مقدمه
پرستاران بهعنوان برجستهترین نیروهای متخصص تیم سلامت در خط مقدم ارائه خدمات در نظام سلامت قرار دارند. آنها مسئول درمان و مراقبت شبانهروزی از بیماران هستند و از طریق مهارتهای تخصصی خود به بیمار کمک میکنند تا با شرایط موجود سازگار شود و از کسب تواناییهای قبلی خود حمایت میکنند [1]. ایمنی بیمار جزء اصلی کیفیت مراقبتهای سلامتی است [2]. تضمین ایمنی بیمار یکی از حقوق اساسی بیماران و یکی از اهداف اصلی مراقبتهای پرستاری است [3].
مهار کردن بیمار با مهارکنندهها یکی از راههای توصیهشده برای تضمین ایمنی بیمار هستند. مهارکنندهها بهعنوان استفاده از وسایلی شامل کمربند، مهار، مانکل، ملحفه و تسمه در نزدیکی یا بدن فرد برای محدود کردن حرکت و جلوگیری از آسیب رساندن به خود یا به خطر انداختن دیگران یا اطمینان از درمان ضروری تعریف میشود. بهطور گستردهای در تنظیمات مراقبتهای بهداشتی، در درجه اول برای محافظت از بیماران و جلوگیری از حوادث استفاده میشود. در حال حاضر، پرستاران تصمیمگیری و اجرای محدودیتهای فیزیکی را در عمل بالینی رهبری میکنند و محدودیت فیزیکی بیشتر برای بیماران در بخشهای اورژانس، جراحی مغز و اعصاب، روانپزشکی و ICU استفاده میشود [4]. ازسویدیگر، پرستاران در بخشهای روانپزشکی دائماً با انتظارات و رفتارهای غیرمنطقی از بیماران و همراهانشان مواجه هستند. خشونت و پرخاشگری بیماران در این بخشها نمونههای بارز چالشهایی است که پرستاران شاغل در این بخشها معمولاً با آنها مواجه هستند [5].
در این بخشها، بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی مستعد رفتارهای غیرعادی مانند خودکشی، آسیب رساندن به خود، آسیب رساندن به دیگران و مشارکت نکردن در درمان هستند. هنگامی که هیچ اقدام جایگزین دیگری برای اطمینان از ایمنی بیمار و پیشبرد مسالمتآمیز درمانی وجود ندارد، ممکن است پرستاران نیاز به استفاده از مهارکنندهها داشته باشند [6].
اگرچه استفاده از این مهارکنندههای فیزیکی در درجه اول رفتارهای پرخطر بیماران را کنترل کرده و سطح ایمنی آنها را بهبود بخشیده است (مثلاً جلوگیری از سقوط بیمار)، اما چندین مطالعه نشان داده است استفاده نادرست از مهار نهتنها به هدف حفاظتی دست نمییابد بلکه میتواند به سلامت جسمی و روانی بیماران آسیب رساند و به یک چالش اخلاقی بحثبرانگیز در ارائه خدمات مراقبتی تبدیل شود. استفاده نامناسب از مهارکنندهها میتواند باعث ایجاد طیفی از عوارض جسمی، مانند کاهش عملکرد فیزیکی، اختلال در گردش خون محیطی، آتروفی عضلانی، زخمهای فشاری، عفونت، یبوست و حتی خفگی و مرگ شود.
علاوهبراین، محدودیت فیزیکی میتواند باعث ایجاد عوارض روانشناختی مانند تحریکپذیری، اضطراب، افسردگی و احساس تحقیر در بیماران شود [7، 8]. ازطرفی استفاده از مهارکنندهها عوارض و مسائل جسمی و روانی، حقوقی و قانونی برای پرستاران دارد. مطالعهای که بر تجربیات روانپرستاران استفادهکننده از مهارکنندهها انجام شد، نشان داد آنها احساس ناخوشایندی، عجز و ناتوانی و تنیدگی و آسیبهای فیزیکی را تجربه کردند [9].
