر است و همین میتواند خطرات زیادی برای کودکان و بیماران بستری ایجاد کند. مفهوم خطا از نظر پرستاران در یک مطالعه کیفی به صورت آسیب، بدون مراقبت، تفکر و عمل اشتباه و قرار گرفتن در یک موقعیت بیان شد. به نظر میرسد فشار کاری زیاد، کمبود منابع دارویی، عملکرد ناکارآمد همکاران و کمبود تجربه و دانش در تجویز دارو از مهمترین دلایل خطا در بخشهای بیمارستانی میباشد. در ایران تحقیقات بسیار معدودی در مورد فرهنگ ایمنی در بخش کودکان انجام شده است و تحقیقی در مورد فرهنگ ایمنی در بخش مراقبتهای ویژه کودکان یافت نشده است. فاکتورهای مؤثر بر ارتباط و حساسیت فرهنگی در بخش کودکان شامل عوامل سازمانی نظیر سیاست گذاریهای ناکارآمد، نبود تعریف مشخصی از فرهنگ بیمارستانی، آموزش ناکافی کارکنان در این مورد و فاکتورهای انسانی مانند اشکال در ارتباط بین پرستاران با یکدیگر و با بیماران و همچنین تفاوتهای فرهنگی پرستاران و خانوادهها هستند. از آن جا که ایران کشوری با تنوع فرهنگی بسیار است، با بهبود آموزش و تحول در سیاستهای فرهنگ بیمارستانی، میتوان ارتباط و کیفیت مراقبت و ایمنی بیماران را افزایش داد. هم چنین شناسایی تفاوتهای فرهنگی و تأثیر فرهنگ بر مراقبت، چگونگی سازگاری با فرهنگهای متفاوت، ارتباط بین فردی، شناخت ارزشهای فرهنگی کودک و خانواده در مراقبت از کودک و خانواده مؤثر است. با توجه به نتایج مطالعات پیشین، به نظر میرسد که سطح فرهنگ ایمنی در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در حد پایین و متوسط است و پرستاران بر این باور هستند که کارکنان کافی برای انجام امور محوله ندارند. به همین دلیل خطا در سطح وسیعی رخ میدهد. ضمن این که آموزشی جهت ارتقاء فرهنگ ایمنی به طور کامل و صحیح دریافت نمیشود. بنابراین هدف از ارائهی این مقاله، مروری جامع بر پژوهشهای انجام شده دربارهی ایمنی بخشهای مراقبت ویژه کودکان در سراسر ایران میباشد.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مروری جامع است. به منظور یافتن مطالعات مرتبط جستجو از طریق پایگاههای اطلاعاتی معتبر فارسی زبان شامل بانک اطلاعات نشریات کشور و پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و بانک اطلاعات مقالات علوم پزشکی ایران و پایگاههای اطلاعاتی انگلیسی زبان شامل Google Scholar, Medline, Scopus, Elsevier, PubMed, ScienceDirect با کلید واژههای فارسی "بخشهای مراقبت ویژه کودکان" و "ایمنی بیمار" و کلید واژههای انگلیسی 'Pediatric Intensive Care Unit', 'Patient Safety' بدون محدودیت زمانی انجام شد.
یافتهها: از مجموع ۶۱ مقاله به دست آمده بعد از بررسی دقیق, ۳۵ مقاله انتخاب گردید. با توجه به هدف پژوهش, ده مقاله که به طور مستقیم در مورد ایمنی در بخشهای مراقبت ویژه کودکان در ایران بود و به زبان انگلیسی و فارسی در مجلات علمی– پژوهشی داخلی و خارجی چاپ شده و امکان دسترسی به متن کامل مقالهها مهیا بود در این مطالعه وارد شدند.
نتیجهگیری کلی: با توجه به این که در مورد وضعیت ایمنی بخشهای PICU در کشور ایران اطلاعات دقیق و مدونی وجود ندارد، به نظر میرسد آگاهی ناکافی پرستاران از نحوه دارو دادن ایمن، فشار کاری زیاد، وجود فرهنگ نادرست ایمنی در بخشها و سیاست گذاری نامناسب در تأمین ایمنی بیماران از عوامل مهم تأثیرگذار بر رعایت ناکافی ایمنی در بخش مراقبت ویژه کودکان میباشد. هم چنین میتوان گفت پژوهشهای انجام شده در بخشهای PICU بر موضوعات خطای دارویی، کنترل عفونت، فرهنگ بیمارستانی، تجربه والدین، تحویل نوبت کاری و شیفت و آگاهی و دانش پرستاران در مورد مفهوم خطا تمرکز بیشتری داشته است. شیوع نسبتاّ بالای خطای دارویی به دلیل کمبود اطلاعات دارویی پرستاران، نقص در کنترل عفونت به دلیل استفاده نکردن از راهنماهای بالینی و نیز کمبود امکانات پرستاران، رعایت ناکافی ارتباطات حرفهای و ضعف در فرهنگ ایمنی این بخشها، تحویل ندادن شیفت و نوبت کاری بر اساس استاندارهای تحویل شیفت، نوع نگرش پرستاران به مفهوم ایمنی و اطلاعات ایشان در این باره، نیاز به برنامه ریزی دقیق جهت رفع این مشکلات را میطلبد. به نظر میرسد مهمترین مشکل در مبحث ایمنی در بخشهای PICU نبود آمار درست و دقیق و پراکنده بودن آن است که تصمیم گیری کلی در مورد وضعیت ایمنی را دشوار میسازد. مطالعات بررسی شده حاکی از آن هستند که بیشتر محققین علاقمند به موضوع ایمنی دارویی هستند و سایر عوامل مرتبط با ایمنی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. هم چنین در مورد دلایل بروز خطای سهوی و عمدی در بخش مراقبت ویژه کودکان تحقیقات انجام شده ناکافی است. به نظر میرسد دو عامل فشار کاری و سیاست گذاری نامناسب در تأمین ایمنی کودکان از عوامل تأثیرگذار بر رعایت ناکافی ایمنی کودکان در بخش مراقبت ویژه میباشد که نیاز به مطالعات بیشتر را میطلبد
