جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای خیرخواه

مریم سکاکی ، مهوش دانش کجوری ، معصومه خیرخواه ، آغافاطمه حسینی ،
جلد ۲۳، شماره ۶۴ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

  زمینه و هدف: بازدید منزل یکی از روش‌های موجود جهت ارتقاء تغذیه باشیر مادر است. چندین عامل بر شروع تغذیه با شیر مادر و تداوم آن اثر منفی دارند که یکی از آن‌ها نوع زایمان است. مادران سزارین شده نسبت به مادرانی که زایمان طبیعی داشته اند، به خصوص در وضعیت صحیح بغل کردن و شیر دادن به نوزاد خود، نیاز به آموزش، کمک و حمایت بیشتری دارند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه بازدید منزل و تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر در نوزادان مادران سزارین شده در یکی از مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران، شهر تهران در سال ۱۳۸۶ انجام شد.

  روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمایی درعرصه بود. تعداد ۱۰۰نفر از مادران سزارین شده بستری در بخش سزارین به روش نمونه گیری مستمر با تخصیص تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل وارد مطالعه شدند که طی انجام پژوهش تعدادی از نمونه ها از مطالعه خارج شده و در نهایت یافته های جمع آوری شده از ۶۷ نفر مورد بررسی قرار گرفت ابزار پژوهش پرسشنامه بود که پس از مصاحبه با مادران در مورد نحوه تغذیه نوزاد،توسط پژوهشگر تکمیل شد. مادران ایرانی با زایمان سزارین تک قلو که فرزندان سالم با وزن بین ۲۵۰۰تا ۴۰۰۰گرم داشتند در این پژوهش وارد شدند. سه برنامه بازدید و آموزش در منزل در روزهای ۳، ۱۰و ۳۰ پس از ترخیص برای گروه آزمایش انجام شد. در همین روزها طی مصاحبه تلفنی نحوه تغذیه نوزاد از گروه کنترل سؤال شد. سپس یافته ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. جهت توصیف نمونه های مورد مطالعه از آمار توصیفی و جهت بررسی تأثیر بازدید منزل بر تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر در دوره نوزادی از آزمون مجذور کای استفاده شد.

  یافته ها: دو گروه از لحاظ متغیرهای فردی (سن، تحصیلات، درآمد..) همسان و از نظر آماری اختلاف معنی داری با هم نداشتند. میزان تغذیه انحصاری با شیر مادر در پایان ماه اول، در گروه آزمایش ۴/۸۲ درصد و در گروه کنترل ۶/۵۷ درصد بود که از نظر آماری اختلاف معنی‌داری داشتند . (۹۱/۴ X²= و۰۲/۰= P ) اما در هر دو گروه میزان تغذیه انحصاری روند نزولی پیدا کرد.

  نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان داد، برنامه های بازدید و آموزش به مادر در منزل پس از ترخیص بر تغذیه انحصاری با شیر مادر در دوره نوزادی تأثیر بسزایی دارد. بنابراین می توان گفت آموزش در محیط منزل، کمک و حمایت مادران سزارین شده و رها نکردن آن‌ها پس از ترخیص از بیمارستان یکی از روش‌های مناسب برای ارتقاء تغذیه انحصاری شیرخوار با شیر مادر و پیشگیری از عواقب نامطلوب شروع زودرس تغذیه تکمیلی می باشد ولی عواملی از قبیل نقش منسوبین نزدیک، باورهای مادر و نحوه آموزش‌های دوران بارداری و قبل از ترخیص از بیمارستان نباید نادیده گرفته شوند.


معصومه خیرخواه، هاجر حدادی مقدم، منصوره جمشیدی منش، حمید حقانی،
جلد ۲۴، شماره ۷۰ - ( تیر ماه ۱۳۹۰ )
چکیده

  زمینه و هدف : واکنش شیرخواران به درد بیش از بزرگسالان است. لذا شناخت و به کارگیری روش های کنترل درد توسط اعضای تیم بهداشتی از ضرورت‌ها می‌باشد. واکسیناسیون یکی از شایع‌ترین وقایع دردناک دوران شیرخواری می باشد که در اکثر اوقات بدون اداره درد انجام می‌شود. هدف این مطالعه بررسی تأثیر تکنیک انحراف فکر و ساکاروز خوراکی بر درد ناشی از تزریق واکسن به شیرخواران می باشد.

