زمینه و هدف: بازدید منزل یکی از روشهای موجود جهت ارتقاء تغذیه باشیر مادر است. چندین عامل بر شروع تغذیه با شیر مادر و تداوم آن اثر منفی دارند که یکی از آنها نوع زایمان است. مادران سزارین شده نسبت به مادرانی که زایمان طبیعی داشته اند، به خصوص در وضعیت صحیح بغل کردن و شیر دادن به نوزاد خود، نیاز به آموزش، کمک و حمایت بیشتری دارند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه بازدید منزل و تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر در نوزادان مادران سزارین شده در یکی از مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران، شهر تهران در سال ۱۳۸۶ انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی درعرصه بود. تعداد ۱۰۰نفر از مادران سزارین شده بستری در بخش سزارین به روش نمونه گیری مستمر با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل وارد مطالعه شدند که طی انجام پژوهش تعدادی از نمونه ها از مطالعه خارج شده و در نهایت یافته های جمع آوری شده از ۶۷ نفر مورد بررسی قرار گرفت ابزار پژوهش پرسشنامه بود که پس از مصاحبه با مادران در مورد نحوه تغذیه نوزاد،توسط پژوهشگر تکمیل شد. مادران ایرانی با زایمان سزارین تک قلو که فرزندان سالم با وزن بین ۲۵۰۰تا ۴۰۰۰گرم داشتند در این پژوهش وارد شدند. سه برنامه بازدید و آموزش در منزل در روزهای ۳، ۱۰و ۳۰ پس از ترخیص برای گروه آزمایش انجام شد. در همین روزها طی مصاحبه تلفنی نحوه تغذیه نوزاد از گروه کنترل سؤال شد. سپس یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جهت توصیف نمونه های مورد مطالعه از آمار توصیفی و جهت بررسی تأثیر بازدید منزل بر تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر در دوره نوزادی از آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافته ها: دو گروه از لحاظ متغیرهای فردی (سن، تحصیلات، درآمد..) همسان و از نظر آماری اختلاف معنی داری با هم نداشتند. میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر در پایان ماه اول، در گروه آزمایش ۴/۸۲ درصد و در گروه کنترل ۶/۵۷ درصد بود که از نظر آماری اختلاف معنیداری داشتند . (۹۱/۴ X²= و۰۲/۰= P ) اما در هر دو گروه میزان تغذیه انحصاری روند نزولی پیدا کرد.
نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد، برنامه های بازدید و آموزش به مادر در منزل پس از ترخیص بر تغذیه انحصاری با شیر مادر در دوره نوزادی تأثیر بسزایی دارد. بنابراین می توان گفت آموزش در محیط منزل، کمک و حمایت مادران سزارین شده و رها نکردن آنها پس از ترخیص از بیمارستان یکی از روشهای مناسب برای ارتقاء تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر و پیشگیری از عواقب نامطلوب شروع زودرس تغذیه تکمیلی می باشد ولی عواملی از قبیل نقش منسوبین نزدیک، باورهای مادر و نحوه آموزشهای دوران بارداری و قبل از ترخیص از بیمارستان نباید نادیده گرفته شوند.
زمینه و هدف : واکنش شیرخواران به درد بیش از بزرگسالان است. لذا شناخت و به کارگیری روش های کنترل درد توسط اعضای تیم بهداشتی از ضرورتها میباشد. واکسیناسیون یکی از شایعترین وقایع دردناک دوران شیرخواری می باشد که در اکثر اوقات بدون اداره درد انجام میشود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تکنیک انحراف فکر و ساکاروز خوراکی بر درد ناشی از تزریق واکسن به شیرخواران می باشد.
روش بررسی : این مطالعه یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی بود که بر روی ۱۱۴ شیرخوار ۴ ماهه سالم که برای تزریق واکسن سه گانه به مراکز بهداشت آورده شده بودند، انجام شد. نمونهها از طریق گمارش تصادفی به سه گروه ۳۸ نفره انحراف فکر، ساکاروز خوراکی و کنترل تقسیم شدند. در گروه انحراف فکر از جلب توجه شیرخوار به جغجغه ۳۰ ثانیه قبل تا ۱۵ ثانیه بعد از واکسیناسیون توسط پژوهشگر استفاده شد. در گروه ساکاروز خوراکی ۲ سی سی ساکاروز خوراکی ۲ دقیقه قبل از واکسیناسیون تجویز شد و در گروه کنترل، شیرخواران طی واکسیناسیون طبق روال معمول مراکز فوق، بر روی تخت واکسینه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تعدیل شده واکنش رفتاری درد MBPS بود. دادهها توسط نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای توصیفی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها : میانگین و انحراف معیار واکنشهای رفتاری درد با استفاده از تکنیک انحراف فکر و ساکاروز خوراکی نسبت به گروه کنترل کمتر میشود(۰۰۰۱/۰= p )، اما بین دو گروه ساکاروز خوراکی و انحراف فکر تفاوت معنی دار وجود ندارد(۵۸/۰= p ).
نتیجه گیری کلی : از آنجا که واکنش رفتاری درد بعد از تزریق واکسن در گروه انحراف فکر و ساکاروز خوراکی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود، پیشنهاد میشود مداخلات ساده انجام شده در این مطالعه در مراکز واکسیناسیون مورد استفاده قرار گیرد.
چکیده زمینه و هدف: نوجوانان در دوره بلوغ نوعی غافلگیری همراه اضطراب را تجربه می کنند و عدم توجه کافی به مسائل این دوران، تاثیر منفی بر سلامت، آگاهی و عزت نفس آنان خواهد داشت. مشکلات دختران در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوت های فیزیولوژیک، نقش های اجتماعی و سنت های حاکم در جامعه بیش از پسران است این مطالعه با هدف تعیین ارتباط اضطراب و عزت نفس در دختران نوجوان انجام شده است. روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است که در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ در تهران انجام شد. تعداد ۱۵۹ نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه ی منطقه ۴ آموزش و پرورش به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری داده ها پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه ی اضطراب اسپیل برگر بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و آنالیز رگرسیون با نرم افزار spss نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ۵/۵۳ درصد از دانش آموزان دارای اضطراب متوسط و ۵/۶۳ درصد دارای عزت نفس متوسط بودند. ۳/۱۸ درصد از دانش آموزان دارای اضطراب شدید و یا عزت نفس پایین بودند. ضریب همبستگی اسپیرمن ارتباط معکوس و معناداری را بین اضطراب و عزت نفس دانش آموزان نشان داد ( ۰۰۱/۰<P ). آنالیز رگرسیون ارتباط معناداری را بین متغیرهای فردی و تحصیلی و شدت اضطراب نوجوانان دختر نشان نداد. نتیجه گیری کلی: با توجه به ارتباط اضطراب و عزت نفس و تاثیر آنها بر سلامت روان، انجام مداخلات آموزشی مناسب جهت ارتقای سطح سلامت روان دانش آموزان توصیه می شود. |
نتیجهگیری آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر عملکردجنسی زنان با مولتیپلاسکلروزیس تأثیر دارد و این آموزش میتواند روش مناسبی برای بهبود مشکلات جنسی این زنان باشد.
صفحه ۱ از ۱ |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.
Designed & Developed by : Yektaweb