شاهرخ خجسته فر، طاهره نجفی قزلجه، شیما حقانی،
جلد ۳۱، شماره ۱۱۶ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: زخم فشاری یکی از شاخصهای کیفیت مراقبتهای سلامت محسوب میشود. پرستاران به عنوان یکی از اعضای اصلی تیم سلامت نقش مهمی در پیشگیری از زخم فشاری در مراکز مراقبت سلامت دارند؛ بنابراین این مطالعه با هدف تعیین دانش و نگرش پرستاران در مورد پیشگیری از زخم فشاری انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی توصیفی است که در سال ۱۳۹۷ انجام گردید. پرستاران مراقبت ویژه شاغل در مراکز آموزشی- درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفتند. از مجموعه ۳۲۸ پرسشنامه، ۳۰۸ پرسشنامه توسط مشارکت کنندگان تکمیل و بازگردانده شد. جهت جمع آوری دادهها از پرسشنامه سنجش دانش زخم فشاریPieper Pressure Ulcer Knowledge Test (PPUKT) و نگرش در مورد زخم فشاری Beeckman و همکاران استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و با آزمونهای آماری t مستقل، کای دو، دقیق فیشر، و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، میانگین نمره دانش و نگرش پرستاران در مورد پیشگیری از زخم فشاری به ترتیب ۳۱/۴۷ ± ۱۰/۶۳ و ۲۲/۱۰ ± ۴۰/۳۹ بود و دانش و نگرش بیشتر پرستاران در زمینه پیشگیری از زخم فشاری در سطح نامطلوب قرار داشت. بین نمره دانش پرستاران در گروههای مختلف از نظر جنسیت، سابقه آموزش مداوم، سابقه کاری و سابقه خدمت در بخش مراقبت ویژه تفاوت معنیدار آماری وجود داشت. همچنین تفاوت نمره نگرش پرستاران در گروههای مختلف از نظر جنسیت، ساعت کاری در هفته، سابقه کاری و سابقه کاری در بخش مراقبت ویژه معنیدار بود.
نتیجهگیری کلی: با توجه به سطح نامطلوب دانش و نگرش پرستاران در زمینه استانداردهای پیشگیری از زخم فشاری و اهمیت ارتقای ایمنی بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه، پیشنهاد میشود برنامه ریزی آموزشی مناسب برای ارتقای سطح دانش و نگرش مراقبین سلامت به ویژه پرستاران در زمینه پیشگیری از زخم فشاری صورت گیرد.
ندا گرامی نژاد، مهدی حسینی، سید محمد موسوی میرزایی، زهرا قربانی مقدم،
جلد ۳۱، شماره ۱۱۶ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: مواجه مکرر پرستاران با شرایط دردناک و رنجآور بیماران در بخشهای ویژه میتواند منجر به کاهش کیفیت زندگی حرفهای در آنان گردد که خود میتواند زمینهساز آسیبهای روانی، همچون افت کیفیت مراقبت و برآیندهای مراقبت از بیماران شود. با توجه به اهمیت تابآوری در تحمل شرایط دشوار، پژوهش حاضر با هدف تعیین تابآوری و ارتباط آن با کیفیت زندگی حرفهای در پرستاران بخشهای ویژه انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی است که در آن ۲۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ویژه بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در استان خراسان جنوبی به روش سرشماری در سال ۱۳۹۷ وارد مطالعه شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه تابآوری Connor و Davidson و پرسشنامه کیفیت زندگی حرفهای Stamm استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی شامل (تی تست، آنالیز واریانس و کروسکالوالیس) در SPSS نسخه ۱۶ انجام گرفت.
یافتهها: میانگین نمره کل تابآوری ۳۹/۲۰ ± ۳۱/۶۰ بود. میانگین نمره سه بعد کیفیت زندگی حرفهای، خستگی از شفقت ۱۳/۹ ± ۵۴/۳۴، فرسودگی شغلی ۷۰/۵ ± ۰۶/۲۴ و استرس آسیبزای ثانویه ۸۶/۷ ± ۴۹/۲۶ بود. همچنین بین تابآوری و خستگی از شفقت ارتباط معکوس و معنیداری مشاهده شد (۴۴/۰- = r، ۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری کلی: با توجه به سطح متوسط ابعاد کیفیت زندگی حرفهای، توجه بیشتر به عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی حرفهای ضروری است. همچنین نظر به ارتباط معنیدار بین تابآوری و خستگی از شفقت کیفیت زندگی حرفهای آموزش راهکارهای تقویت تابآوری در برنامه آموزشی پرستاران و دانشجویان پرستاری توصیه میشود.