  روش بررسی : این مطالعه یک کارآزمایی کنترل شده تصادفی بود که بر روی ۱۱۴ شیرخوار ۴ ماهه سالم که برای تزریق واکسن سه گانه به مراکز بهداشت آورده شده بودند، انجام شد. نمونه‌ها از طریق گمارش تصادفی به سه گروه ۳۸ نفره انحراف فکر، ساکاروز خوراکی و کنترل تقسیم شدند. در گروه انحراف فکر از جلب توجه شیرخوار به جغجغه ۳۰ ثانیه قبل تا ۱۵ ثانیه بعد از واکسیناسیون توسط پژوهشگر استفاده شد. در گروه ساکاروز خوراکی ۲ سی سی ساکاروز خوراکی ۲ دقیقه قبل از واکسیناسیون تجویز شد و در گروه کنترل، شیرخواران طی واکسیناسیون طبق روال معمول مراکز فوق، بر روی تخت واکسینه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس تعدیل شده واکنش رفتاری درد MBPS بود. داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های توصیفی و تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

  یافته ها : میانگین و انحراف معیار واکنش‌های رفتاری درد با استفاده از تکنیک انحراف فکر و ساکاروز خوراکی نسبت به گروه کنترل کمتر می‌شود(۰۰۰۱/۰= p )، اما بین دو گروه ساکاروز خوراکی و انحراف فکر تفاوت معنی دار وجود ندارد(۵۸/۰= p ).

  نتیجه گیری کلی : از آنجا که واکنش رفتاری درد بعد از تزریق واکسن در گروه انحراف فکر و ساکاروز خوراکی به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود، پیشنهاد می‌شود مداخلات ساده انجام شده در این مطالعه در مراکز واکسیناسیون مورد استفاده قرار گیرد.


معصومه خیرخواه، هدی مکاری، لیلا نیسانی سامانی، آغا فاطمه حسینی،
جلد ۲۶، شماره ۸۳ - ( شهریور ۱۳۹۲ )
چکیده

  چکیده

  زمینه و هدف: نوجوانان در دوره بلوغ نوعی غافلگیری همراه اضطراب را تجربه می کنند و عدم توجه کافی به مسائل این دوران، تاثیر منفی بر سلامت، آگاهی و عزت نفس آنان خواهد داشت. مشکلات دختران در ابعاد بهداشتی، روانی و اجتماعی به دلایل تفاوت های فیزیولوژیک، نقش های اجتماعی و سنت های حاکم در جامعه بیش از پسران است این مطالعه با هدف تعیین ارتباط اضطراب و عزت نفس در دختران نوجوان انجام شده است.

  روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است که در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۱ در تهران انجام شد. تعداد ۱۵۹ نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه ی منطقه ۴ آموزش و پرورش به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری داده ها پرسشنامه ی اطلاعات جمعیت شناختی، پرسشنامه ی عزت نفس کوپر اسمیت و پرسشنامه ی اضطراب اسپیل برگر بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و آنالیز رگرسیون با نرم افزار spss نسخه ۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

  یافته ها: ۵/۵۳ درصد از دانش آموزان دارای اضطراب متوسط و ۵/۶۳ درصد دارای عزت نفس متوسط بودند. ۳/۱۸ درصد از دانش آموزان دارای اضطراب شدید و یا عزت نفس پایین بودند. ضریب همبستگی اسپیرمن ارتباط معکوس و معناداری را بین اضطراب و عزت نفس دانش آموزان نشان داد ( ۰۰۱/۰<P ). آنالیز رگرسیون ارتباط معناداری را بین متغیرهای فردی و تحصیلی و شدت اضطراب نوجوانان دختر نشان نداد.

  نتیجه گیری کلی: با توجه به ارتباط اضطراب و عزت نفس و تاثیر آنها بر سلامت روان، انجام مداخلات آموزشی مناسب جهت ارتقای سطح سلامت روان دانش آموزان توصیه می شود.