دستورالعملهای علمی منتشرشده توصیه میکنند استفاده از این ابزارها باید به حداقل برسد و بهعنوان آخرین راهحل ممکن برای کنترل رفتار بیماران بیقرار در نظر گرفته شود و در صورت قطع استفاده دورهای، پاسخ بیمار به آنها بهطور مکرر بررسی شود [10]. پرستاران تصمیمگیرندگان کلیدی در اعمال مهارکنندهها برای بیماران هستند. نقش اصلی آنها این است که نوع مناسب مهارها را انتخاب کنند، آنها را بهطور ایمن برای بیماران اعمال کنند و براساس ارزیابی مکرر وضعیت و پاسخ بیمار مراقبت کنند [11، 12]. ازجمله عوامل مرتبط با استفاده از مهارکنندهها میتوان به دانش، نگرش، عملکرد پرستار، عوامل فرهنگی و مقررات حرفهای در زمینه مهار فیزیکی اشاره کرد [13، 14].
مطالعات نشان داده است پرستاران باید در مورد استفاده از مهارکنندههای فیزیکی تصمیم درستی بگیرند و از سطح دانش، نگرش و عملکرد مناسبی نسبت به آن برخوردار باشند [12، 13]. ازطرفی بسیاری از مطالعات ثابت کردند دانش پرستاران در مورد محدودیت فیزیکی متوسط و نگرش آنها منفی یا دوسوگرا بود [15]. روانپرستاران مسئول ایجاد یک محیط امن و درمانی برای بیماران، حفظ آن و اطمینان از نظارت بالینی بهینه براساس استانداردهای اعمال محدودیت هستند [16].
ازآنجاییکه روانپرستاران تصمیمگیرندگان کلیدی در اعمال مهارکنندهها برای بیماران روانپزشکی هستند و پیش نیاز این تصمیمگیری و اعمال مهارکنندهها داشتن دانش، نگرش و مهارت کافی در اعمال مهارکنندهها میباشد. ازسویدیگر، مطالعات اندکی در مورد آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در بخشهای روانپزشکی در استفاده از مهارکنندهها در ایران انجام شده است. برای ارتقای سطح دانش، نگرش و عملکرد پرستاران در مورد استفاده از مهارکنندهها در مراکز روانپزشکی، نیاز به بررسی دانش، نگرش و عملکرد اولیه در مورد آنها داریم. این مطالعه با هدف تعیین دانش، نگرش و عملکرد پرستاران در استفاده از محدودیت فیزیکی در بیماران روانپزشکی بستری در بیمارستان رازی تبریز انجام شد.
روش بررسی
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی بود. جامعه موردمطالعه را پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی مرکز آموزشی درمانی رازی در سال 1400 تشکیل دادند. این مرکز بزرگترین مرکز روانپزشکی در شمال غرب ایران است.
حجم نمونه با استفاده از نتایج مطالعه گاندی و همکاران و براساس فرمول کوکران با احتساب سطح اطمینان 95 درصد و دقت (d) برابر با 15/0 انحرافمعیار متغیر عملکرد (2/6) بهعنوان در نظر داشتن بالاترین انحرافمعیار نسبت به متغیرهای دانش و نگرش، 200 نفر پرستار از بین پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند [17].