زهرا گودرزی، فاطمه اسکویی، کمال اعظم، محمد منظم، طاهره لونی، ژاله قاسمی، مسعود احمدپور،
جلد ۳۱، شماره ۱۱۶ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: آلودگی صوتی در حال تبدیل شدن به یک مشکل جدی برای بیماران بستری در بخشهای مراقبت ویژه است. توصیهی پژوهشگران برای کاهش آلودگی صوتی در بیمارستانها استفاده از راهکارهایی چون آموزش و استفاده از پروتکلها است. هدف این مطالعه تعیین تأثیر آموزش پرستاران در بخشهای مراقبت ویژه بر کاهش آلودگی صوتی است.
روش بررسی: این مطالعه یک کار آزمایی بالینی بود. دانشگاه علوم پزشکی تهران و ایران به صورت تصادفی به ترتیب به عنوان گروه مداخله و گروه کنترل انتخاب شدند. قبل از انجام مداخله، شدت صدا در چهار مکان داخل بخشهای مراقبت ویژه منتخب دو دانشگاه (درب ورود و خروج، ایستگاه پرستاری، مرکز بخش و در کنار بالین بیمار) اندازهگیری شد. سپس، آموزش روشهای کنترل آلودگی صوتی برای پرستاران گروه مداخله به صورت کارگاه اجرا شد. دو ماه بعد از مداخله شدت صدا در بخشهای گروه مداخله و گروه کنترل اندازهگیری شد. شدت صدا با استفاده از دستگاه صدا سنج، بر حسب دسی بل (Decibel)، تراز فشار صوت در شبکه وزنی A (صدای منطبق با شنوایی انسان) به مدت سه روز متوالی هر دو ساعت اندازه گیری شد.
یافتهها: بررسی تأثیر آموزش با استفاده از آزمون تی زوجی در درون هر گروه در رابطه با میانگین و انحراف معیار تراز فشار صوت در شبکه وزنی A بر حسب دسی بل در گروه مداخله قبل از آموزش / ± / و بعد از آموزش / ± / بود که با اختلاف معنیداری همراه بود (/>P) و در گروه کنترل قبل از آموزش / ± / و بعد از آموزش / ± / بود که با اختلاف معنیداری همراه بود (/>P). برای بررسی مقایسه بین دو گروه مداخله و کنترل با انجام آزمون تی مستقل نتایج نشان داد که اختلاف معنیداری بین دو گروه قبل و بعد از آموزش نیز وجود داشت (/>P). همچنین نتیجه آزمون کواریانس در گروه مداخله و گروه کنترل معنیدار نبود.
نتیجهگیری کلی: نتایج نشان داد آموزش کنترل آلودگی صوتی به پرستاران در کاهش آلودگی صوتی مؤثر است. پیشنهاد میشود جهت کاهش آلودگی صوتی، علاوه کارگاههای آموزش ضمن خدمت، از حضور پرستار ترویج سکوت و خواب، همچنین علامت سکوت در بخشهای مراقبت ویژه بهره گرفته شود.
اکرم سلامت، ژاله محمدعلیها، مرجان مردانی حموله، اسماعیل محمدنژاد، شیما حقانی،
جلد ۳۲، شماره ۱۱۹ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: فرهنگ ایمنی بیمار، یکی از عناصر کلیدی جهت بهبود ایمنی بیمار در نظام سلامت و همچنین، یکی از اجزای مهم در تأمین کیفیت مراقبتهای پرستاری است. هدف این مطالعه تعیین فرهنگ ایمنی بیمار از دیدگاه پرستاران شاغل در بخش مراقبت ویژه بود.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. حجم نمونه ۲۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ICU و CCU از چهار بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی تهران و ایران بودند که به شیوه طبقهای با تخصیص متناسب انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه روا و پایا شده فرهنگ ایمنی بیمار بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند.
یافتهها: میانگین نمره فرهنگ ایمنی بیمار از دیدگاه پرستاران ۹۸/۱۰ ± ۳۳/۱۴۴ به دست آمد. بیشترین درصد پاسخهای مثبت پرستاران درباره فرهنگ ایمنی بیمار، مربوط به بعد پاسخ غیرتنبیهی در قبال رویدادها (۵/۶۷ درصد) بود و کمترین درصد فرهنگ ایمنی در بعد عملکرد و انتظارات سوپروایزر/مدیر در رابطه با ارتقای ایمنی (۲۸ درصد) بود. ۶۰ درصد از پرستاران نیز اعلام نمودند وقایع اتفاق افتاده در یک سال گذشته را گزارش نکردند. از نظر وضعیت رعایت ایمنی بیمار، بیشتر پرستاران (۶۳ درصد)، بیمارستان محل خدمتشان را از نظر رعایت ایمنی بیمار در وضعیت قابل قبول توصیف نمودند. از میان مشخصات فردی، طبق آزمون تی مستقل، متغیر جنس با فرهنگ ایمنی بیمار ارتباط معنیدار آماری داشت (۰۱۳/۰P=).