ندا دو دانگه، معصومه خیرخواه، جمیله ابوالقاسمی، فراز مجاب، فاطمه فرشاد،
جلد ۳۲، شماره ۱۱۷ - ( اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: قارچ کاندیدا مسئول۹۰-۵۰ درصد عفونت‌های دستگاه تناسلی زنان است. مقاومت ایجاد شده در برابر داروهای آزول، ضرورت تحقیق داروهایی جدید در درمان عفونت‌های واژینال را مطرح نمود. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر کرم واژینال شیرین بیان با کلوتریمازول برعلائم ولوواژینیت قارچی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه یک کارآزمایی بالینی سه سوکوراست که بر روی ۶۰ زن مبتلا به واژینیت قارچی انجام شد. معیار ورود داشتن دو علامت از علائم ولوواژینیت قارچی (خارش، سوزش، ترشح سفید پنیری، درد حین مقاربت و سوزش ادرار) و اسمیر واژینال مثبت بود. واجدین شرایط پس از اخذ رضایت نامه آگاهانه با انتخاب یکی از کارت‌های A، B به یکی از گروه‌ها تخصیص داده می‌شدند. بیماران هر شب یک اپلیکاتور از کرم واژینال کلوتریمازول یا شیرین بیان را که در تیوب‌های ۵۰ میلی گرمی مشابه که از قبل با حروف A، B توسط داروساز مشخص شده بود، استعمال می‌کردند. ابزار گردآوری اطلاعات فرم ثبت اطلاعات جمعیت شناختی و باروری، چک لیست مشاهدات بالینی و فرم ثبت نتایج اسمیر واژینال بود. پس از تکمیل دوره درمان هفت روزه مجدداّ در درمانگاه زنان، از نمونه‌های پژوهش معاینه و اسمیر واژینال انجام می‌شد. داده‌ها با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶ و با آزمون‌های آماری کای دو، مک نمار و روش معادلات برآوردگر تعمیم یافته تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: نتایج اسمیر واژینال و بهبود علائم ترشح، درد حین مقاربت، سوزش و تحریک در گروه‌های تحت درمان با کلوتریمازول و شیرین بیان مشابه بود، بهبود علائم خارش و سوزش ادرار در گروه کلوتریمازول بهتر از شیرین بیان بود.
نتیجه‌گیری کلی: کرم واژینال شیرین بیان می‌تواند به عنوان نوعی درمان جانبی در کنار درمان‌های اصلی در زنانی که تمایل به استفاده از داروهای گیاهی دارند به کار برده شود. لذا می‌توان تجویز آن را به ماماها و متخصصین زنان توصیه نمود.

مژگان زارعی صالح آبادی، معصومه خیرخواه، نازنین اسماعیلی، شیما حقانی،
جلد ۳۳، شماره ۱۲۵ - ( شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: بارداری نافرجام تجربه‌ای مخرب و شایع با عوارض جسمی، روانی و شناختی می‌باشد که بر رویکرد و نگرش والدین به والدشدن تأثیر دارد. توانمندسازی با ارتقاء دانش باروری، خودکارآمدی، عزت نفس و خودکنترلی سعی در بهبود نگرش به باروری و فرزندآوری زنان با حاملگی نافرجام دارد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر توانمندسازی بر نگرش به باروری و فرزندآوری زنان با سابقه بارداری نافرجام طراحی گردید.
روش بررسی: کارآزمایی بالینی کنترل شده تصادفی از دی ۱۳۹۸ تا اردیبهشت ۱۳۹۹بر روی ۸۰ زن با حاملگی نافرجام که با بلوک تصادفی چهار تایی به گروه‌های کنترل و مداخله تخصیص داده شدند در بیمارستان شهید اکبرآبادی تهران انجام شد. برای گروه مداخله، جلسات آموزشی مبتنی بر گام‌های توانمندسازی (درک تهدید، مشکل گشایی، مشارکت آموزشی، ارزشیابی) برگزار شد. قبل و ۶ هفته پس از مداخله مقیاس نگرش به باروری و فرزندآوری Soderberg (AFCSتوسط دو گروه تکمیل شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با SPSS نسخه ۱۶ با آزمون‌های تی مستقل، تی زوجی، آنالیز کوواریانس، مجذور کای و دقیق فیشر  انجام شد. (۰۵/۰P<  معنی‌دار گزارش شد).
یافته‌ها: میانگین نمره نگرش به باروری و فرزندآوری گروه کنترل قبل و بعد از مداخله و گروه کنترل و مداخله قبل از مداخله تفاوت نداشتند. در گروه مداخله قبل و بعد از مداخله تفاوت آماری معنی‌دار بود. بعد از مداخله، میانگین نمره گروه مداخله، به طور معنی‌داری بیشتر از گروه کنترل بود (۰۰۱/۰P<).       
نتیجه‌گیری کلی: حمایت روانی و آموزش به موازات مراقبت جسمی، توسط فردی آگاه و متخصص می‌تواند با توانمندسازی این زنان آسیب پذیر از طریق ارائه اطلاعات صحیح و اصلاح باورهای نادرست مؤثر بوده و با بهبود نگرش به باروری و فرزندآوری باروری سالم را به دنبال داشته باشد

