زمینه و هدف: بیمارستانهای خیریه در حفظ و اعاده سلامت مردم، به ویژه اقشار کم درآمد جامعه نقش برجستهای دارند؛ از این رو چگونگی مدیریت در این بیمارستانها از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگویی برای مدیریت بیمارستانهای خیریه ایران است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کاربردی بوده و با روش توصیفی- تطبیقی انجام گرفته است. دادههای تحقیق با مطالعه منابع علمی کتابخانهای و بررسی مستندات عینی داخلی و خارجی، از طریق مراجعه به پایگاههای الکترونیکی، مکاتبه الکترونیک و مصاحبه با برخی از مدیران بیمارستانهای خیریه و مشاهده تعدادی از بیمارستانهای خیریه کشورهای منتخب با ارسال پرسشنامه فارسی برای بیمارستانهای ایران و پرسشنامه انگلیسی برای بیمارستانهای خارج کشور گردآوری شد. بهمنظور طراحی الگوی پژوهش، با مقایسه نقاط قوت و ضعف اداره بیمارستانهای خیریه در ایران، آلمان، آمریکا و هندوستان، الگوی اولیه طراحی و پس از آزمون به روش شبه دلفی (قضاوت خبرگان) طی دو مرحله و با تأیید ده تن از اساتید و خبرگان اعتبار سنجی شد. روش نمرهدهی پرسشنامه با استفاده از مقیاس پنج گزینهای لیکرت، بسیار خوب ( ۴ ) و بسیار ضعیف (۰) انجام شد، و باروش دلفی، نهایی گردید.
یافتهها: نتایج مطالعات در ایران نشان داد، که بیمارستانهای خیریه با سلیقههای مختلف و بدون وجود یک چارچوب مشخص اداره میشوند، هیچگونه کمکی از دولت دریافت نمیدارند، تعدادی از این بیمارستانها خودکفا نیستند و به مدد کمکهای خیرین استمرار فعالیت دارند. بیمارستانهای خیریه مورد مطالعه در خارج از کشور به شکل بیمارستانهای ایران اداره نمیشوند و اکثراً تحت پوشش یک بنیاد و یا شرکت میباشند. در بعضی از کشور ها پس از برقراری نظام طب ملی، بیمارستانهای خیریه در آن ادغام شدهاند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه هزینه درمان در بیمارستانهای خصوصی بسیار گران بوده و اکثراً با بیمه قرارداد ندارند، نقش بیمارستانهای خیریه در کمک به سلامت جامعه حیاتی است؛ لذا استفاده از الگوی ارائه شده میتواند در اداره مطلوب این سازمانها و پاسخگویی به نیاز بیماران مستمند مؤثر واقع شوند. با برقراری نظام هیئت مدیرهای بهعنوان عالیترین مرجع تصمیمگیری در بیمارستانهای خیریه و دادن اختیارات لازم به آنان و همچنین تشکیل کمیتههای برنامهریزی، کنترل و نظارت، روابط برون بخشی و سیاست گذاری، می توان بهبود مدیریت و خودکفایی این بیمارستانها در اداره امور جاری خود را شاهد بود.
زمینه و هدف: بهبود وضعیت سلامت مادران یکی از اهداف مهم توسعه هزاره سازمان ملل است. با توجه به این که دوران بارداری از حساس ترین دوره های زندگی زنان بوده و بیشتر مرگ هایی که در این دوران یا حین زایمان اتفاق میافتند قابل پیشگیری هستند ارائه مراقبت های بهداشتی دوران بارداری و پس از آن یکی از راهکارهای اساسی در ارتقاء سلامت مادران و پیشگیری از مرگ و میر آنان می باشد. در ایران مراقبت های بهداشتی از مادران در روستاها از طریق نظام شبکه بهداشتی و خانه های بهداشت ارایه می شوند. این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی خدمات ارائه شده، یعنی بهبود کمی و کیفی خدمات و عملکرد پرسنل بهداشتی، مستند سازی فعالیت ها و عملکرد پشتیبانی و مدیریتی نظام شبکه انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی، مقطعی است که به استناد اطلاعات موجود در پرونده های بهداشتی مراکز و خانه های بهداشت انجام شده است. در این مطالعه ۱۵۰۰ مادر از مراکز و خانه های بهداشت تحت پوشش شهرستان های تبریز و زنجان در دو نوبت حاملگی به عنوان جامعه و نمونه پژوهش انتخاب شدند و اطلاعات ثبت شده مربوط به دو حاملگی هر یک در خلال سال های ۱۳۷۴-۱۳۸۲ با هم مقایسه شدند.
