مقدمه
در چارچوب نظری ایمنیشناسی عصبیروانی و درونریزشناسی، ارتباط پیچیدهای بین عوامل متعدد روانشناختی، عصبشناختی و تغییرات سیستم ایمنی در بروز نشانگان روده تحریکپذیر وجود دارد. سندرم روده تحریکپذیر، یک اختلال کنشی گوارشی شایع است که با دردهای شکمی و تغییر در عادات رودهای مشخص میشود و در غیاب یک نابهنجاری ساختاری مشخص رخ میدهد [
1]. شیوع این سندرم بسته به ملاکهای تشخیصی قابل استفاده متفاوت است، اما بهطور کلی حدود 10 تا 15 درصد از جمعیت را تحت تأثیر قرار میدهد [
2]. پژوهشهای مختلف بر نقش مجموعهای از عوامل زیستی، روانی و اجتماعی در پدیدآیی ویژگیهای بالینی و شدت سندرم روده تحریکپذیر تأکید کردهاند [
3]. براساس این مکانیسم آسیبزایی سندرم روده تحریکپذیر به درستی شناختهشده نیست، اما نقش احتمالی فعالیتهای غیرطبیعی حسیحرکتی روده، اختلال عملکرد اعصاب مرکزی، اختلالات روانی، التهاب مخاطی، استرس و عوامل داخل مجرای رودهای مطرح است [
4-
6]. یکی از ابعاد مهم روانشناختی در بیماران گوارشی که تحت تأثیر میزان استرس و ادراک ناشی از آن قرار دارد، تابآوری است.
تابآوری، یکی از مهمترین تواناییهای انسان است که باعث سازگاری مؤثر با بیماری میشود و در طب و روانشناسی نشاندهنده مقاومت جسمانی و بهبود خودانگیخته و توانایی برقراری مجدد تعادل هیجانی در موقعیتهای تنشزا است.درواقع، به ویژگی هایی اشاره میکند که در سرعت و میزان بهبود بعد از رویارویی با تنش مشارکت دارند [
7]. تابآوری، میزان توانایی سازگاری افراد در رویارویی با استرسها را نشان میدهد. در محیطهای استرسزا عدهای بهراحتی قادرند از پس این موقعیت برآیند و بدون عارضه خاصی مشکل را برطرف کنند یا آن را پشت سر بگذارند [
8]. هر اندازه ظرفیت تابآوری بالاتر باشد، به همان اندازه شخص قادر است سلامت روان خود را در سطح بهتری نگه دارد و به شیوه مثبت، سازگارانه و کارآمد به حل و فصل استرسهای خود بپردازد. درحقیقت تابآوری با گرفتن نتایج مثبت از شرایط استرسزا ارتباط دارد. فقدان تابآوری میتواند در بروز رفتارهای پرخاشگرانه زودهنگام مؤثر باشد. همچنین فرایندهای تنظیم هیجان نقش کلیدی در افزایش تابآوری دارند [
9].
عامل روانشناختی مهمی که در بیماران مزمن طبی ازجمله مبتلایان به بیماریهای گوارشی مطرح است، شفقت به خود میباشد. در زمان بروز دشواریها و رویدادهای منفی، شفقت به خود میتواند بهعنوان یک موضع مثبت نسبت به خود بسیار سازنده و مؤثر باشد. شفقت به خود، یعنی افراد همان مهربانی و مراقبتی که به دیگران دارند، حین تجربه سختیها به خودشان نیز داشته باشند و بنابراین متغیر است که ارتباط تنگاتنگی با سلامت روان دارد [
10]. شفقت به خود موجب میشود افراد با افزایش ظرفیت درون فردی برای پذیرش اشتباهات و نقصانهای خود و درک محدودیتهای مربوط به شرایط به این موضوع پی ببرند که برای هیچ انسانی کمال مطلق دست یافتنی نیست و به جای سرزنش و تحقیر کردن خود به خاطر ناشایستگی و ناکامی، دیدگاهی گرم و پذیرا به خود داشته باشند [
11].