معصومه خیرخواه، آزاده احدی، سید مسعود نبوی، نجمه توکل، دکتر طیبه لطفی،
جلد ۳۵، شماره ۱۳۵ - ( اردیبهشت ۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف مولتیپل‌اسکلروزیس شایع‌ترین بیماری عصبی پیشرونده در جوانان بوده و زنان را چندین برابر مردان درگیر می‌کند. مشکلات جنسی از شایع‌ترین علائم بیماری در زنان مبتلا بوده که تأثیر زیادی بر روابط زوجین دارد و اغلب نادیده گرفته می‌شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش چندرسانه‌ای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر عملکرد جنسی زنان با مولتیپل‌اسکلروزیس انجام شد.
روش بررسی مطالعه حاضر یک پژوهش کارآزمایی کنترل‌شده تصادفی از نوع قبل و بعد با گروه کنترل است. ۱۱۶ زن با مولتیپل‌اسکلروزیس از مراجعین بیمارستان حضرت رسول‌اکرم (ص) و یک مرکز خصوصی ارجاع بیماران مولتیپل‌اسکلروزیس، به روش نمونه‌گیری مستمر جهت شرکت در مطالعه انتخاب و با استفاده ازسایت Sealed envelope randomized Online به شکل تصادفی در بلوک‌های دو تا شش‌تایی در دو گروه آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند. ابزار جمع‌آوری داده‌ها فرم مشخصات فردی و پرسش‌نامه صمیمیت و فعالیت جنسی بیماران مولتیپل‌اسکلروزیس بود. پس از نوبت اول تکمیل پرسش‌نامه‌ها، آموزش چندرسانه‌ای سبک زندگی ارتقادهنده سلامت به شکل چندرسانه‌ای در چهار جلسه چهل‌دقیقه‌ای، هفته‌ای یک جلسه جهت گروه آزمایش ارائه شد. ‌تحلیل داده‌ها با روش‌های آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی و درصد) و آمار استنباطی با آزمون‌های آماری تی مستقل، کای‌دو، آنالیز کوواریانس (آنکووا) و آنالیز واریانس با اندازه‌های تکراری به کمک  نسخه ۱۶ نرم‌افزار SPSS انجام شد.
یافته‌ها قبل از مداخله دو گروه از نظر نمرات عملکرد جنسی و ابعاد آن اختلاف معنا‌داری نداشتند (۰/۶۹۰=P). میانگین عملکرد جنسی در گروه آزمایش در چهار هفته (۰/۰۱۴=P) و دوازده هفته بعد از مداخله (۰/۰۲۱=P) نسبت به قبل از آن کاهش معناداری داشت، اما بین نمرات چهار هفته و دوازده هفته بعد از مداخله اختلاف معنادار آماری مشاهده نشد (۰/۰۵۰ نتیجه‌گیری آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت بر عملکردجنسی زنان با مولتیپل‌اسکلروزیس تأثیر دارد و این آموزش می‌تواند روش مناسبی برای بهبود مشکلات جنسی این زنان باشد.


مرضیه ترابی، معصومه خیرخواه، شیما حقانی، زهرا خشاوی،
جلد ۳۷، شماره ۱۴۹ - ( شهریور ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف افراد با تاب‌آوری بالا تحمل درد و رنج برای آن‌ها آسان است و کمتر در معرض استرس قرار می‌گیرند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تکنیک رهاسازی هیجانی(EFT) بر استرس و تاب‌آوری زنان نابارور انجام شد.
روش بررسی این مطالعه نیمه‌آزمایشی از نیمه بهمن سال ۱۴۰۱ تا نیمه مرداد سال ۱۴۰۲ بر روی ۹۸زن دارای مشکلات ناباروری مراجعه‌کننده به دو کلینیک دولتی و خصوصی شهر بندرعباس با تخصیص ۱:۱ در دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. شرکت‌کنندگان گروه آزمایش ۴جلسه آموزش با فاصله ۱ هفته دریافت کردند. پرسش‌نامه جمعیت‌شناختی، استرس ناباروری و تاب‌آوری کانر و دیویدسون قبل و پس از اتمام مداخله تکمیل شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ و استفاده از آزمون‌های تی مستقل و تی زوجی انجام شد.
یافته‌ها میانگین استرس قبل و بعد از مداخله به‌ترتیب در گروه آزمون ۳۴/۰۶±۱۶۸/۰۶ و۲۶/۰۲±۱۳۴/۵۹ درگروه کنترل۳۱/۰۸± ۱۵۵/۲۶ و۳۱/۲۸±۱۵۶/۸۳ بود. بعد از مداخله استرس در گروه آزمون کمتر از کنترل بود (۰/۰۰۱>P). میانگین نمره تاب‌آوری قبل و بعد از مداخله به‌ترتیب در گروه آزمایش ۲۰/۱۳±۲۶/۶۴ و ۹/۶۳±۸۲/۹۷ و در گروه کنترل ۳۰/۱۳±۸۳/۷۱ و ۱۲/۹۵±۷۱/۰۴۹ بود که نشان‌دهنده افزایش تاب‌آوری در گروه آزمایش نسبت به کنترل می‌باشد (۰/۰۰۱>P).
نتیجه‌گیری تکنیک رهاسازی هیجانی می‌تواند سبب کاهش سطح استرس زنان دارای مشکلات ناباروری و افزایش سطح تاب‌آوری آنان شود. کادر درمان می‌تواند این راهکار ارزان، بی‌خطر و آسان را به زنان نابارور جهت تاب‌آوری بیشتر و کاهش استرس توصیه کند.

