جلد 36، شماره 145 - ( دی 1402 )                   جلد 36 شماره 145 صفحات 475-464 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Khani M M, Ghaemmaghami Z, Khaleghparast S, Khalili Y. Laboratory Findings for Metabolic Syndrome in Nurses Working in a Medical Center, Tehran, Iran. IJN 2023; 36 (145) :464-475
URL: http://ijn.iums.ac.ir/article-1-3539-fa.html
خانی محمد مهدی، قائم مقامی زهرا، خالق پرست شیوا، خلیلی یاسمن. یافته‌های آزمایشگاهی سندرم متابولیک در پرستاران شاغل در یک مرکز درمانی منتخب شهر تهران، ایران. نشریه پرستاری ایران. 1402; 36 (145) :464-475

URL: http://ijn.iums.ac.ir/article-1-3539-fa.html


1- ﻣﺮﻛﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻗﻠﺐ و ﻋﺮوق شهید رﺟﺎیﻲ، مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.
2- ﻣﺮﻛﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ژنتیک قلب و عروق، مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران. ، zahra_ghaem2000@yahoo.com
3- ﻣﺮﻛﺰ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت پرستاری قلب و عروق، مرکز آموزشی، تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 4659 kb]   (34 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (543 مشاهده)
متن کامل:   (6 مشاهده)
مقدمه
سندرم متابولیک، اختلال متابولیکی پیچیده‌ای است که هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی هنگفتی را بر جوامع تحمیل می‌کند و به اپیدمی در سراسر جهان تبدیل شده است [1]. سندرم متابولیک یا سندرم X به‌معنای بروز هم‌زمان عوامل خطر قلبی ـ عروقی همچون چاقی شکمی، پرفشاری خون، عدم تحمل گلوکز یا اختلال در متابولیسم انسولین و اختلالات لیپیدی (افزایش تری‌گلیسرید و کاهش در مقادیر لیپوپروتئین پرچگال) است [2]. این بیماری با نام‌های متعددی ازجمله سندرم مقاومت به انسولین و سندرم دیس‌متابولیک نیز خوانده می‌شود [3]. 
شیوع سندرم متابولیک در آمریکا 34 درصد و شیوع آن در ایران بین 32 درصد تا 47 درصد برآورد شده است [4، 5]. در مطالعه‌ای که در سال 1394 روی پرستاران شاغل در ایران در شهر بندرعباس انجام گرفت، میزان سندرم متابولیک براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول 11/7 درصد گزارش شد [6]. در مطالعه‌ای در برزیل در سال 2015، میزان شیوع سندرم متابولیک براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3) و معیار برزیلی سندرم متابولیک در بین کارکنان بیمارستان به میزان 38/1 درصد بود [7]. در مطالعه دیگری در سال 2019، 24/4 درصد از پرستاران معاینه‌شده، مبتلا به سندرم متابولیک بودند [8]. در هلند در سال 2021، شیوع سندرم متابولیک در پرستاران بیمارستانی براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول 38/9 درصد گزارش شد [9]. لازم به ذکر است که سازمان‌هایی نظیر انجمن قلب آمریکا، مؤسسه ملی قلب، ریه و خون، فدراسیون بین‌المللی دیابت، برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3) و مطالعه دور کمر ایرانی، معیارهای متفاوتی برای اجزای سندرم متابولیک تعیین کردند [5، 6]. 
افراد دچار سندرم متابولیک، خطر بالاتری برای ابتلا به انواع بیماری‌ها دارند [10]. به‌عنوان مثال، احتمال ابتلای تقریباً دوبرابری بیماری‌های قلبی ـ عروقی، دو تا سه‌برابری سکته‌های مغزی ایسکمیک، پنج‌برابری دیابت و ریسک بالای استئوآرتریت، برخی انواع سرطان‌ها و تا حدودی ناتوانی و مرگ‌ومیر در این بیماران وجود دارد [6]. علت زمینه‌ای سندرم متابولیک ناشناخته است. اگرچه مقاومت به انسولین و تجمع چربی احشایی به‌عنوان پیش‌زمینه‌های آن پیشنهاد می‌شود [11]. نتیجه نهایی این عوارض، اختلال در کیفیت زندگی و بار سنگینی است که بر دوش سیستم سلامت تحمیل می‌شود [12]. مطالعات انجام‌شده نشان داده‌اند عواملی نظیر سبک زندگی، عوامل محیطی و فاکتورهای ژنتیکی، جنسیت، استرس، تعداد فرزندان و نوبت‌های کاری بر بروز سندرم متابولیک مؤثرند [10، 13-15].
