جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای ملیحه السادات موسوی

سوسن اویسی، ملیحه السادات موسوی، شهلا روشن روان، پرویز کمالی،
جلد ۷، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۷۲ )
چکیده

  این پژوهش یک مطالعه زمینه ای است ک به منظور بررسی مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی بیماران دارای دستگاه ضربان ساز دائم قلب و چگونگی تاثیر عوامل اجتماعی – فردی (از قبیل: سن، جنس، وضعیت تاهل، سواد و...) بر شدت و ضعف این مشکلات صورت گرفته است. در این پژوهش تعداد ۶۰ بیمار (۲۷زن و ۳۳ مرد)با میانگین سنی ۰۷/۶۰ سال مورد بررسی قرار گرفتند. طریقه گزینش نمونه ها مبتنی بر هدف بوده و از میان بیماران واجدالشرایطی که به طور سرپایی به درمانگاه های قلب مستقر در بیمارستانهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده و سپس یافته های بدست آمده مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته اند.

  یافته های پژوهش نشان دار عمده ترین مشکلات جسمی واحد های پژوهش شامل احساس خستگی، تنگی نفس، تپش قلب و سرگیجه می باشد . در ضمن اطلاعات بدست آمده نشان داد درصد قابل توجهی از بیماران با مشکل عفونت و اختلال در پوست محل تعبیه دستگاه ضربان ساز مواجه هستند ( ۶۷/۱۱ ) که به مراتب بیش از موارد ذکر شده در پژوهشهای مشابه می باشد. باید توجه داشت که مشکل عفونت یکی از عوارض جدی است که می تواند منجر به بروز مشکلاتی وخیم تر شود. در بررسی سایر مشکلات مشخص شد که عمده ترین مشکلات اجتماعی این بیماران، مشکل دسترسی به مراکز بهداشتی ‌ درمانی، از دست دادن شغل و انجام مسئولیتهای شغلی، تامین مخارج زندگی و مخارج درمانی است و عمده ترین مشکلات روانی شامل نگرانی در مورد امکان تمام شدن باتری و از کار افتادن دستگاه، نگرانی از احتمال وارد شدن صدمه به دستگاه و ناراحتی در مورد ناتوانی در انجام ورزشها و فعالیتهای مورد علاقه آنها می باشد. تجزیه و تحلیلهای آماری نشان داد که ارتباط معنی داری بین میزان مشکلات جسمی، اجتماعی و روانی وجود دارد و با افزایش میزان مشکلات مربوط به هر قسمت بر میزان سایر مشکلات بیماران نیز افزوده می شود. در خاتمه این پژوهش نیز با توجه به اطلاعات بدست آمده، کاربرد نتایج پژوهش در حرفه پرستاری مورد بحث و برری قرار گرفته است.


کاملیا روحانی، مریم عالیخانی، ملیحه السادات موسوی، محمود محمودی، فاطمه جوادی،
جلد ۹، شماره ۱۱ - ( ۴-۱۳۷۴ )
چکیده

  پژوهش حاضر یک مطالعه زمینه ای است که روی ۶۰ مادر شاغل در یکی از مراکز وابسته به دانشگاههای علوم پزشکی شهر تهران انجام پذیرفته است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب جدایی مادری بود که توسط هوک و همکارانش در سال ۱۹۸۲ تهیه شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که در مجموع اکثریت واحدهای مورد پژوهش(۷/۷۱درصد) از درجه نسبتا زیاد اضطراب جدایی مادری برخوردار بودند. میانگین درجه اضطراب جدایی مادری در این پژوهش ۲۲/۲۱ با انحراف معیار ۱۹/۳ بود. استفاده از آزمون آماری کای دو، وجود ارتباط معنی دار میان برخی از مشخصات فردی و خانوادگی زنان شاغل و درچه اضطراب جدایی مادری آنها را در عوامل ادراکات مادر از اثرات جدایی در کودک، نگرانیهای مادر در رابطه باشغل، همچنین امتیاز کلی اظطراب جدایی مادری را تایید نمود.


فروغ رفیعی، مریم عالیخانی، ملیحه السادات موسوی، محمود محمودی،
جلد ۱۰، شماره ۱۴ - ( ۳-۱۳۷۵ )
چکیده

  این پژوهش، مطالعه ایست از نوع همبستگی که ارتباط بین میزان فرسودگی شغلی و روشهای مقابله ای بکار گرفته شده توسط پرستاران و بهیاران شاغل در بیمارستانهای سوانح سوختگی تهران را مورد مطالعه قرار داده است. در این پژوهش متغیر های فوق در دو گروه، مورد مقایسه قرار گرفته اند. نمونه پژوهش را کلیه پرستاران و بهیاران شاغل در این بیمارستانها شامل ۳۶ پرستار و ۶۶ بهیار تشکیل داده اند. ابزار بکار رفته در پژوهش دو پرسشنامه استاندارد بوده که یکی جهت سنجش فراوانی وشدت ابعاد مختلف فرسودگی شغلی و دیگری جهت تعیین میزان کاربرد روشهای مقابله بکار رفته است. نتایج پژوهش نشان داد که میزان فرسودگی شغلی نمونه های مورد پژوهش در سطح بالا بیش از سایر سطوح بوده است و برخی از مشخصات فردی با میزان فرسودگی شغلی ارتباط داشته است. یافته ها همچنین نمایانگر آن بودند که بین میزان فرسودگی شغلی و روشهای مقابله ای بکار گرفته شده توسط دو گروه تفاوت معنی داری وجود نداشته است. نهایتا یافته ها نشان داد که بین کاربرد برخی از روشهای مقابله خصوصا روشهای منفی و عاطفه نگر با میزان فرسودگی شغلی نمونه های مورد پژوهش ارتباطی وجود داشته است. در پایان کاربرد یافته ها در پرستاری و پیشنهاداتی جهت پژوهشهای بعدی مطرح شده است.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.

Designed & Developed by : Yektaweb