دادهها با استفاده از پرسشنامه دو بخشی اطلاعات جمعیتشناختی، آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران نسبت به استفاده از مهارکنندههای فیزیکی که براساس مطالعات جانلی و سعیدی جمعآوری شد [18، 19]. پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی شامل سن، جنس، سطح تحصیلات و سابقه کار در بخش روانپزشکی است. پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران نسبت به استفاده از مهارکنندهها که دارای سه بخش است: بخش اول به بررسی سطح آگاهی پرستاران درخصوص استفاده از مهارکنندهها میپردازد و دارای 23 سؤال با گزینههای درست و نادرست است که به هر پاسخ صحیح نمره (1) و پاسخ اشتباه نمره (0) داده میشود. بنابراین، دامنه نمرات این بخش (0) تا (23) است. بخش دوم نگرش پرستاران را نسبت به استفاده از مهارکنندهها نشان میدهد. این بخش شامل 12 گویه در مقیاس 5 درجهای لیکرت (از کاملاً موافق= 5 تا کاملاً مخالف= 1) است. دامنه نمرات کسبشده در این قسمت بین (12) تا (60) میباشد. نمرات بالای 28 نشاندهنده نگرش مثبت و نمرات زیر 28 نشاندهنده نگرش منفی است. بخش سوم عملکرد پرستاران را در استفاده از مهارکنندهها نشان میدهد. این بخش دارای 15 گویه است و از شرکتکنندگان خواسته شد به هریک از موارد در مقیاس 5 درجهای لیکرت (همیشه= 5 تا هرگز= 1) پاسخ دهند.
دامنه نمرات این قسمت از (15) تا (75) است. نمرات بالای 55 نشاندهنده عملکرد خوب است. برای تعیین روایی محتوا ابزارها، پرسشنامهها بین 10 استاد و 10 پرستار مجرب روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تبریز توزیع شد. برای سنجش پایایی پرسشنامهها، پس از جمعآوری اطلاعات از 20 پرستار و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، همسانی درونی پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران نسبت به استفاده از محدودیت فیزیکی بیمار بهترتیب 0/90، 0/85 و 0/85 محاسبه شد.
معیارهای ورود به مطالعه، علاقه به شرکت در پژوهش، تکمیل پرسشنامه و حداقل 1 سال مشارکت مستقیم در مراقبتهای پرستاری از بیماران روانپزشکی بود.
معیارهای خروج از مطالعه، تکمیل نکردن پرسشنامه و سابقه شرکت در کارگاه آموزشی مرتبط با محدودیت جسمانی بود.
تحلیل دادهها
دادهها طی 2 ماه از مهر تا آذر سال 1401 جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 18 تجزیهوتحلیل شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین و انحرافمعیار) و آمار استنباطی (آزمونهای همبستگی) مانند ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی مستقل و آنووا استفاده شد. سطح معنیداری در تمام آزمونها 0/05 در نظر گرفته شد.
یافتهها
نمونههای پژوهش شامل 200 پرستار شاغل در بخشهای روانپزشکی زن (59/5)، سطح تحصیلات کارشناسی (90/5) و شاغل در بخشهای روانپزشکی مردان (43 درصد) با میانگین سنی 7/37±34/26 و سابقه کار در بخش روانپزشکی 5/30±4/61 بودند (جدول شماره 1).
میانگین و انحرافمعیار نمرات آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در مورد استفاده از مهار بیماران روانپزشکی بهترتیب 1/73±19/36، 4/60±36/51 و 3/39±65/19 بود (جدول شماره 2).
در مورد دانش پرستاران در مورد مهار نتایج مطالعه نشان داد بالاترین میانگین 0/14±0/98 مربوط به بیانیه «حین انجام مهار، سلامت و ایمنی کارکنان نیز در اولویت است و کمترین میانگین 0/47±0/65 مربوط به بیانیه «پایش مداوم بیماران در زمان مهار لازم است» بود (جدول شماره 3).
در مورد نگرش پرستاران در مورداستفاده از مهار نتایج مطالعه نشان داد بالاترین میانگین 1/19±4/27 مربوط به بیانیه «معتقدم نباید استفاده از مهار صرفاً بهمنظور راحتی کارکنان واحد درمانی انجام شود.» و کمترین میانگین 1/16±1/78 مربوط به بیانیه«به هنگام اجرای مهارکننده فیزیکی، احساس گناه میکنم.» بود (جدول شماره 4).