ازجمله درمانهایی که میتواند بر تابآوری و شفقت به خود تأثیرگذار باشد، درمان مبتنی بر آموزش ذهنآگاهی و آموزش تنظیم هیجان است. ذهنآگاهی یعنی بودن در لحظه با هر آنچه که در اینجا و اکنون است، بدون قضاوت و اظهارنظر درباره آنچه اتفاق میافتد. در درمان مبتنی بر ذهنآگاهی مراجعان یاد میگیرند که چطور با افکار و احساسهای غیرمنطقی خود رابطه برقرار کنند و بر محتوای افکار خود متمرکز شوند و آنها را تغییر دهند [
12 ,13]. شناخت درمانی ذهنآگاهی عناصری از شناخت درمانی را به درمان میافزاید که در آن دیدگاه تمرکززدایی، افکار فرد را تسهیل میکند. این نوع رویکرد تمرکز زدا در مورد هیجانات و حسهای بدنی هم به کار میرود. در این روش به افراد آموزش داده میشود که افکار و احساسات خود را بهعنوان قسمتی از خودشان یا انعکاسی از واقعیت در نظر بگیرند [
14]. از سوی دیگر تنظیم هیجان به توانایی فهم هیجانها و تعدیل تجربه و ابراز هیجانها اشاره میکند [
15]. تنظیمهیجان شامل همه راهبردهای آگاهانه و غیرآگاهانهای میشود که برای افزایش، حفظ و کاهش مؤلفه های هیجانی، رفتاری و شناختی یک پاسخ هیجانی به کار برده میشود و به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربه و ابراز هیجانات اشاره میکند. ازاینرو آموزش تنظیم شناخت هیجان را میتوان روششناختی مدیریت اطلاعات هیجانی تحریکشده دانست [
16].
بررسی متون و پژوهشهای روانشناختی نشان میدهد که تنظیم هیجان عامل مهمی در تعیین سلامتی و داشتن عملکرد موفق در تعاملهای اجتماعی است و نقص در آن با اختلالهای درونریز همچون افسردگی و اضطراب و استرس و اختلالهای برونریز مانند ناسازگاری و رفتار پرخاشگرانه ارتباط دارد [
17]. درمجموع درمانهای مختلفی که از تکنیکهای شناختی رفتاری استفاده کردهاند یا در ترکیب با درمان ذهنآگاهی استفاده شدهاند حاکی از نقش ذهنآگاهی در بهبود علائم جسمانی، اضطراب و استرس ناشی از بیماریهای مزمن طبی است، اما تاکنون در فرهنگ بومی ایران پژوهشی که بهطور مستقیم به آزمون اثربخشی آموزش ذهنآگاهی مبتنی بر شناختدرمانی و مقایسه تأثیر آن با برنامه آموزش تنظیم هیجان بر وضعیت روانشناختی بیماران دارای مشکلات دستگاه گوارش پرداخته باشد، یافت نشد و باتوجهبه غنی بودن فرهنگ بومی ایران برای تجربه ذهنآگاهی، خلأ چنین پژوهشی دیده میشود.