نتیجهگیری کلی: با توجه به نتایح این مطالعه، به منظور بهبود فرهنگ ایمنی بیمار، شناخت جامعی از عملکرد و انتظارات مدیران پرستاری در رابطه با ارتقای ایمنی بیمار در بیمارستانها، ضروری است. به علاوه، پیشنهاد میگردد مدیران پرستاری و مدیران بیمارستانها، عناصر دخیل در فرهنگ ایمنی بیمار را شناسایی کرده و جوی حمایتی در سازمان به وجود آورند تا پرستاران خطاهای خود را گزارش دهند.
منیره قنبری افرا، ژاله محمدعلیها، مرجان مردانیحموله، لیلا قنبری افرا، شیما حقانی،
جلد ۳۲، شماره ۱۲۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: خطاهای دارویی یکی از شایعترین خطاها در پرستاری بالینی به شمار میآیند. این مطالعه با هدف تعیین دلایل وقوع خطاهای دارویی، عدم گزارش آنها و فراوانی وقوع این خطاها در بخشهای مراقبت ویژه صورت گرفت.
روش بررسی: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. حجم نمونه ۳۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای ICU و CCU از سه بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قم بودند که به شیوه سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، فرم اطلاعات فردی و پرسشنامه روا و پایا شده خطای دارودهی بود. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (آزمونهای آنالیز واریانس و تی مستقل) تحت نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ تحلیل شدند.
یافتهها: خطای سیستمی با میانگین نمره ۲/۱ ± ۱/۴ و خطای داروخانهای با میانگین نمره ۱/۱ ± ۵/۲ بیشترین و کمترین دلایل وقوع خطاهای دارویی بودند. هم چنین، دلایل مدیریتی با میانگین نمره ۱ ± ۸/۳ و دلایل مربوط به اختلاف نظر در مورد تعریف خطای دارویی با میانگین نمره ۱/۱ ± ۶/۲ بیشترین و کمترین علت عدم گزارش خطای دارویی اعلام شد. هم چنین، خطای وریدی با ۵۶/۲۲ درصد، فراوانی بالاتری نسبت به خطای غیروریدی با ۸۹/۲۱ درصد داشت. در میان مشخصات فردی، بین وقوع خطای دارویی با سن (۰۲۹/۰p=) و سابقه کار در بخش فعلی (۰۰۷/۰p=)، طبق آزمون آماری آنالیز واریانس، ارتباط معنیدار آماری وجود داشت.
ﻧﺘﻴﺠﻪﮔﻴﺮی ﻛﻠﻲ: بر اساس نتایج مطالعه حاضر، ضروری است که به منظور کاهش بروز خطا توسط پرستاران، شرایطی ایجاد شود تا از بروز خطاهای سیستمی در بیمارستان کاسته شود. هم چنین بر مدیران پرستاری واجب است که بستری فراهم نمایند تا پرستاران بتوانند خطاهای خود را گزارش دهند. به علاوه، این مدیران باید نسبت به پایش دقیق دارو دادن توسط پرستاران به ویژه داروهای وریدی، اقدام نمایند.
نورالدین محمدی، فائزه فکور، حمید حقانی، صدیقه خنجری،
جلد ۳۲، شماره ۱۲۱ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: دیسترس اخلاقی در حرفه پرستاری امری اجتناب ناپذیر است. پرستاران به دنبال دیسترس اخلاقی دچار علایمی مانند سردرگمی، ترس، اضطراب و بیقدرتی میشوند و همین امر منجر به نارضایتی شغلی و ترک محل خدمت پرستاران میشود. مطاله حاضر با هدف تعیین رابطه دیسترس اخلاقی با مشخصات جمعیت شناختی پرستاران بخش مراقبتهای ویژه در مراکز آموزشی و درمانی شهر تهران طراحی و اجرا گردیده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی توصیفی است و نمونه ها شامل ۲۰۰ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مراکز منتخب شهر تهران هستند که با روش نمونهگیری طبقهای با تخصیص متناسب انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامهCorly جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که میانگین فراوانی دیسترس اخلاقی ۹۶/۴۸ با انحراف معیار ۲۱/۱۸ نزدیک به میانه نمره ابزار (۴۹) بود و میانگین شدت دیسترس اخلاقی ۰۴/۵۲ با انحراف معیار ۴۳/۱۸ از میانه نمره ابراز (۴۹) بالاتر بود. همچنین ارتباط آماری معنیداری میان فراوانی دیسترس اخلاقی با نوع بخش محل خدمت وجود داشت (۰۱۴/=P). فراوانی دیسترس اخلاقی در بخش ICU-OH به طور معنیداری کمتر از دو بخش (۰۴۰/۰ CCU (P= و (۰۱۸/۰P =)ICU بود و در دو بخش ICU و CCU این اختلاف معنیدار نبود. ارتباط معنیدار آماری میان شدت دیسترس اخلاقی با بخش محل خدمت پرستاران مورد پژوهش وجود داشت (۰۳۰/۰ P=). همچنین در بخش ICU-OH به طور معنیداری شدت دیسترس اخلاقی کمتر از بخش CCU (۰۰۵/۰P=) و ICU (۰۰۸/۰ P=) بود و در دو بخش ICU وCCU تفاوت معنیدار وجود نداشت. شدت و فراوانی دیسترس اخلاقی با سایر متغیرهای جمعیت شناختی ارتباط آماری معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری کلی: دیسترس اخلاقی در پرستاران بخش مراقبت ویژه در حد متوسط گزارش شد که میتواند در امر مراقبت از بیماران و سلامت کارکنان تأثیر منفی داشته باشد. به همین سبب نتایج این پژوهش خطاب به مسئولین و مدیران پرستاری است که سیاستهای درمانی متناسبی برای کاهش دیسترس اخلاقی در میان پرستاران بخش مراقبتهای ویژه اتخاذ نمایند
زینب هزاوه، مرجان مردانیحموله، نعیمه سیدفاطمی، شیما حقانی،
جلد ۳۳، شماره ۱۲۳ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاران، مراقبت ویژه در مقایسه با سایرین با تنشهای شغلی، روانی و فیزیکی بیشتری مواجه هستند و بیم آن میرود که توانمندی روانشناختی آنان به مخاطره افتد. این در حالی است که برخورداری از توانمندی روان شناختی برای پرستاران باعث افزایش اعتماد و تعهد سازمانی شده و نهایتاّ اثربخشی سازمان و کاهش تنش شغلی را برای پرستاران به ارمغان میآورد. در این میان، یکی از عواملی که با توانمندی روانشناختی پرستاران ارتباط دارد، تابآوری است. هدف این مطالعه، تعیین تأثیر آموزش تابآوری بر توانمندی روانشناختی پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه بود.