در مورد عملکرد پرستاران در مورد استفاده از مهار نتایج مطالعه نشان داد بالاترین میانگین0/65±4/60 مربوط به بیانیه «فقط با دستور پزشک بیمار را مهار میکنم» و کمترین میانگین 0/99±3/94 مربوط به بیانیه «بعد از اتمام مهار، من معمولاً تأثیر مهارکننده فیزیکی بر بیمار را ارزیابی و ثبت میکنم.» بود (جدول شماره 5).
در مورد مقایسه متغیرهای اصلی مطالعه با متغیرهای فردی اجتماعی پرستاران، نتایج مطالعه نشان داد بین سابقه کار در بخشهای روانپزشکی و میزان عملکرد پرستاران همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت (P=0/048 , r=0/14). از طرفی بین دانش و عملکرد پرستاران همبستگی مثبت و معنیداری وجود داشت (P=0/16 , r=0/17) (جدول شماره 6).
بحث
مطالعه حاضر نشان داد آگاهی پرستاران در مورد استفاده از مهارکنندهها در بیماران روانپزشکی خوب بود. در مورد دانش پرستاران، نتایج مطالعه حاضر با نتایج برخی از مطالعات از جمله مطالعه رنتالا و همکاران در کشور هند، گاندی و همکاران در کشور هند و لی و همکاران در کشور هنگکنگ در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی مطابقت دارد [5، 17، 20]. بااینحال، این نتایج در تضاد با نتایج برخی از مطالعاتی همچون محمود و همکاران در کشور سودان ، حسن و همکاران در کشور عربستان در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی و سیون و همکاران در کشور هنگکنگ در مراکز بازتوانی بیماران روانپزشکی بود [21-23]. تفاوت در محیط مطالعه، ابزار، اندازه، نوع نمونهگیری و شرکتکنندگان میتواند از علل احتمالی تفاوت در نتایج مطالعات باشد. همچنین، مطالعه حاضر نشان داد بیشترین میانگین در حوزه دانش مربوط به عبارت «در زمان مهار، سلامت و ایمنی کارکنان نیز در اولویت است» میباشد. یک مطالعه گزارش داد بیش از 30 درصد از ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی در هنگام کار با بیماران مبتلا به اختلالات رفتاری حاد، حمله را گزارش کردند [24]. ازسویدیگر، مطالعه حاضر نشان داد کمترین میانگین در حیطه دانش مربوط به عبارت «پایش مستمر بیماران در حین مهار فیزیکی ضروری است» میباشد. فقدان دانش و مهارت باعث ایجاد مشکلات شدید برای بیماران میشود، همچنین باعث ایجاد چالشهای حرفهای، قانونی و اخلاقی برای ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی میشود [25].
مطالعه حاضر نشان داد نگرش پرستاران به استفاده از مهارکنندهها در بیماران روانپزشکی نسبتاً مثبت بود. در مورد نگرش پرستاران، نتایج مطالعه حاضر با نتایج حسن و همکاران در کشور عربستان در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی و اسکندری و همکاران در کشور مالزی در پرستاران شاغل در بخشهای کودکان، نوزادان و اطلاق عمل که نگرش پرستاران مناسب بود مطابقت دارد [22، 26]. بااینحال، این نتایج در تضاد با نتایج مطالعه لی و همکاران در کشور هنگکنگ و جوکتاس و همکاران در کشور ترکیه در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی بودند که بهترتیب نگرش پرستاران بسیار مثبت یا ضعیف بود [20، 27]. تفاوت در عوامل فرهنگی و ساختار سازمانی محیط مطالعه، ابزار مطالعه، اندازه، نوع نمونهگیری و شرکتکنندگان میتواند از علل احتمالی تفاوت در نتایج مطالعات باشد.
عوامل مؤثر بر نگرش پرستاران نسبت به استفاده از مهارکنندههای فیزیکی در مراقبتهای روانپزشکی، خواستههای زمینهای، سطح دانش و «جایگزینهای مهار» است [28]. همچنین، مطالعه حاضر نشان داد بیشترین میانگین در حوزه نگرش مربوط به عبارت «من معتقدم که محدودیتها نباید تنها برای راحتی کارکنان استفاده شود» بود. بهعنوان حقوق افرادی که مداخلات رفتاری داوطلبانه و غیرارادی در سلامت روان دریافت میکنند، نمیتوان از وسایل حفاظتی و حمایتی بهعنوان اجبار، تنبیه یا برای راحتی کارکنان یا سایر افراد استفاده کرد [29].