یافته ها: یافته ها نشان دهنده بهبودهایی در ارائه خدمات، عملکرد پرسنل و مدیریت نظام شبکه بهداشتی است اما در غالب موارد از توجه به کیفیت خدمات غفلت شده و مستندات سلیقه ای و به شکل ناقص تکمیل شده اند. از این رو لازم است که در ثبت و کنترل مستندات توجه بیشتری صورت گیرد و مراقبت های دقیق با مشارکت تیم سلامت (پزشک، ماما بهورز و خود مادر) برنامه ریزی و اجرا گردد.
زمینه و هدف: در مراکز و مجموعههای مراقبت بهداشتی، پرستاران بزرگترین گروه را شکل میدهند. نظامهای اطلاعات پرستاری برای بهبود عملکرد پرستاری، افزایش دانش پرستاری و فراهم کردن دادهها و اطلاعات مورد نیاز پرستاری دارای اهمیت فراوان هستند و تعیین مجموعۀ حداقل دادههای پرستاری نخستین گام برای توسعه یک نظام اطلاعات پرستاری میباشد. با توجه به نبود مجموعۀ حداقل دادههای پرستاری در ایران این پژوهش با هدف بررسی نیازهای مربوط به مجموعۀ حداقل دادههای پرستاری و ارائه پیشنهاد برای نظام مراقبت بهداشتی درمانی ایران انجام شده است.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع کاربردی میباشد که در سال ۱۳۸۸ انجام گرفت. پس از مطالعه متون و بررسی مجموعۀ حداقل دادههای پرستاری در کشورهای مختلف، عناصر دادهای پرستاری در این مجموعه داده در چک لیستی پایا و روا گردآوری شده و در اختیار شرکتکنندگان برای تعیین اولویت قرار گرفت. اولویت نیازها با چهار گزینه اولویت اول، دوم، سوم و بدون اولویت مشخص شدند. در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۵/۱۶، میانگین اولویتها محاسبه شده و مواردی که بالای ۸۰ درصد یعنی میانگین ۴/۲ را کسب کردهاند انتخاب شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که اغلب عناصر دادهای به جز "وضعیت اقامت (۳۴/۲)"، " تاریخ شروع کار پرستار(۳۶/۲)"، "تعداد بیمار یا مددجو "(نسبت بیمار به پرسنل (۳۲/۲)"، "تاریخ پایان کار پرستار(۲۹/۲)"، "نوع نظام بازپرداخت هزینه(۲۳/۲)"، "جنس پرستار(۰۵/۲)" و "بودجه بخش پرستاری(۹۷/۱)"، همگی از دیدگاه شرکتکنندگان به عنوان نیاز برای سیستم های اطلاعات پرستاری شناخته شده و دارای اولویت بودند.
نتیجهگیری کلی: عناصر دادهای در سه سطح عناصر دادهای مربوط به مراقبت پرستاری (۵ عنصر دادهای)، بیمار (۱۴ عنصر دادهای) و ارائهْ خدمات بخش پرستاری(۱۴ عنصر دادهای) و بر اساس اولویتبندی شرکتکنندگان برای نظام مراقبت بهداشتی درمانی ایران پیشنهاد و ارائه شدهاند. در نهایت تعیین پایایی و روایی محتوای مجموعۀ داده، آموزش پرستاران و مطالعات جامعتر در خصوص استفاده بالینی از این مجموعه داده توصیه شد.