تعدادی از مطالعات ریسک بالایی از سندرم متابولیک را در بین زنان و کارکنان نوبت کاری شب گزارش کرده‌اند. نوبت کاری شب به ساعات کاری بین 6 بعد از ظهر تا 7 صبح اطلاق می‌شود [15-18]. این زمان کاری می‌تواند تأثیر منفی بر ریتم ترشحی بدن و تغییر در چرخه ترشح هورمون‌های بدن نظیر هورمون رشد، ملاتونین، کورتیزول، لپتین و گرلین بگذارد [19]. تغییر در سیکل ترشح این هورمون‌ها بر متابولیسم بدن از طریق کاهش تحمل گلوکز و افزایش مقاومت به انسولین تأثیر می‌گذارد [20]. یک مطالعه روی 2089 نفر از پرسنل بیمارستان در کره جنوبی نشان داد نوبت کاری شب به‌طور چشم‌گیری ریسک سندرم متابولیک را افزایش می‌دهد [21]. 
از طرفی، یکی از مشکلات دیگر در پرسنل بهداشتی و پرستاران مشکلات غده تیروئید است. اختلالات تیروئید جزء شایع‌ترین اختلالات غدد درون‌ریز هستند. دو دسته عمده بیماری‌های تیروئید شامل کم‌کاری‌ها و پرکاری‌های غده تیروئید هستند. شاکری و همکاران گزارش کردند که در 1/5 درصد کارکنان اتاق عمل، سطوح هورمون‌های تیروئیدی بالاتر از حد نرمال بوده و سطح هورمون محرک تیروئید تنها در 6/2 درصد افراد نرمال بوده است [22]. همچنین به دلایل ناشناخته اختلالات تیروئید در زنان نسبت به مردان 11 برابر شایع‌تر است [23]. در صورتی که افراد در معرض ید قرار بگیرند باعث سرکوب گذرای ساخت هورمون‌های تیروئیدی می‌شود. البته در افراد حساس این فرایند می‌تواند دائمی باشد که یکی از این ترکیبات یددار، بتادین است [24]. این ماده به‌صورت روتین در بیمارستان‌ها و به‌خصوص توسط پرستاران استفاده می‌شود. 
یکی از عوامل بسیار مهم و اثرگذار بر سلامتی فرد، شغل اوست که از طریق در معرض قرار دادن وی با عوامل مختلف، سلامتی فرد را مورد تهدید قرار می‌دهد. سلامت کارکنان، چه از بعد جسمی و چه از بعد روانی در محیط کار، ازجمله مسائلی است که در سازمان‌ها موردتوجه زیادی قرار گرفته است. پرستاران از اعضای مهم سیستم خدمات سلامت هستند که جامعه بشری به خدمات آن‌ها نیازمند است و با ایفای نقش‌های مختلف بر نظام سلامت تأثیر می‌گذارند. 60 درصد از نیروی انسانی بیمارستان‌ها را کادر پرستاری تشکیل می‌دهد. سلامت پرستاران به دلایل متعددی نسبت به سایر مردم جامعه در معرض خطر بیشتری است. سازمان بهداشت جهانی پس از مطالعه بر روی مشاغل پرتنش اعلام کرد که از 130 شغل موردبررسی، پرستاران رتبه 27 را در مراجعه به پزشک از نظر مشکلات مربوط به سلامت کسب کرده‌اند [25].
سندرم متابولیک نیز یکی از بیماری‌های مهم تهدید‌کننده کارکنان بهداشتی است. اما در ایران درمورد وضعیت ابتلا به آن در پرستاران مطالعات بسیار کمی انجام گرفته است [6، 26، 27]. همچنین مطالعه‌ای به بررسی اختلالات تیروئیدی در پرستاران شاغل در ایران نپرداخته است. در سیستم سلامت، پرستاران بزرگ‌ترین گروه حرفه‌ای درگیر در سلامت هستند و به‌طور تقریبی 62 درصد از کل کارکنان بیمارستان‌ها را شامل می‌شوند و 36 درصد از هزینه‌های بیمارستان را به خود اختصاص می‌دهند. همچنین باتوجه‌به اینکه پرستاران به‌عنوان عضو اصلی تیم مراقبتی ـ درمانی نقش مهمی در بهبود و ارتقای سلامت جامعه دارند، سلامت پرستاران می‌تواند بر کیفیت مراقبت‌های ارائه‌شده از سوی آن‌ها و بر سلامتی بیماران تأثیرگذار باشد [6]. برای رسیدن به بیشترین کارایی در پرستاران لازم است خود آن‌ها افرادی سالم باشند. همچنین تأثیر شغل پرستاری در شیوع سندروم متابولیک و اختلالات تیروئیدی نامشخص است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین وضعیت شاخص‌های آزمایشگاهی سندرم متابولیک و آزمایش‌های تیروئیدی در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید رجایی تهران بود.