ازسویدیگر، مطالعه حاضر نشان داد کمترین میانگین در حیطه نگرش مربوط به عبارت «من در هنگام اعمال مهار فیزیکی احساس گناه میکنم» بود. احساسات منفی پرستاران شامل غم، اندوه و گناه هنگام استفاده از محدودیت فیزیکی است. آنها با بیماران خود همذاتپنداری میکردند و آنها را خود یا اعضای خانواده خود میدانستند. آنها بهدلیل نقض حقوق بیمار احساس تعارض داشتند و ازاینرو پریشانی عاطفی را تجربه کردند [30، 31].
مطالعه حاضر نشان داد میانگین و انحرافمعیار عملکرد پرستاران در استفاده از مهارکنندهها در بیماران روانپزشکی خوب بود. درخصوص عملکرد پرستاران، نتایج مطالعه حاضر با نتایج برخی از مطالعات از جمله وانگ و همکاران و چونگ و همکاران همسو میباشد [32، 33].
بااینحال، این نتایج با نتایج برخی از مطالعات ازجمله حسن و همکاران در کشور عربستان در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی و کاراجزجلو و همکاران در کشور ترکیه در دانشجویان سال آخر پرستاری که سطح عملکرد پرستاران بهترتیب ضعیف و متوسط گزارش کردند در تضاد بود [22، 34]. تفاوت در محیط مطالعه ازنظر ساختار و فرهنگ سازمانی، ابزار مطالعه، اندازه و زمینه شرکتکنندگان میتواند از علل احتمالی تفاوت در نتایج مطالعات باشد. همچنین، مطالعه حاضر نشان داد بیشترین میانگین در حوزه عملکرد مربوط به این جمله است که «تنها با دستور پزشک بیمار را مهار میکنم». یکی از اصول اولیه در دستورالعملهای محدودیت برای خدمات بهداشت روان، محدود کردن بیمار تنها با دستور پزشک است که به رعایت حقوق بیماران منجر میشود [9].
ازسویدیگر، مطالعه حاضر نشان داد در حیطه عملکرد کمترین میانگین مربوط به این عبارت بود: «پس از تکمیل محدودیت، معمولاً تأثیر محدودیت فیزیکی بر بیمار را ارزیابی و ثبت میکنم». هنگامی که بیمار مهار میشود، پرستار باید وضعیت جسمانی، وضعیت عاطفی و واکنشهای بیمار به مهار را تحت نظر داشته باشد. مستندسازی دقیق قسمت مهار برای مراقبت ایمن و مؤثر از بیمار حیاتی است و اطلاعاتی را ارائه میکند که میتواند کیفیت مراقبت را بهبود بخشد [35].
مطالعه حاضر نشان داد عملکرد با سابقه کار در بخش روانپزشکی و آگاهی از استفاده از مهارکنندهها همبستگی مثبت و معناداری دارد. نتایج مطالعه حاضر با نتایج برخی از مطالعات همراستا است، ازجمله محمود نشان داد پرستاران با تجربه تمایل به عملکرد بهتر و سازگاری بهتر دارند [21]. بااینحال، این نتایج در تضاد با نتایج مطالعه یی و همکاران در کشور چین در پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی بود که نشان داد سطح عملکرد پرستاران در مورد محدودیتهای فیزیکی با پرستاران مسنتر کاهش مییابد [36]. عوامل فردی و سازمانی بر عملکرد پرستاران در مورد محدودیتهای فیزیکی تأثیر میگذارد [37].