زمینه و هدف: شیر مادر در تأمین نیازهای تغذیه ای کودک نقش بسیار مهمی دارد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت تغذیه با شیر مادر و برخی عوامل مرتبط با آن در کودکان زیر ۵ سال روستاهای شهرستان گرگان و آق قلا به اجرا درآمده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی و گذشته نگراست. تعداد۲۵۲۰ کودک ۶ تا ۶۰ ماهه (۱۳۰۹ پسر و ۱۲۱۱ دختر) به طریقه نمونه گیری چند مرحلهای (خوشه ای و تصادفی)از ۲۰ روستا انتخاب شدند. تمامی نمونه ها پرسشنامه را تکمیل کرده و اندازه گیری های تن سنجی از کودکان بعمل آمد. پرسشنامه ها از طریق مصاحبه با مادر تکمیل گردید. برای تعیین طول دوره شیردهی، کودکان بالای ۲ سال مورد بررسی قرارگرفتند. داده ها پس از جمع آوری و ذخیره سازی در کامپیوتر ،توسط نرم افزار آماری SPSS-PC آنالیز شد.
یافته ها: میانگین مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر ۵۹/۵ ماه بود و ۴/۶۶% کودکان حداقل تا ۶ ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند. اگرچه مدت تغذیه انحصاری با شیر مادر در نژاد ترکمن کمتر از گروههای قومی دیگر است ولی طول دوره شیردهی در این گروه بیشتر از دیگر گروهها بوده است. تغذیه انحصاری با شیرمادر حداقل به مدت ۵ ماه در نژاد فارس بطور معنی داری به اندازه ۶/۱۴% بیشتر از نژاد ترکمن بود ) ۰۰۱/۰= (P . تغذیه انحصاری با شیر مادر با افزایش سطح سواد مادر بطور معنی داری افزایش می یابد ) ۰۰۴/۰= P . ( میانگین مدت تغذیه با شیر مادر ۶/۲۰ ماه بود. همچنین ۳/۸۹% کودکان تا یک سالگی و ۷/۷۴% حداقل تا ۱۸ ماهگی تغذیه با شیر مادر داشتند. طول دوره شیر دهی با بعد خانوار، رتبه تولد، سن مادر و وضعیت تغذیه کودک رابطه مثبت و معنی داری داشت(۰۵/۰ < P )دوره شیر دهی بالای ۱۸ ماه در کودکان دچار کم وزنی بطور معنی داری بیشتر از کودکان چاق بود ) ۰۲۳/۰= (P .
نتیجه گیری کلی: دو سوم کودکان مناطق روستائی شهرستانهای گرگان وآق قلا تا ۶ ماهگی تغذیه انحصاری با شیر مادر داشتند و عوامل اجتماعی – اقتصادی در الگوی تغذیه با شیر مادر مؤثر بوده است.
زمینه و هدف: شب کاری به دلیل اختلال در ریتم های بیولوژیکی بدن می تواند سبب مشکلاتی در عملکرد فیزیولوژیکی، اجتماعی، و خانوادگی شود. یکی از عوارض شب کاری که در بعضی از مطالعات به آن توجه شده، احتمال بروز چاقی است که خطر برخی بیماری ها را افزایش می دهد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط شب کاری با شاخص های تن سنجی پرستاران بود.
روش بررسی : این مطالعه توصیفی- مقطعی بر ۳۲۵ پرستار زن شاغل در بیمارستان های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز با میانگین سنی ۹۲/۴+۷۸/۲۷ انجام شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل وزنه و متر استاندارد و پرسشنامه محقق ساخته بود. شاخص های تن سنجی شامل شاخص توده بدنی ( BMI ) و نسبت دورکمر به دور لگن ( WHR )بود و شب کاری به صورت تعداد شب کاری ها در ماه گذشته و تعداد سال های شب کاری تعریف شد. آنالیز آماری با استفاده از آزمون های توصیفی ، ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی نسبی و با استفاده از SPSS نسخه ۱۱ انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که %۷/۷۰ از واحدهای پژوهش دارای BMI بین ۵/۱۸ تا ۲۵ و %۴/۵۱ دارای WHR بین ۷۵% تا ۸۵% بوده اند. پس از حذف اثر سن، هیچ گونه ارتباط معنی دار آماری بین شب کاری و شاخص های تن سنجی مشاهده نشد.