باتوجهبه شیوع بالای سندرم روده تحریکپذیر در بین اقشار مردم که سلامت آنها را دچار اختلال میکند و همچنین باتوجهبه اینکه افراد مبتلا به این بیماری علائم مهمی از اختلالات روانشناختی و آشفتگی روانی را در خود گزارش میدهند و درنهایت خلأهای پژوهشی دررابطهبا بیماران مبتلا به اختلال سندرم روده تحریکپذیر، ضرورت انجام پژوهش از این دست را بیان میکند و استفاده از نتایجی که از این پژوهشها به دست میآید درزمینه پیشگیری و درمان مشکلات همراه با سندرم روده تحریکپذیر از ضرورتهای مهم در هر کشوری است و هرگونه مطالعه، تشخیص و شناسایی، پیشگیری و درمان در این قلمرو بسیار ارزشمند میباشد. بنابراین، سؤال پژوهش حاضر این است که آیا بین اثربخشی آموزش تنظیمهیجان با شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تابآوری و شفقت به خود در مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر تفاوت وجود دارد؟
روش بررسی
روش پژوهش حاضر تحقیق کاربردی (مداخلهای) است که با روش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیشآزمون پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را تمامی بیماران زن مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر در شهر ایلام که در سال 1398-1399 به مطب خصوصی پزشکان متخصص داخلی مراجعه کردند، تشکیل میدهند. در این پژوهش 60 نفر از افراد جامعه با استفاده از روش خوشهای ساده انتخاب شدند (از بین مطبهای متخصصین 3 مطب، از هر مطب مراجعهکنندگان مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر و از بین آنها کسانی که سابقه بیمارستانی و بستری شدن داشتهاند، انتخاب شدند). براساس رضایت آگاهانه، از بین بیماران مراجعهکننده به مطب 60 نفر بهعنوان نمونه انتخاب و پس از همتاسازی براساس ویژگیهای جمعیتشناسی (سن و تعداد سالهای درمان) در 3 گروه (20 نفر تحت آموزش تنظیم هیجان، 20نفر تحت ذهنآگاهی مبتنی بر شناختدرمانی و 20 نفر هم گروه کنترل) جایگزین شدند. جهت تعیین حجم نمونه از معادله برآورد حجم نمونه فلایس استفاده شد. در استفاده از معادله برآورد حجم نمونه فلایس، براساس پژوهشهای پیشین، 1/61=σ و 4/507=2d و 0/90=Power و 0/05=α درنظر گرفته شد. براساس معادله، حجم نمونه 12/07 بهدست آمد که برای اطمینان برای هر گروه 20 نفر در نظر گرفته شد.
ملاکهای ورود به مطالعه شامل دامنه سنی 20 الی 50 ساله، تشخیص سندرم روده تحریکپذیر توسط متخصص گوارش، دریافت درمان دارویی زیر نظر پزشک متخصص (داروهای SSRI و گوارشی)، سابقه درمانهای روانشناختی طی 3 ماه گذشته، رضایت به شرکت در پژوهش و داشتن سواد کافی جهت تکمیل پرسشنامههای خودگزارشی بود و همچنین ملاکهای خروج نیز عبارت بودند از: غیبت بیش از 2 جلسه از شرکت در جلسات برنامه آموزشی، تکمیل ناقص ابزارهای پژوهش، نداشتن رضایت و تمایل آگاهانه برای ادامه شرکت در پژوهش.
ابزارهای بهکار گرفتهشده در پژوهش شامل تابآوری کونور– دیویدسون و شفقت به خود نف (2003) بوده است.
پرسشنامه تابآوری
پرسشنامه تابآوری کونور–دیویدسون توسط دو نظریهپرداز مشهور این حوزه یعنی کونور و دیویدسون (2003) با مرور منابع پژوهشی 1979-1991 حوزه تابآوری ساخته شده است. پرسشنامه تابآوری کونور و دیویدسون 25 عبارت دارد که در یک مقیاس لیکرتی بین صفر (کاملاً نادرست) تا 4 (همیشه درست) نمرهگذاری میشود. بنابراین طیف نمرات آزمون بین صفر تا 100 قرار دارد. نمرات بالاتر بیانگر تابآوری بیشتر آزمودنی است. در بررسی پایایی، کونور و دیویدسون ضریب آلفای کرونباخ مقیاس تابآوری را 0/89 گزارش کردهاند. همچنین ضریب پایایی حاصل از روش بازآزمایی در یک فاصله 4 هفتهای 0/87 بوده است. این مقیاس در ایران توسط محمدی هنجاریابی شده است. وی برای تعیین پایایی مقیاس تابآوری کونور و دیویدسون از روش آلفای کرونباخ بهره گرفته و ضریب پایایی 0/89 را گزارش کرده است. در مطالعات آهنگزاده رضایی و رسولی، پایایی و روایی این ابزار تأیید شده است. در پژوهشی که توسط سامانی، جوکار و صحراگرد در بین دانشجویان صورت گرفت، پایایی آن را 0/93 گزارش کردند. پایایی پرسشنامه در پژوهش حاضر از روش آلفای کرونباخ برابر با 0/87 بدست آمد.
