جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای ولیزاده

لیلا ولیزاده، معصومه اکبر بگلو، ملیحه اسداللهی،
جلد ۲۲، شماره ۵۸ - ( تير ۱۳۸۸ )
چکیده

  زمینه و هدف: در بیست و پنج سال گذشته پیشرفت های تکنولوژی و گسترش تحقیقات موجب رشد چشمگیر میزان زنده ماندن نوزادان با سن جنینی پایین، حتی در نوزادان بسیار نارس شده است. بستری شدن نوزاد نارس بلافاصله پس از تولد در اکثر مواقع اجتناب ناپذیر است در این میان، حمایت پرستاری از خانواده چنین نوزادانی، مهم و ضروری به نظر می‌رسد. لذا مطالعه حاضر به منظور مشخص نمودن وضعیت و اهمیت حمایت های پرستاری از مادران دارای نوزاد نارس بستری در NICU و استفاده از نتایج این پژوهش در برنامه ریزی‌های آتی سیستم سلامت اجرا گردید.

  روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و جامعه مورد پژوهش شاملکلیه مادران دارای نوزاد نارس بستری در NICU سه مرکز آموزشی درمانی – طالقانی، الزهرا وکودکان تبریز در طول شش ماه اول ۸۶ بوده است. حجم نمونه ۳۰۰ نفر، نمونه گیری به روش سرشماری و گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه NPST صورت گرفته است. روایی ابزار مذکور به روش روایی محتوایی و روایی ترجمه و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ صورت گرفت (۹۰/۰ = α ).

  یافته ها: با توجه به نتایج، مهم‌ترین و بیشترین حمایت های پرستاری مربوط به حیطه های اطلاعاتی – ارتباطی و مراقبت کیفی بودند. همچنین اختلاف بین اهمیت حمایت قائل شده و میزان حمایت دریافتی در هر چهار حیطه از لحاظ آماری (۰۵/۰ P< ) معنی دار می باشد.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر، نشان داد که مادران خواهان حمایت های پرستاری بیشتری نسبت به آنچه دریافت کرده اند می باشند. بنابراین برنامه ریزی برای ارتقاء حمایت های حرفه ای پرستاری برای والدین و به خصوص مادران دارای نوزاد نارس در بخش های ویژه نوزادان ضروری به نظر می رسد


لیلا ولیزاده، وحید زمان زاده، صفا علمی، عباس داداش زاده،
جلد ۳۱، شماره ۱۱۱ - ( اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: اجتماعی شدن حرفه‌ای فرآیندی است که در آن فرد ارزش‌ها، هنجارها، رفتارها و مهارت‌های اجتماعی مناسب را کسب نموده و حس هویت و تعهد نسبت به یک رشته را درونی می‌سازد. این فرایند به صورت رسمی و غیر‌ رسمی در دانشکده‌ها در طول تحصیل صورت می‌گیرد و با اتمام آموزش پرستاری و ورود به محیط کاری ادامه می‌یابد. مطالعه حاضر با هدف بررسی درک دانشجویان پرستاری در خصوص نقش مدرسان و موسسه در اجتماعی شدن حرفه‌ای آنها انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی تمامی دانشجویان پرستاری(۱۷۵ نفر) در پایان ترم‌های دو، چهار، شش و هشت از دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۱۳۹۶ مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده‌ها از پرسشنامه مشتمل بر مشخصات فردی اجتماعی، ویژگی‌های مدرسان و مؤسسه استفاده شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۱۳ و آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 
یافته‌ها: نتایج نشان داد در اجتماعی شدن حرفه‌ای دانشجویان پرستاری، نقش مدرسان در حد متوسط به بالا و نقش مؤسسه در حد متوسط به پایین بود. از بین ویژگی‌های مدرسان؛ ویژگی‌های شخصیتی و رفتارهای آموزشی نمره بالاتری به خود اختصاص داد. در این مطالعه دلسوزی، ارتباط حرفه‌ای، آماده کردن دانشجویان برای مسئولیت‌های حرفه‌ای و ارتباط دادن موضوعات به ارزش‌های پرستاری از ویژگی‌های بارز مدرسان در اجتماعی شدن گزارش شد. درک دانشجویان از ویژگی‌های شخصیتی مدرسان با ۰۲۳/۰P=، ماهیت ارتباط با ۰۰۲/۰ P =و رفتارهای آموزشی ۰۱۴/۰ P =در ترم‌های مختلف تفاوت معنی‌داری با هم داشت. مؤسسه در اجتماعی شدن حرفه‌ای دانشجویان نقش خوبی نداشته، طوری که، فقط ۱۹ نفر (۱/۱۳%) رضایت خود را از اجتماعی شدن اعلام نمودند.
نتیجه‌گیری کلی: در این مطالعه درک دانشجویان از نقش مدرسان و مؤسسه در ترم‌های تحصیلی متفاوت بود و مشخص شد مدرسان نقش مؤثرتری نسبت به مؤسسه در اجتماعی شدن حرفه‌ای دانشجویان پرستاری ایفاء می‌نمایند. توصیه می‌شود نقش مؤسسه در اجتماعی شدن حرفه‌ای دانشجویان پرستاری بهبود یابد.