روش بررسی
این مطالعه توصیفی ـ مقطعی در مرکز آموزشی تحقیقاتی و درمانی قلب و عروق شهید رجایی در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری پژوهش، 401 پرستار شاغل در بیمارستان آموزشی مرکز قلب شهید رجایی بودند که در آن‌ها آزمایشات و مشخصات کامل ثبت شده بود. روش نمونه‌گیری به‌صورت سرشماری بود. پرونده‌های پرستارانی که در بخش‌های بیمارستان قلب شهید رجایی فعالیت داشتند موردبررسی قرار گرفت. اطلاعات 79 پرستار (16 درصد) به‌دلیل نداشتن پرونده سلامت یا داشتن اطلاعات ناقص در پرونده، از مطالعه حذف شد.
برای گردآوری اطلاعات از فرمی مشتمل بر مشخصات جمعیت‌شناختی شامل سؤالاتی مربوط به سن، جنسیت، وضعیت تأهل و سابقه کار استفاده شد. جهت بررسی و جمع‌آوری وضعیت شاخص‌های عملکردی تیروئید (تری‌یدوتیرونین، تیروکسین، هورمون محرک تیروئید) و شاخص‌های آزمایشگاهی سندرم متابولیک (قندخون ناشتا و چربی خون) از اطلاعات موجود در پرونده سلامت پرستاران مربوط به سال 1399 استفاده شد.
فراوانی سندرم متابولیک براساس معیارهای مختلفی چون معیار فدراسیون بین‌المللی دیابت و برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3) در مطالعات مختلف ارزیابی شده است [6، 28]. در مطالعه حاضر برای تعیین وضعیت شاخص‌های آزمایشگاهی سندرم متابولیک (شامل قند خون ناشتا، تری‌گلیسرید و لیپوپروتئین پرچگال) از معیارهای انجمن قلب آمریکا، مؤسسه ملی قلب، ریه و خون و معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3) استفاده شد. باتوجه‌به اینکه مقادیر نرمال شاخص‌های آزمایشگاهی سندروم متابولیک براساس معیارهای انجمن قلب آمریکا، مؤسسه ملی قلب، ریه و خون و معیار برنامه ملی آموزش کلسترول به‌صورت جداگانه برای زن و مرد در نظر گرفته شده است، در این مطالعه نیز برای زن و مرد جدا در نظر گرفته شد. 
براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول، افراد دارای هر سه مورد: قند خون ناشتا ≤‌110 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، تری‌گلیسرید ≤‌150 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و لیپوپروتئین پرچگال >‌40 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در مردان و >‌50 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در زنان، دارای سندرم متابولیک هستند [6، 28]. براساس معیارهای انجمن قلب آمریکا، مؤسسه ملی قلب، ریه و خون، افراد دارای هر سه مورد: قند خون ناشتا ≤‌100 میلی‌گرم در دسی‌لیتر، تری‌گلیسرید ≤‌150 میلی‌گرم در دسی‌لیتر و لیپوپروتئین پرچگال >‌40 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در مردان و >‌50 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در زنان، دارای سندرم متابولیک هستند [29]. مقادیر نرمال هورمون‌های تیروئیدی شامل تری‌یدوتیرونین کل: 0/58-1/59 نانوگرم در دسی‌لیتر، تیروکسین کل: 4/84-11/72 میکروگرم در دسی‌لیتر و هورمون محرک تیروئید: 0/32-5/06 میلی‌واحد بین‌المللی در لیتر در نظر گرفته شد.
مقادیر غیرطبیعی هورمون‌های عملکردی تیروئید به شرح زیر بود: 
کم‌کاری تیروئید بالینی: هورمون محرک تیروئید <‌5/06 میلی‌واحد بین‌المللی در لیتر و تیروکسین >‌4/87 میکروگرم در دسی‌لیتر
کم‌کاری تیروئید تحت بالینی: هورمون محرک تیروئید <‌5/06 میلی‌واحد بین‌المللی در لیتر و تیروکسین طبیعی
پرکاری تیروئید بالینی: هورمون محرک تیروئید ≥‌0/32 و تیروکسین >‌4/87 میکروگرم در دسی‌لیتر
پرکاری تیروئید تحت بالینی: هورمون محرک تیروئید ≥‌0/32 میلی‌واحد بین‌المللی در لیتر و تیروکسین طبیعی.
درنهایت، توصیف اطلاعات توسط نرم‌افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. برای توصیف متغیرهای کیفی از فراوانی مطلق و درصد استفاده شد و برای متغیرهای کمی از میانگین±انحراف‌معیار استفاده شد. 