روش بررسی: در این مطالعه نیمهتجربی، ۹۶ نفر از پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران در نیمه اول سال ۱۳۹۸ به روش نمونهگیری در دسترس، شرکت نمودند. پرستاران به شیوه غیرتصادفی در دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از ابزار توانمندی روانشناختی گردآوری شد. برنامه آموزشی در خصوص تابآوری توسط پژوهشگر تهیه شد. این برنامه طی کارگاه دو روزه، هر روز چهار ساعت برای گروه آزمون برگزار گردید. در هر جلسه، ارائه محتوا به شیوه سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ، بحث گروهی و پخش اسلاید برای پرستاران بود. به پرستاران تمریناتی برای ارتقای تابآوری داده میشد و بازخوردهای آنان در طول هر جلسه ارزیابی میشد. گروه کنترل برنامهای دریافت نکردند. یک ماه پس از اتمام مداخله، از هر دو گروه پسآزمون گرفته شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کای دو، دقیق فیشر، تی مستقل، تی زوجی، و تحلیل کوواریانس تحت نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: در مرحله پیشآزمون بین نمرات توانمندی روانشناختی و تمام ابعاد آن به غیر از بعد معنیداری اختلاف معنیداری وجود داشت (۰۵/۰>P). در مرحله پس آزمون پس از کنترل اثر مخدوشگر، نمرات توانمندی روانشناختی و ابعاد آن در گروه آزمون به صورت معنیداری از گروه کنترل بیشتر بود (۰۰۱/۰>P). در گروه آزمون نمرات بعد از آزمون به صورت معنیداری بیشتر از قبل از آن بود (۰۰۱/۰>P) در صورتی که در گروه کنترل نمرات به صورت معنیداری کاهش یافته بود (۰۰۱/۰>P). هم چنین، تغییرات نمرات توانمندی روان شناختی و ابعاد آن در گروه آزمون به صورت معنیداری از گروه کنترل بیشتر بود (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری کلی: نتایج مطالعه حاضر بیان داشت که آموزش تاب آوری منجر به بهبود توانمندی روانشناختی پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه میشود. بنابراین،کاربرد برنامههای آموزشی با مضمون تابآوری که ضمن کم هزینه بودن، در دسترس و با قابلیت اجرایی بالا نیز هستند به منظور ارتقای توانمندی روانشناختی کارکنان پرستاری به طور کلی و به طور خاص، پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه، باید مدنظر مدیران پرستاری قرار گیرد.
فاطمه علیپور، مهرنوش اینانلو،
جلد ۳۳، شماره ۱۲۵ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: شغل یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار بر سلامتی افراد است. موضوع سلامت در بیمارستانها اهمیت بیشتری دارد زیرا سلامت عمومی پرستاران به دلیل ارتباط زیاد با بیماران، در معرض خطر بیشتری قرار دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی سلامت عمومی پرستاران بخشهای مراقبت ویژه مراکز آموزشی درمانی منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی همبستگی ۱۹۳ پرستار شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مراکز منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران از دی ماه ۱۳۹۷ تا اردیبهشت ماه ۱۳۹۸ به شیوه طبقه بندی با تخصیص متناسب و بر اساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب و با استفاده از پرسشنامه فرم جمعیت شناختی و پرسشنامه سلامت عمومی GHQ-۲۸))General Health Questioner مورد ارزیابی قرارگرفتند. این پرسشنامه شامل ۲۸ سئوال که از چهار خرده آزمون آزمون جسمانی، اضطراب و بیخوابی، کارکردهای اجتماعی و افسردگی تشکیل شده است. نمره گذاری به روش لیکرت و بر اساس گزینههای به هیچ وجه، در حد معمول، بیش از معمول و بسیار بیش از حد معمول است که از ۳-۰ نمره گذاری شد. در نهایت نمرات خرده آزمونها با هم جمع شده و نمره کل فرد از ۸۴-۰ است. نمره برش در سلامت عمومی عدد ۲۳ و در همه ابعاد عدد شش است، بدین صورت که نمره ۲۳ و کمتر در سلامت عمومی و نمره شش و کمتر در ابعاد، به عنوان افراد سالم یا فاقد نشانگان اختلال در سلامتی و نمره ۲۴ و بالاتر در سلامت عمومی و نمره هفت و بالاتر در ابعاد، به عنوان افراد دارای نشانگان اختلال سلامتی بود. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) و آزمونهای آمار استنباطی (آنالیز واریانس، تی مستقل جهت متغیرهای نرمال و آزمون کروسکال والیس جهت متغیرهای غیرنرمال، رگرسیون خطی چندگانه به روش همزمان) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار وضعیت سلامت عمومی ۵۳/۶ ± ۸۶/۲۸ بدست آمد که نشان داد میانگین وضعیت سلامت عمومی پرستاران دارای اختلال در سلامت عمومی بود. ابعاد علائم جسمانی (۲۹/۲ ± ۶۰/۷) و وضعیت کارکرد اجتماعی (۸۱/۱ ± ۵۷/۱۱) دارای اختلال در سلامتی و اضطراب و بیخوابی (۳۱/۳ ± ۷۴/۶) و افسردگی (۰۰/۳ ± ۹۵/۲) فاقد اختلال در سلامتی بودند. همچنین سلامت عمومی با متغیرهای سن (۰۲۳/۰P =)، وضعیت تأهل (۰۰۱/۰>P)، وضعیت اقتصادی (۰۲۳/۰P =) و نوبت کاری (۰۱/۰P =) ارتباط معنیداری داشت. نتایج رگرسیون چندگانه خطی نشان داد وضعیت اقتصادی (۰۰۴/۰=P) و وضعیت تأهل (۰۱۰/۰=P) در مدل معنیدار شدند. ضریب رگرسیونی آنها به ترتیب برابر با ۳۸/۰ و ۱۰/۰- بود که نشانه میزان تأثیر این متغیر بر سلامت عمومی افراد است. بدین معنی که نمرات سلامت عمومی افراد دارای وضعیت اقتصادی زیر ۵/۱ میلیون به اندازه ۳۸/۰ از افراد دارای بیشتر از ۴ میلیون بیشتر (سلامت عمومی پایینتر) بود. همچنین سلامت عمومی افراد مجرد به اندازه ۱۰/۰ واحد از افراد متأهل کمتر (سلامت عمومی بهتر) بود.
نتیجهگیری کلی: نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد که توجه به سلامت پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه ضروری میباشد. نتایج پژوهش حاضر میتواند پایه ای برای پژوهشهای بعدی برای انتخاب راهکارهای مناسب جهت بهبود شرایط کار و آموزش مهارتهایی جهت بهبود سطح سلامت عمومی کارکنان باشد.
پریسا محققی، افسانه کرامت، رضا چمن، احمد خسروی، سید عباس موسوی، سیده سعیده موسوی،
جلد ۳۳، شماره ۱۲۷ - ( ۱۰-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان زودرس برای مادران یک تجربه فوق العاده استرسزا است. در این مطالعه برآنیم که تأثیر اجرایی شدن مداخلات حمایتگرانه زود هنگام مبتنی بر شواهد را بر استرس مادران نوزادان نارس در NICU ارزیابی نماییم.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی در بخشهای نوزادان بیمارستانهای شهید اکبرآبادی و مهدیه شهر تهران، از ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ تا ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ که به طور تصادفی به سایتهای مداخله و کنترل اختصاص داده شدند، انجام شد. بر اساس معیارهای ورود/ خروج، ۶۸ نوزاد و مادر در بیمارستان شهید اکبرآبادی (کنترل) و ۷۵ نوزاد و مادر در بیمارستان مهدیه (مداخله) وارد مطالعه شدند. در زمان ترخیص، استرس مادر توسط ابزار استرس والدین: واحد مراقبت ویژه نوزادان (PSS-NICU: Parental Stressor Scale: Neonatal Intensive Care Unit ) اندازه گیری شد. در گروه مداخله، در حمایت اطلاعاتی، معنوی، تکریمی و عاطفی از مادران در NICU، مداخلات مختلفی پیش بینی شده بود که به تدریج از ابتدای ورود نوزاد به NICU، شروع و در سراسر اقامت در واحد نوزادان ادامه یافت و تا سه ماه از زمان تولد نوزاد پیگیری شد. گروه کنترل تحت مراقبت معمول قرار گرفتند. دادهها با استفاده از نسخه ۱۳ نرم افزار STATA و با استفاده از آزمونهای تی، مجذور کای و وزن دهی درمانی احتمالی معکوس Inverse Probability Treatment Weights (IPTW) تحلیل شدند.
یافتهها: پس از تعدیل متغیرهای قبل از درمان توسط IPTW، اختلاف میانگین تعدیل شده در نمره استرس نسبت به محیط NICU، ۵۵/۰ (۸۹/۰ تا ۲/۰) با (۰۰۱/۰> P) و نسبت به تغییر در نقش مادری، ۳۷/۰ (۶۸/۰ تا۰۶/۰) با (۰۲/۰= P)، نسبت به ظاهر و رفتار و درمان نوزاد، ۲۹/۰ (۴۳/۰- تا۳۷/۰) با (۸۹/۰= P) و نمره استرس کل ۲۵/۰ (۵۸/۰ تا ۰۷/۰) با (۱۳/۰= P) بود که نمره استرس نسبت به محیط NICU و تغییر نقش مادری، در گروه مداخله، نسبت به کنترل به شکل معنیداری کمتر بود.