نتیجه گیری کلی : نتایج مطالعه حاضر شواهد کافی برای وجود ارتباط بین شب کاری و چاقی را فراهم نمی کند. بنابراین انجام مطالعات طولی با گروه مقایسه، مطالعات مشابه در برنامه های مختلف شبکاری و بر پرستاران مرد و انجام مرور سیستماتیک بر مطالعات موجود توصیه می شود.
زمینه و هدف : عفونت های بیمارستانی به عنوان یکی از مهمترین عوامل خطردر بخش های مراقبت بهداشتی شناخته می شوند و بهداشت دست اولین گام در کنترل این عفونت ها می باشد. بدلیل نیاز به شناسایی روند مطالعات مربوط به بهداشت دست و روش های بکار رفته در آنها، و شناسایی خلاء های تحقیقاتی و نیز تصمیم گیری در زمینه ارتقای بهداشت دست، مروری بر مطالعات موجود در این زمینه در ایران ضروری است. این بررسی به منظور مروری بر متون و مطالعات قبلی مربوط به بهداشت دست در ایران صورت گرفته است.
روش بررسی : مقالات پژوهشی منتشر شده بین سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۱،با جستجو در پایگاه های اطلاعاتی و منابع کتابخانه ای، در زمینه بهداشت دست در ایران، مورد بررسی قرار گرفتند .
یافته ها : از مجموع ۱۴ مقاله مورد بررسی، هفت مطالعه بصورت توصیفی، شش مطالعه آزمایشگاهی و یک مطالعه به صورت مداخله آموزشی انجام شده بودند. با وجود اهمیت بهداشت دست، مطالعات محدودی در این زمینه صورت گرفته است. مطالعات مورد بررسی، آگاهی، پذیرش، و عملکرد کارکنان بهداشتی به ویژه در بخش های مراقبت ویژه را ضعیف گزارش کرده اند.
نتیجه گیری کلی: نتایج مطالعات مورد بررسی بیانگر ضعیف بودن بهداشت دست در محیط های مراقبتی هستند. همچنین، با توجه به محدودیت های متدلوژیکی مطالعات، ضروری است مطالعات بیشتری در زمینه بررسی آگاهی،عملکرد و نگرش پرستاران و گروه های مختلف کارکنان درمان انجام گیرد. بعلاوه، انجام مطالعاتی جهت ارزیابی اثر رویکرد های مداخله ای مختلف در جهت افزایش آگاهی و پذیرش کارکنان نسبت به بهداشت دست ضروری به نظر می رسد.چکیده
زمینه و هدف: توسعه روز افزون کیفیت گرایی و مشتری محوری در خدمات بهداشتی، از طریق بازخورد مداوم انتظارات بیماران و بهبود مستمر نحوه ارائه خدمات میسر می شود. هر چند اکثر پرستاران و دانشجویان پرستاری از ابعاد اخلاقی کارشان و اهمیت آن اطلاع دارند، اما نگرانی اصلی در مورد توانایی به فعل درآوردن جنبه های اخلاقی در بالین است. لذا در این پژوهش، عملکرد پرستاران به آیین اخلاق پرستاری ایران از دیدگاه بیماران مورد مطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در سال ۱۳۹۱ با مشارکت ۵۰۰ بیمار بستری در بخش های داخلی-جراحی مراکزآموزشی-درمانی تبریز و با نمونه گیری آسان انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس آیین اخلاق پرستاری ایران گردآوری و با نرم افزار آماری SPSS نسخه ۱۳ و آمار توصیفی و استنباطی، آزمون های t مستقل، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: اکثریت بیماران، مرد ، متأهل، دارای تحصیلات در سطح دبیرستان و سابقه بستری بوده و در بخش های جراحی بستری بودند. از دیدگاه بیماران، ۸/۴۱ درصد پرستاران در سطح اول (خوب)، ۸/۵۱ درصد در سطح دوم (متوسط) و ۴/۶ درصد در سطح سوم (ضعیف) به آیین اخلاق پرستاری ایران عمل کردند.