پرسشنامه شفقت به خود نف
این مقیاس را نف در سال 2003 تدوین کرده است و دارای 26 گویه و 6 زیرمقیاس مهربانی با خود، قضاوت خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهنآگاهی و همانندسازی فزاینده است. روش نمرهگذاری مقیاس بهصورت لیکرت 5 درجهای (1=تقریباً هرگز تا 5=تقریباً همیشه) انجام میشود و گویههای 1، 2، 4، 6، 8، 11، 13، 16، 18، 20، 21، 24 و 25 دارای نمرهگذاری معکوس میباشند. دامنه نمرات زیرمقیاس مهربانی با خود (5-25)، قضاوت خود (5-25)، اشتراکات انسانی (4-20)، انزوا (4-20)، ذهنآگاهی(4-20) و همانندسازی فزاینده(4-20) میباشد که نمره بالاتر سطح بالاتر شفقت خود و نمره پایینتر سطح پایینتر شفقت خود را نشان میدهد. سازنده مقیاس پایایی کل آن را با روش ضریب آلفای کرونباخ 0/87 و زیرمقیاسهای آن را در دامنهای بین 0/70 الی 0/91 گزارش کرده است. در ایران نیز ویژگیهای روانسنجی این مقیاس در مطالعات متعدد تأیید شده است. در پژوهش خسروی و همکاران ضریب آلفا برای نمره کلی مقیاس 0/76 است. همچنین ضرایب آلفای کرونباخ برای خردهمقیاسهای مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، بهشیاری یا ذهن اگاهی و همانندسازی افراطی بهترتیب 0/81، 0/79، 0/84، 0/85، 0/80 و 0/83 میباشند. پایایی پرسشنامه در پژوهش حاضر با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه و برابر با 0/85 به دست آمد.
بسته آموزشی تنظیم هیجان
برنامه مداخلهای تنظیم هیجان به آزمودنیهای گروه آزمایشی اول شامل 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای (1 جلسه در هفته) مطابق محتوای
جدول شماره 1 آموزش داده شد.
مداخلات توسط متخصص و درمانگر مرتبط انجام شده که جلسات آموزشی به شیوه گروهی بر مبنای بحث و گفتگو بوده است (
جدول شماره 1).
بسته آموزشی شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی
برنامه مداخلهای شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی به آزمودنیهای گروه آزمایشی دوم شامل 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای (جلسه در هفته) به شرح زیر آموزش داده شد (
جدول شماره 1).
برای تجزیهوتحلیل دادهها در نسخه 23نرمافزار SPSS، از آمار توصیفی نظیر میانگین و انحرافمعیار و از آمار استنباطی نظیر آزمون شایپرو ویلک برای بررسی نرمال بودن دادهها و تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر استفاده شده است.
یافتهها
براساس اطلاعات
جدول شماره 2، میانگین سنی زنان و تعداد سالهایی که تحت درمان بودهاند، به تفکیک گروههای آموزشی ارائه شده است.
میانگین سنی زنان در گروه برنامه مداخلهای تنظیم هیجان 36/5 سال، گروه مداخلهای شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی 38 سال و در گروه کنترل 37/5 سال و همچنین میانگین تعداد سالهایی که افراد تحت درمان بودهاند در گروه برنامه مداخلهای تنظیم هیجان 4/75 سال، گروه مداخلهای شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی 5/1 سال و در گروه کنترل 4/7 سال بوده است.
نتایج آزمون آماری تی مستقل در
جدول شماره 3 نشان داد که میانگین نمره تابآوری قبل از آزمایش تفاوت معناداری بین گروهها وجود ندارد، اما بعد از آزمایش بین گروهها تفاوت معناداری بود.
آزمون آماری تی زوجی نشان داد بین میانگین نمره شفقت به خود قبل و بعد از آزمایش در گروه آزمایش تفاوت آماری معناداری دارد، اما براساس آزمون تی زوجی در گروه کنترل در میانگین نمره تابآوری و شفقت به خود تفاوت آماری معناداری یافت نشد.
استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مستلزم رعایت چند پیشفرض اولیه است. مهمترین پیشفرضهای استفاده از این آزمون عبارتاند از: آزمون نرمال بودن توزیع نمرات و بررسی همگنی واریانسها (آزمون لون) و همگونی کواریانس.
براساس یافتههای بهدستآمده از آزمون شاپیرو ویلک شرط برابری واریانسهای درونگروهی و نیز توزیع نرمال بودن دادهها برقرار است. باتوجهبه نتایج آزمون لون، پیشفرض برابری واریانسها در متغیرهای پژوهش تأیید میشود. همچنین آزمون ماچلی نیز تأیید میشود. در صورتی که مقدار احتمال یا سطح معناداری آزمون از احتمال خطای اول بیشتر یا برابر باشد، دلیلی بر رد فرض صفر وجود ندارد. پس باتوجهبه تأیید و رعایت مهمترین پیشفرضهای استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر، میتوان به بررسی فرضیات پژوهش پرداخت.
براساس یافتههای بهدستآمده در
جدول شماره 4، تفاوت بین نمرات تابآوری و شفقت به خود و مؤلفههای آن (مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، بهشیاری یا ذهنآگاهی و همانندسازی افراطی) در مراحل پژوهش معنادار است.
همچنین میانگین نمرات این متغیرها در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد و بین آموزشهای انجامشده بر روی مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر تفاوت معناداری وجود دارد و این بدان معناست که حداقل یکی از گروهها تأثیر معناداری داشته است. همچنین نتایج بهدستآمده در
جدول شماره 2، حاکی از تفاوت معنادار بین نمرات تابآوری و شفقت به خود و مؤلفههای آن در مراحل پژوهش است. میزان اتا نیز بیانگر میزان تأثیر آموزش بر روی گروهها بوده است و به این میزان متغیرهای وابسته تحت تأثیر گروههای آزمایش تغییر میکنند. میزان تأثیر یا تفاوت تابآوری در گروهها برابر با 89 درصد میباشد، یعنی 89 درصد تفاوتهای فردی در نمرات پسآزمون تابآوری مربوط به تأثیر درمان میباشد. میزان تأثیر یا تفاوت شفقت به خود و مؤلفههای آن (مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، بهشیاری یا ذهنآگاهی و همانندسازی افراطی) در گروهها برابر با 0/859 (0/9، 0/859، 0/596، 0/823، 0/804 و 0/945) میباشد، یعنی 85/9 درصد (90، 85/9، 59/6، 82/3، 80/4 و 94/5 درصد) تفاوتهای فردی در نمرات پسآزمون شفقت به خود و مؤلفههای آن مربوط به تأثیر درمان میباشد.
نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی برای هم سنجی زوجی گروهها در
جدول شماره 5 نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل با اثربخشی معناداری در افزایش تابآوری و شفقت به خود همراه بودند.
همچنین آموزش شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی در مقایسه با گروه آزمایشی آموزش تنظیم هیجانی اثربخشی بیشتری بر تغییرات افزایش تابآوری و شفقت به خود شرکتکنندگان داشته است.
نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی برای هم سنجی زوجی زمانها در
جدول شماره 6 نشان داد که بین پسآزمون و پیگیری در مقایسه با پیشآزمون تفاوت معناداری وجود داشت.