خانم مریم فولادی تالاری، دکتر لیلا نیسانی سامانی، دکتر معصومه خیرخواه، خانم شیما حقانی،
جلد ۳۷، شماره ۱۵۰ - ( آبان ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف امروزه تأخیر در فرزندآوری به یکی از الگوهای رایج رفتار باروری در جهان تبدیل شده است. یکی از چالش‌های جدی جوامع سراسر جهان تمایل کمتر زوجین به فرزندآوری است. اولین عامل مهم در شکل‌گیری قصد باروری نگرش فرد است. نگرش تحت تأثیر عوامل مختلفی است که عوامل شغلی با تأثیر بر شرایط درون خانواده و کاهش تعارض کار-خانواده می‌تواند نقش مهمی در تصمیمات درون خانواده داشته باشد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط عوامل شغلی با نگرش به فرزندآوری در زنان شاغل بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی ایران سال ۱۴۰۲ انجام شد.
روش بررسی پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است. نمونه‌ها ۴۷۰ نفر از کارکنان زن ایرانی و متأهل شاغل در بالین در مراکز آموزشی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران بودند که به روش نمونه‌گیری تصادفی سهمیه‌ای در بازه زمانی بین مرداد تا شهریور ماه سال ۱۴۰۲ انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل فرم مشخصات جمعیت‌شناختی، پرسش‌نامه‌های استرس شغلی مؤسسه سلامت و ایمنی انگلستان (HSE) و نگرش به فرزندآوری سودربرگ و همکاران بود. جهت تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از نرم‌افزار آماری SPSS نسخه ۲۰ و آزمون‌های ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس استفاده شد. 
یافته‌ها میانگین سنی شرکت‌کنندگان ۵/۲۶±۳۶/۲۹ سال بوده و اکثر واحدهای موردپژوهش (۵۵/۷ درصد) تحصیلات کارشناسی و (۵۰/۴ درصد) شیفت کاری در گردش داشتند. نگرش به فرزندآوری ۱۲/۲۴±۶۵/۸۹ و استرس شغلی ۲۳/۷۶±۱۰۶/۰۸ بود. از میان ابعاد نگرش به فرزندآوری، بعد فرزند به‌عنوان مانع دارای بالاترین میانگین و بعد مهم بودن فرزند به‌عنوان رکن زندگی دارای پایین‌ترین میانگین بود؛ از میان ابعاد استرس شغلی نیز بعد کنترل بالاترین و بعد حمایت همکاران پایین‌ترین میانگین نمره را داشتند. استرس شغلی و تمام ابعاد آن با نگرش به فرزندآوری ارتباط معکوس و معنی‌داری داشت. نگرش به فرزندآوری زنان با رضایت شغلی، نوبت کاری، وضعیت استخدامی، دو جاکاری و درآمد ماهانه ارتباط معنی‌داری و استرس شغلی با شیفت کاری و تعداد فرزندان ارتباط معنی‌دار آماری داشتند. 
نتیجه‌گیری استرس شغلی می‌تواند موجب کاهش نگرش مثبت به فرزندآوری شود و برعکس رضایت شغلی می‌تواند این نگرش مثبت را افزایش دهد. بنابراین پیشنهاد می‌شود ضمن توجه به این ابعاد مهم در زنان شاغل و سنجش دوره‌ای آن‌ها از مداخلات مؤثر و کاربردی برای کاهش استرس شغلی و افزایش نگرش مثبت به فرزندآوری بهره گرفته شود. عوامل شغلی که باعث فشار، سختی و استرس زنان می‌شود باید تعدیل شوند و با استفاده از آموزش و تشویق و طراحی برنامه‌های کاربردی باید نگرش مثبت به فرزندآوری و تولیدمثل زنان شاغل را بهبود بخشید.