نتیجهگیری کلی: با توجه به اجرای موفقیت آمیز مداخلات در خصوص برخی زمینههای استرس مادری، پیشنهاد میشود سیاست گذاران نسبت به اجرایی نمودن این مداخلات مبتنی بر شواهد، در قالب مدلهایی خانواده محور، حمایتگر و خوشامدگو در NICU اهتمام ورزند.
طاهره نجفی قزلجه، زهره صمدی بیرام، صغری عمرانی، شیما حقانی،
جلد ۳۵، شماره ۱۳۶ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: حفظ ایمنی بیمار یکی از وظایف حرفهایی و اخلاقی تمام ارائه دهندگان خدمات سلامت میباشد. پرستاران بهعنوان بزرگترین گروه حرفهای نظام سلامت، دارای نیروی بالقوه و قابلتوجهی در اثرگذاری بر کیفیت مراقبتهای بهداشتی درمانی هستند و شایستگی آنها در مورد ایمنی بیمار برای اطمینان از مراقبت با کیفیت بالا و ایمن ضروری است. آموزش نقش بسیار مهمی در بهبود ایمنی و ارائه مراقبتهای بهداشتی و پرستاری با کیفیت بالا دارد. باتوجهبه اینکه شیوع کووید-۱۹ و لزوم رعایت فاصله گذاری اجتماعی امکان برگزاری کلاسهای چهرهبهچهره (بهدلیل مسری بودن این ویروس) وجود ندارد، بنابراین یادگیری الکترونیکی، گزینهای ارزشمند در دوران همهگیری است. مطالعه حاضر با هدف «ارزشیابی اثر یادگیری الکترونیک درزمینه ایمنی بیمار بر شایستگی پرستاران بخشهای مراقبت ویژه» انجام شد
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش ارزشیابی از نوع ارزیابی مبتنیبر نتایج است که بهصورت یک گروهی از نوع پیش آزمون- پس آزمون در سال ۱۳۹۹ در شهر تهران انجام شد. شرکتکنندگان ۵۰ پرستار شاغل در بخش مراقبتهای ویژه بودند که بهروش طبقهای متناسب با تعداد پرستاران از بخشهای مراقبتویژه (بخش مراقبتهای ویژه تنفسی و قلبی) در مراکز آموزشی-درمانی حضرت رسول اکرم و فیروزگر وابسته به دانشگاه علومپزشکی ایران انتخاب شدند. محتوای الکترونیکی با استفاده از دستورالعملهای بالینی و محتواهای موجود تهیه شد و شامل مطالبی در مورد ۱. ایمنی بیمار و شاخصهای آن (خطاهای دارویی، هموویژلانس، زخمهای فشاری، سقوط، پیشگیری و کنترل عفونتهای بیمارستانی، بهداشت دست، شستوشو و ضدعقونی سطوح و ابزار، مدیریت پسماندها)، ۲. فرهنگ ایمنی بیمار، ۳. تأثیر عوامل انسانی و کار تیمی در بروز خطا، ۴. اهمیت ارتباط با بیماران قبل و پس از وقوع خطا و بازخورد مناسب در برابر خطا، ۵. بررسی علل ریشهای بروز خطا، ۶. تحلیل فعالیت پس از یک حادثه نامطلوب، ۷. مدیریت خطر که با استفاده از نرمافزار استوری لاین تهیه شدند. محتوای یادگیری الکترونیک ازطریق شبکه اجتماعی تلگرام در اختیار شرکتکنندگان قرار گرفت. قبل و ۳ ماه بعد از مداخله، دادهها با استفاده از پرسشنامه خود ارزشیابی شایستگی در ایمنی بیمار برای دانشجویان پرستاری جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تی زوجی، در نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد میانگین نمرات آگاهی (۳/۲۸±۲۱/۷۵)، نگرش (۴/۱۹±۶۱/۵۲) و مهارت (۵۳/۷±۸۴/۶۶) پس از مداخله بهطور معناداری بیشتر از قبل از مداخله بود (۰/۰۰۱
نتیجهگیری: براساس نتایج پژوهش، آموزش الکترونیکی باعث افزایش دانش، مهارت و نگرش مطلوب و در نهایت ارتقای شایستگی پرستاران درزمینه ایمنی بیمار میشود. مدیران پرستاری باتوجهبه اثربخشی آموزش الکترونیکی بهعنوان یک روش آموزشی مؤثر میتوانند از این روش برای اجرای دورههای آموزش ضمن خدمت و بازآموزی آشنایی با مفاهیم ایمنی استفاده کنند. بنابراین استفاده از این روش یادگیری در پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه مخصوصاًَ در بحرانهای همهگیری مانند کووید-۱۹ توصیه میشود.
سهیلا رحیمی، مهرنوش اینانلو، طاهره نجفی قزلجه، حمید حقانی،
جلد ۳۵، شماره ۱۳۸ - ( ۸-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف توجه به عوارض روانشناختی بعد از سکته قلبی همراستا با سایر عوارض فیزیولوژیکی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. نزدیکی این بیماران به مرگ باعث اضطراب مرگ شده که میتواند روحیه آنان را تضعیف کند. این مطالعه با هدف تعیین اضطراب مرگ و نشانگان افت روحیه در بیماران با سکته قلبی بستری در مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علومپزشکی ایران، سال ۱۴۰۰ انجام شد.