آیدا امیدی، وحید احمدی، رضا ولیزاده،
جلد ۳۶، شماره ۱۴۱ - ( اردیبهشت ۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف پژوهش حاضر با هدف مقایسه‏ اثربخشی آموزش تنظیم هیجان با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تاب‌آوری و شفقت به خود در زنان مبتلایان به سندرم روده تحریک‌پذیر انجام شده است. 
روش بررسی این پژوهش نیمه‌آزمایشی و از نوع طرح پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش تعداد ۳۰۰ نفر از بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریک‌پذیر در شهر ایلام بودند که در سال ۱۳۹۸-۱۳۹۹ به مطب خصوصی پزشکان متخصص داخلی مراجعه کردند. حجم نمونه براساس معادله برآورد حجم نمونه فلایس، ۱۲/۰۷ به دست آمد که برای اطمینان برای هر گروه ۲۰ نفر در نظر گرفته شد. ۶۰ نفر به روش خوشه‌ای ساده و براساس رضایت آگاهانه که معیارهای ورود را داشتند، به‌عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس براساس ویژگی‏های جمعیت‏شناسی در ۳ گروه (۲۰ نفر تحت آموزش تنظیم هیجان براساس مدل گراس، ۲۰نفر تحت ذهن‏آگاهی مبتنی بر شناخت‏درمانی و ۲۰ نفر هم گروه کنترل) جایگزین شدند. بعد از ارائه آموزش‌ها، پس‌آزمون در مورد گروه‌ها اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش‌نامه تاب‌آوری کونور-دیویدسون (CD-RIS) و پرسش‌نامه شفقت به خود نف بوده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزارSPSS  نسخه ۲۳ و آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه‌گیری مکرر انجام شد. 
یافته ها آموزش تنظیم هیجان و آموزش شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر تغییرات تاب‌آوری افراد و شفقت به خود و مؤلفه‌های آن تأثیر دارد (۰/۰۰۱=P). بین آموزش‌های انجام‌شده بر روی مبتلایان به سندرم روده تحریک‌پذیر تفاوت معناداری وجود دارد و شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در مقایسه با آموزش تنظیم هیجانی تأثیر بیشتری بر تاب‌آوری و شفقت به خود و مؤلفه‌های آن داشته است. 
نتیجه‌گیری باتوجه‌به یافته‌های پژوهش، می‌توان از شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی به‌عنوان روش مؤثر برای افزایش تاب‌آوری و شفقت به خود در زنان مبتلایان به سندرم روده تحریک‌پذیر استفاده کرد. 


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.

Designed & Developed by : Yektaweb