نتیجهگیری
در این مطالعه، دانش خوب، نگرش نسبتاً مثبت و سطح عملکرد خوب در مورد استفاده از مهار در میان پرستاران روانپزشکی مشاهده شد. در این مطالعه در حیطه دانش باتوجهبه آگاهی کم در مورد لزوم نظارت مستمر بیماران در حین مهار، در حیطه نگرش باتوجهبه احساس گناه در زمان اجرای مهار و در حیطه عملکرد باتوجهبه عملکرد ضعیف در بررسی و ثبت اثر مهار بر بیماران و همچنین داشتن همبستگی مثبت بین دانش و عملکرد پرستاران وجود داشت که این موارد نیاز به اجرای برنامههای آموزشی و آموزش بیشتر برای کارکنان پرستاری، بهویژه برای رسیدگی به تغییر نگرش پرستاران نسبت به مهارکنندهها، ملاحظات شناختی و عملکردی مربوط به مهار فیزیکی دارد.
این مطالعه در بین پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی مرکز آموزشی درمانی رازی تبریز انجام شد که تعمیم نتایج آن به سایر پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی ممکن است بهدلیل عوامل زمینهای مختلف و نوع نمونهگیری دردسترس محدود باشد.
فقدان پرسشنامه بومی برای ارزیابی متغیر موردمطالعه وجود داشت که میتواند بر اعتبار نتایج مطالعه تأثیر بگذارد. بنابراین، باتوجهبه این محدودیتها، پیشنهاد میشود در مطالعات آتی از روشهای ترکیبی برای ساخت پرسشنامه بومی استفاده شود. همچنین مطالعات مشابهی در مراکز روانپزشکی شهرهای دیگر کشور با حجم نمونه بیشتر انجام شود و نتایج مطالعات با یکدیگر مقایسه شود. باتوجهبه نتایج این مطاله به نظر میرسد نیاز به توسعه و اجرای برنامههای آموزشی برای بهبود نگرش و عملکرد پرستاران توسط مدیران پرستاری باشد.
این مطالعه محدودیتهایی دارد. ابزارهای پژوهش حاضر مبتنی بر خودگزارشی بود. بنابراین این امکان وجود دارد که پاسخهای شرکتکنندگان به بیانیهها واقعی نباشد و پرستاران نتواند احساس واقعی خود را منعکس کنند. ازاینرو سعی شد . با تأکید بر محرمانه ماندن دادهها و دادن توضیحات لازم با اعتماد کافی پرسشنامهها را پر کنند.
بهعلت بار کاری زیاد پرستاران در بخشهای روانپزشکی و طولانی بودن پرسشنامهها و احتمال پاسخگویی ناکامل به سؤالات، به آنان فرصت یک هفتهای برای پاسخگویی داده شد. همچنین برای آنان هدیهای نیز در نظر گرفته شد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تبریز با کد (IR.TBZMED.REC.1400.489) تأیید شده است. همه شرکتکنندگان یک مقدمه کوتاه و اطلاعات رضایت آگاهانه را مطالعه کردند. ابتدا اهداف پژوهش، ناشناس ماندن شرکتکنندگان، مشارکت داوطلبانه و اطلاعات مطالعه بهصورت شفاهی توضیح داده شد. رضایت آگاهانه از تمامی آزمودنیها اخذ شد و روش تحقیق براساس اعلامیه هلسینکی انجام شد.
حامی مالی
این مطالعه با مساعدت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تبریز با شماره تصویب 489 در قالب پایاننامه کارشناسی ارشد اسما احسانی دانشجوی رشته روانپرستاری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شد.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و نظارت: حسین نامدار ارشتناب؛ پیشنویس اصلی، بررسی و ویرایش و گردآوری اطلاعات: اسما احسانی و حسین ابراهیمی؛ تجزیهوتحلیل دادهها: مریم وحیدی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی تبریز و از پرستاران شاغل در بخشهای مرکز آموزشی، تحقیاتی و درمانی روانپزشکی رازی تبریز بهدلیل مشارکت در مطالعه قدردانی میکنند.