بحث
یافته ها حاکی از این است که بین آموزشهای انجامشده بر روی مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر تفاوت معناداری وجود دارد و شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی برای مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر در مقایسه با آموزش تنظیم هیجانی تأثیر بیشتری بر تغییرات تابآوری مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر داشته است که تقریباً 28/4 درصد از تابآوری تحت تأثیر گروههای آزمایش تغییر میکند. نتایج هرزندجدید در بررسی تأثیر شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تابآوری و حساسیت اضطرابی مبتلایان به بیماری قلبی حاد نشان داد که شرکت در جلسات شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی باعث بهبود تابآوری و حساسیت اضطرابی مبتلایان به بیماری قلبی حاد میشود [
18]. خرمی و همکاران نشان دادند که اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تابآوری معنادار است [
19]. همچنین نتایج خسروزاده و همکاران حاکی از این بود که آموزش راهبردهای شناختی مبتنی بر ذهنآگاهی بر تابآوری همسران بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی تأثیر داشت [
20]. در تبیین و تشریح یافته پژوهش میتوان گفت ذهنآگاهی نوعی توجه پذیرا و بدون قضاوت است که از منظر نظری برای پرورش و تنظیم هیجانها ارائه شده است. افرادی که مورد آموزش ذهنآگاهی قرار گرفتهاند، در مواجهه با دامنه وسیعی از افکار، هیجانات و تجربهها تواناتر هستند و خودنظم دهی بیشتری دارند. همچنین افزایش ذهنآگاهی منجر به کاهش رنجهای آدمی و پرورش ویژگیهای مثبتی مثل بینش، خرد، عقل، شفقت، آرامی و خونسردی است و نشان میدهد آموزش ذهنآگاهی بر تابآوری تأثیر دارد. این مداخله میتواند بر کاهش نشخوار فکری و افکار ناکارآمد و استرس اثرگذار باشد. افراد برخوردار از مهارت ذهنآگاهی میدانند که افکار فقط افکار هستند و فرد ذهنآگاه نسبت به ماهیت تخریبکننده برخی از این افکار که باعث ترس از شکست و ناامیدی در فرد میشود، هوشیار و حساس میشود. درنتیجه فردی که نسبت به افکار، احساسات و هیجانات خودآگاهی بیشتری داشته باشند، کمتر تحت تأثیر افکار منفی و مخرب و احساسات و هیجانات ناخوشایند قرار میگیرد. اگر شخصی ازنظر هیجانی، ناهشیار باشد و در تنظیم و تعدیل عواطف و هیجانهای خود به نحوی اشکال داشته باشد، در کنترل رفتار و پرخاشگری خود نیز دچار مشکل خواهد بود. بنابراین مدیریت یا تنظیم عواطف و هیجانها به فرد کمک میکند توان سازگاری بیشتر بهخصوص بعد از تجارب هیجانی منفی داشته باشد و کمک میکند که که پرخاشگری خود را کاهش دهد.
دیگر یافته پژوهش حاکی از آن است که تغییرات شفقت به خود و مؤلفههای آن (مهربانی با خود، قضاوت نسبت به خود، اشتراکات انسانی، انزوا، بهشیاری یا ذهنآگاهی و همانندسازی افراطی) در پیشآزمون و پسآزمونها در دو گروه آزمایش و کنترل به یک میزان نمیباشد و بین آموزشهای انجامشده بر روی مبتلایان سندرم روده تحریکپذیر تفاوت معناداری وجود دارد. شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی برای مبتلایان سندرم روده تحریکپذیر در مقایسه با آموزش تنظیم هیجانی تأثیر بیشتری بر تغییرات شفقت به خود و مؤلفههای آن در مبتلایان سندرم روده تحریکپذیر داشته است. طاهری و سجادیان نشان دادند که برای بهبود مؤلفههای شفقت خود میتوان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی استفاده کرد [
21]. همچنین یافتههای برجعلی و ناصرینیا حاکی از این بود که آموزش تنظیم هیجان موجب ارتقای شفقت به خود در افراد شده است [
22]. شفقت خود با افزایش تحمل شکستها و اشتباهات، امکان بخشایش دیگران را فراهم میسازد. ازآنجاییکه فرد خود را شبیه فرد خاطی میبیند، احتمال بیشتری دارد که با این همسانپنداری، اقدام به گذشتن از خطاهای دیگران کند. بنابراین چون شفقت خود با احساس همبستگی و مشابهت بیشتر و جدایی کمتر از دیگران همراه است، افرادی که از شفقت خود بیشتری برخوردارند، میل بیشتری نیز به بخشایشگری دیگران نشان میدهند. در مهربانی با خود، فرد هنگام مواجهه با رنج، ناکارآمدی یا شکست به جای سرزنش کردن خود و یا کوچک شمردن رنج خود، با گرمی و درکی واقعبینانه خود را میپذیرد. در همانندسازی افراطی (ازجمله زیرمقیاسهای منفی شفقت خود)، فرد هنگام مواجهه با شکست و احساس ناراحتی و غمگینی، آنچنان در واکنشهای عاطفی ذهنی خود غرق میشود که فاصلهگیری از موقعیت را برای اخذ یک دیدگاه عینی و متعادل دشوار میسازد.