زهرا هوائی، دکتر معصومه خیرخواه، شیما حقانی،
جلد ۳۷، شماره ۱۵۰ - ( آبان ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف بارداری یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مراحل زندگی زنان است و تأثیر مستقیمی بر سلامت مادر و جنین دارد. بارداری بدون برنامه‌ریزی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر پیامدهای منفی بارداری است. حمایت اجتماعی به‌خصوص ازسوی همسر، از عواملی است که می‌تواند بارداری بدون برنامه‌ریزی را تحت تأثیر قرار دهد و از تولد نوزاد نارس، کم وزن، اضطراب و افسردگی مادر جلوگیری کند. سلامت معنوی زنان می‌تواند در کنترل استرس دوران بارداری خصوصاً در بارداری‌های بدون برنامه‌ریزی کمک‌کننده باشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه سلامت معنوی و حمایت اجتماعی ازسوی همسر در زنان با بارداری برنامه‌ریزی‌شده و بدون برنامه‌ریزی طراحی و اجرا شده است. 
روش بررسی در مطالعه توصیفی‌مقایسه‌ای حاضر، تعداد ۳۸۴ زن با بارداری برنامه‌ریزی‌شده و بدون برنامه‌ریزی در دو گروه ۱۹۲ نفری از مادران مراجعه‌کننده به مراکز جامع سلامت شهر بوشهر از اوایل خرداد تا شهریور در سال ۱۴۰۲ انتخاب شدند. معیارهای ورود شامل ملیت ایرانی، سنین ۱۸-‌۴۵ سال، باردار بودن براساس خودگزارش‌دهی، سن حاملگی کمتر از ۲۰ هفته، حداقل سواد خواندن و نوشتن، مبتلا نبودن به بیماری‌های اعصاب و روان و عدم مصرف داروهای روانگردان و زندگی مشترک با همسر بود. ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات پرسش‌نامه فردی، اجتماعی و باروری، حمایت اجتماعی همسر یلدیرییم و سلامت معنوی پالوتزین و الیسون بود. تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS نسخه ۱۶ و با استفاده از روش‌های آماری توصیفی و استنباطی انجام شد.
یافته‌ها میانگین و انحراف‌معیار حمایت اجتماعی ازسوی همسر در بارداری برنامه‌ریزی‌شده ۴/۹۲±۷۲/۲۶ و در زنان با بارداری بدون برنامه‌ریزی ۶/۵۶±۶۹/۹۳ بود. حمایت اجتماعی ازسوی همسر در زنان با بارداری بدون برنامه‌ریزی کمتر از زنان با بارداری برنامه‌ریزی‌شده بود (۰/۰۰۱>P). میانگین و انحراف‌معیار سلامت معنوی در زنان با بارداری برنامه‌ریزی‌شده ۲/۸۹±۶۷/۹ و در بارداری بدون برنامه‌ریزی ۲/۸۹±۶۸/۱۲ بود. سلامت معنوی و ابعاد آن در دو گروه اختلاف نداشت (۰/۴۴۸=P). بین سلامت معنوی و حمایت اجتماعی همسر همبستگی معنی‌دار وجود داشت و حمایت اجتماعی ازسوی همسر در زنان با بارداری بدون برنامه‌ریزی با سلامت مذهبی (۰/۰۱۷=P) و سلامت معنوی (۰/۰۳۷=P) مرتبط بود و با افزایش حمایت همسر در زنان با بارداری بدون برنامه‌ریزی، سلامت معنوی افزایش می‌یافت.
نتیجه‌گیری باتوجه‌به اهمیت حمایت مادران باردار خصوصاً مادران با بارداری‌های بدون برنامه‌ریزی، ماما‌ها به‌عنوان خط مقدم ارتباط با این مادران می‌توانند با آموزش این زوجین در سازگاری بیشتر این مادران با بارداری بدون برنامه‌ریزی و افزایش سلامت معنوی آنان کمک‌کننده باشند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.

Designed & Developed by : Yektaweb