نتیجه گیری کلی: یافته های این مطالعه می تواند مدیران پرستاری را در طراحی برنامه های ترویجی و مدیریتی جهت بهبود رعایت اصول اخلاق پرستاری و اعتلای حقوق و در نهایت جلب رضایت بیمار رهنمون سازد .
چکیده
زمینه و هدف: لزوم ارزیابی صلاحیت پرستاران جهت شناسایی حیطه های نیازمند رشد حرفه ای و نیازهای آموزشی پرستاران مورد تاکید روز افزون بوده و دستیابی به آن مستلزم بکار گیری ابزارهای معتبر در این زمینه می باشد. این مطالعه با هدف تعیین ویژگیهای روان سنجی نسخه فارسی ابزار صلاحیت پرستاران انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش روش شناختی و اعتبارسنجی بود که در آن ۳۰۰ پرستار شاغل در دو مرکز درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و وارد مطالعه گردیدند. در ابتدا نسخه اصلی ابزار صلاحیت پرستاران با استفاده از روش استاندارد Backward-Forward به فارسی ترجمه گردید. روایی ابزار از طریق محاسبه شاخص روایی محتوای والتس و باسل، روایی صوری و انجام تحلیل عاملی تاییدی بررسی شد. پایایی پرسشنامه به روش آزمون باز آزمون و سازگاری درونی ابزار ارزیابی شد. در مطالعه حاضر SPSS نسخه ۱۶ و همچنین نرم افزار LISREL نسخه ۸ جهت تحلیل عاملی تاییدی به کار رفت.
یافته ها: شاخص اعتبار محتوا برای کل ابزار ۹۴/۰و برای هریک از گویه ها بیشتر از ۸۳/۰ بدست آمد. طبق نتایج تحلیل عاملی، مقادیر بار عاملی گویه ها بین ۳۸/۰ تا ۶۷/۰ قرار داشته و همگی معنی دار بودند و هفت بعدی که در ابزار اصلی معرفی شده بود با مقادیر قابل قبول تایید گردید. پایایی درون ردهای کل ابزار ۹۴/۰ بدست آمد. همچنین پایایی ابزار به روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) برای کل ابزار ۹۷/۰ و برای ابعاد ابزار بین ۶۸/۰ تا ۸۷/۰ بدست آمد.
نتیجه گیری کلی: نسخه فارسی ابزار صلاحیت پرستاران دارای مشخصههای روانسنجی قابل قبولی در جمعیت پرستاران ایرانی می باشد و می توان از آن به عنوان یک ابزار معتبر در حوزه های مدیریت نیروی انسانی، آموزش و پژوهشهای پرستاری بهره برد.چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت نقش دلبستگی مادر- جنین در دوران بارداری و تأثیر آن بر پیامدهای سلامت مادر و نوزاد، هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی دو روش آموزش مادری ذهن آگاهانه و مادری ذهن آگاهانه مبتنی بر فرهنگ ایرانی- اسلامی بر دلبستگی مادر- جنین بود.
روش بررسی: نمونه مورد بررسی شامل ۳۶ زن باردار نخستزای مراجعه کننده به مراکز بهداشت و متخصصین زنان و زایمان شهر اصفهان بود که در سه ماهه دوم بارداری قرار داشتند و به شیوه داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در یگ گروه مداخله و دو گروه کنترل قرار داده شدند. کلیه شرکت کنندگان قبل و بعد از مداخله به پرسشنامههای اطلاعات دموگرافیک و دلبستگی مادر- جنین پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس ( ANCOVA ) در نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که دلبستگی مادر- جنین در سه گروه به طور معناداری متفاوت است (۰۰۸/۰ = P ، ۸/۵ = F )؛ به طوری که در گروه مادری ذهن آگاهانه مبتنی بر رویکرد ایرانی- اسلامی میانگین نمره دلبستگی بیشتر از سایر گروه ها بود (۰۰/۹۵ = ۱۴