در تبیین یافتههای فوق میتوان گفت که افراد ممکن است بهدلیل مشکلات جسمانی ناشی از این بیماری از وجود هیجانهای مثبت و منفی خود آگاهی نداشته باشند و هنگام قرار گرفتن در موقعیتهای زندگی نتوانند بهخوبی از هیجانهای خود استفاده کنند [
23]. در ذهنآگاهی فرد با دقت بیشتری به افکار خود توجه میکند و بدون بیزاری یا قضاوت آنها را بررسی میکند و علت وجود آنها را در مییابد. تمرین ذهنآگاهی این توانایی را به فرد میدهد که دریابد افکار فقط افکارند و زمانی که میفهمد افکارش ممکن است حقیقت نداشته باشند، راحتتر میتواند آنها را رها کند. علاوهبراین فرد با مشاهده دقیق واقعیت درونی خود درمییابد که خوشحالی وابسته به عناصر بیرونی و دنیای بیرون است و زمانی اتفاق میافتد که فرد وابستگی به افکار، موضع گرفتن و برنامههای ذهنی از پیش تعیینشده را رها کند و درنتیجه رفتارهای خودکاری را که برای رسیدن به موقعیتهای لذتآور یا فرار از موقعیتهای دردناک انجام میدهد، کنار بگذارد و به رهایی برسد.
از محدودیتهای پژوهش میتوان به این مورد اشاره کرد که امکان سوگیری در ارزیابی شفقت خود و استرس ادراکشده است که براساس گزارش شخصی آزمودنیها میباشد. بهتر است در پژوهشهای آتی از سایر ابزار جمعآوری دادهها همچون مصاحبه استفاده شود. همچنین باتوجهبه اینکه طرح شبهآزمایشی است به این معنا که نمیتوان بهطور قاطع بیان کرد که تغییرات در متغیر وابسته تحت تأثیر مداخله درمانی یعنی متغیر مستقل قرار داشته است.
یکی دیگر از محدودیتهای پژوهش این بود که در این مطالعه تمام ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان بهطور کامل سنجش نشده که تعمیمپذیری نتایج را محدود میکند. در راستای نتایج بهدستآمده از پژوهش، باتوجهبه اینکه ذهنآگاهی سازهای بسیار وسیع و دارای مؤلفههای فراوان است و همچنین نقش خاصی در کاهش استرس دارد، ازاینرو پیشنهاد میشود علاوهبر پوشش وسیع مسائل آموزشی به بهبود علائم روانشناختی افراد نیز توجه شود و همچنین پیشنهاد میشود متخصصان داخلی و گوارش جهت درمان بیماران مذکور، طی همکاری با روانشناسان سلامت، از شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی استفاده کنند.
نتیجهگیری
باتوجهبه یافتهها میتوان از شناخت درمان مبتنی بر ذهنآگاه بهعنوان روش مؤثر بر افزاش تابآور و شفقت به خود در مبتلایان به سندرم روده تحریکپذیر استفاده کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله در کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی ایلام تأیید و با شناسه اخلاق IR. MEDILAM. REC. 1400. 066 ثبت شده است.
حامی مالی
این مقاله قسمتی از پایاننامه آیدا امیدی مقطع دکتری رشته روانشناسی عمومی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام بود. این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی و تحقیق و بررسی: آیدا امیدی؛ ویراستاری و نهاییسازی: وحید احمدی و رضا ولیزاده.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از تمامی افراد مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر که در انجام این پژوهش همکاری کردند، تشکر و قدردانی میشود.