روش بررسی پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی است که بر روی ۲۰۶ نفر از بیماران با سکته قلبی بستری در مراکز آموزشیدرمانی دانشگاه علومپزشکی ایران در نیمه اول سال ۱۴۰۰ انجام شد. نمونهگیری بهروش مستمر انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم مشخصات جمعیتشناختی، پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر و نشانگان افت روحیه کیسان بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نسخه ۲۰ نرمافزار آماری SPSS و آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد.
یافتهها بیشتر بیماران شرکتکننده در مطالعه مرد، متأهل، دارای شغل آزاد با میانگین سنی ۱۲/۴۹±۵۷/۹۷ سال بودند. میانگین و انحرافمعیار اضطراب مرگ در بیماران با سکته قلبی ۱/۶۲±۶/۲۶ (در حد متوسط) بود. بیشتر بیماران (۴۳/۷ درصد) اضطراب مرگ متوسط داشتند. میانگین و انحرافمعیار نشانگان افت روحیه در بیماران با سکته قلبی ۵/۳۴±۱۱/۸۸ (در حد شدید) بود. بیشتر بیماران (۶۰/۷ درصد) نشانگان افت روحیه شدید داشتند.
نتیجهگیری اضطراب مرگ بیماران بعد از ابتلا به سکته قلبی در حد متوسط و نشانگان افت روحیه آنها در حد شدید به دست آمد که توجه به آنها و شناخت عوامل مؤثر بر آن توسط پرستاران شاغل در بخشهای مراقبت ویژه قلبی ضروری است و توصیه میشود این مسئله در آموزش مراقبت از این بیماران گنجانده شود.
فاطمه اسود، مرضیه عادل مهربان، محبوبه رسولی،
جلد ۳۵، شماره ۱۳۹ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف مهمترین عامل توسعه هر جامعهای منابع انسانی و چگونگی استفاده بهینه از آن است. بخش مراقبتهای ویژه یکی از بخشهای مهم بیمارستان است . این مطالعه با هدف بررسی زمان مراقبتهای مستقیم پرستاری از بیماران در بخش ویژه بیمارستانی در ایران در طول همهگیری کووید-١٩ پرداخته است. ضـروری اسـت تــا درمورد آن مطالعات لازم و اقدام مناسب انجام شود.
روش بررسی این پژوهش، کمّی و توصیفیمقطعی از نوع مشاهدهای است که در مدت ۶ ماه انجام شده است. محیط پژوهش بخش ویژه کووید-۱۹ در بیمارستان شهدای هفتم تیر و جامعه این پژوهش، پرستاران شاغل در این بخش بودند که بهصورت تصادفی ۴۲ نفر از آنها در نوبتهای مختلف انتخاب و مشاهده مستمر و اندازهگیری زمان فعالیتها توسط محقق با استفاده از کرنومتر گوشی موبایل انجام و ثبت شد. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه بود. روایی محتوای این پرسشنامه توسط متخصصان متشکل از ۵ نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علومپزشکی ایران بررسی و از ۱۰ نفر پرستاران کمک گرفته شد. نظرات آنها درباره نوع مراقبتها در پرسشنامهها اعمال شد. پایایی ابزار بهدلیل یکی بودن محقق و مشاهدهگر، مورد تأیید بود. از آمار توصیفی (فراوانی مطلق و نسبی، میانگین و انحرافمعیار، کمترین و بیشترین) بهره گرفته شد و برای تحلیل از نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد.
یافتهها در این پژوهش، بیشترین تعداد پرستاران (۶۰ درصد) در محدوده سنی (۳۰ تا ۳۹) سال و ۷۲ درصد آنها سابقه کار (۱۱ تا ۲۰) سال داشتند. بیشتر پرستاران زن (۸۵ درصد) و متأهل (۸۰ درصد) بودند. نتایج نشان داد در مجموع در هر نوبت کاری بهطور میانگین پرستاران ۲۴۷ دقیقه را به انجام مراقبتهای غیرمستقیم میپردازند. بیشترین زمان در مراقبتهای غیرمستقیم را گزارشنویسی با میانگین (۱۰/۵±۳۴/۹دقیقه در نوبت کاری) و از سوی دیگر، کمترین زمان مربوط بهترتیب خارج کردن وسایل محافظ با میانگین (۳/۱۹±۶/۱۱ دقیقه در نوبت کاری) و مشورت با همکار و پوشیدن لباس محافظ هر ۲ با میانگین و انحرافمعیار یکسان (۳/۵۵±۷ دقیقه در نوبت کاری) ثبت شده است.
نتیجهگیری نتایج نشان داد در شرایط بحرانی کووید-۱۹ نیاز بیمار به مراقبتهای مستقیم و حضور مستمر پرستار بیشتر احساس میشود، اما با وجود تجهیزات پیشرفته در بخشهای ویژه برای کاهش مراقبتهای غیرمستقیم از بیماران، همچنان زمان مراقبتهای غیرمستقیم زیاد است. باتوجهبه این شرایط برای ارائه مراقبت پرستاری مناسب مهم است که بر تعداد پرستاران در طی مراقبت از بیماران کووید-۱۹ افزوده و از فعالیتهای غیرتخصصی آنها کاسته شود.