یافته‌ها
از 401 پرونده موردبررسی، 84/5 درصد زن و 15/5 درصد مرد بودند. میانگین سنی پرستاران 8/68±37/47 سال بود. میانگین سابقه کاری پرستاران 8/07±13/17 سال بود (جدول شماره 1). ارتباط متغیرهای جمعیت‌شناختی با متغیرهای مربوط به شاخص‌های سندرم متابولیک سنجیده شد. ارتباط متغیر جنسیت با سطح لیپوپروتئین پرچگال معنی‌دار بود (میانه 48 و دامنه میان‌چارکی 42-58 در زنان در مقایسه با میانه 45 و دامنه میان‌چارکی 39-55 در مردان؛ 0/04=P). وضعیت تأهل نیز با مقدار تری‌گلیسرید ارتباط معنی‌داری را نشان داد (میانه 106 و دامنه میان‌چارکی 78-153 در افراد متأهل در مقایسه با میانه 90 و دامنه میان‌چارکی 69-143 در افراد مجرد؛ 0/02=P). در بررسی همبستگی بین متغیرهای سن و سابقه کاری با متغیرهای مربوط به شاخص‌های سندرم متابولیک ارتباط معنی‌داری مشاهده نشد.



میزان شاخص‌های چربی خون و قند خون ناشتا در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید رجایی تهران در جدول شماره 2 ارائه شده است. 



براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول، قند خون ناشتا ≤‌110 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 12 درصد و تری‌گلیسرید ≤‌150 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 24/4 درصد پرستاران مشاهده شد. همچنین سطح لیپوپروتئین پرچگال >‌40 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 28/5 درصد پرستاران مرد و >‌50 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 53/1 درصد پرستاران زن مشاهده شد.
براساس معیارهای انجمن قلب آمریکا و مؤسسه ملی قلب، ریه و خون، قند خون ناشتا ≤‌100 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 28/7 درصد و تری‌گلیسرید ≤‌150 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 24/4 درصد پرستاران مشاهده شد. همچنین سطح لیپوپروتئین پرچگال >‌40 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 28/5 درصد پرستاران مرد و >‌50 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 53/1 درصد پرستاران زن مشاهده شد (جدول شماره 3). 
میزان قند ناشتای بین 100-126 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 101 پرستار (25/2 درصد) و <‌126 میلی‌گرم در دسی‌لیتر در 14 پرستار (3/5 درصد) دیده شد (جدول شماره 3).



میزان شیوع اختلالات آزمایشگاهی سندرم متابولیک در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید رجایی تهران براساس معیارهای انجمن قلب آمریکا و مؤسسه ملی قلب، ریه و خون، 5/21 درصد و براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3)، 2/99 درصد بود (جدول شماره 3). میانگین هورمون محرک تیروئید 2/25±3/03 میلی‌واحد بین‌المللی در لیتر، تری‌یدوتیرونین 0/31±1/17 نانوگرم در دسی‌لیتر و تیروکسین 1/77±8/38 میکروگرم در دسی‌لیتر بود (جدول شماره 4).



میزان شیوع کم‌کاری تیروئید بالینی 0/2 درصد، کم‌کاری تیروئید تحت بالینی 12 درصد و پرکاری تیروئید تحت بالینی 1/5 درصد بود. هیچ کدام از پرستاران به پرکاری تیروئید بالینی مبتلا نبودند (جدول شماره 5).



بحث 
این مطالعه با هدف بررسی وضعیت شاخص‌های آزمایشگاهی سندرم متابولیک و آزمایش‌های تیروئیدی در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید رجایی تهران انجام گرفت. نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شیوع سندرم متابولیک در پرستاران شاغل در بیمارستان شهید رجایی تهران براساس معیارهای انجمن قلب آمریکا و مؤسسه ملی قلب، ریه و خون، 5/21 درصد و براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3)، 2/99 درصد بوده است. شیوع سندرم متابولیک در مراقبین سلامت در مطالعه اوغوز و همکاران در ترکیه 7/90 درصد [30] و در مطالعه ویدیگال و همکاران در برزیل 4/50 درصد گزارش شده است[31]. 
این در حالی است که در مطالعه امیری و حکیمی که روی پرستاران شاغل در بندرعباس انجام گرفته بود، میزان سندرم متابولیک براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3)، 11/7 درصد و بالاتر از مطالعه حاضر گزارش شد [6]. در مطالعه مروری نظام‌مند ملکی و همکاران در جمعیت عمومی ایرانی 60635 نفری، میزان شیوع آن براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول (پانل 3)، 27 درصد برآورد شد [26]. یافته‌های مطالعه ریبیرو و همکاران حاکی از آن بود که میزان شیوع سندرم متابولیک براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول و معیار برزیلی سندرم متابولیک در بین کارکنان بیمارستانی در برزیل 38/1 درصد بوده است [7]. در مطالعه داس‌مرسِس و همکاران نیز 24/4 درصد از پرستاران معاینه‌شده مبتلا به سندرم متابولیک بودند [8]. در مطالعه تسو و چن در تایوان، میزان شیوع سندرم متابولیک براساس شاخص برنامه ملی آموزش کلسترول، 30 درصد گزارش شد [32]. بارتوسیویچ و همکاران در هلند، براساس معیار برنامه ملی آموزش کلسترول، شیوع سندرم متابولیک پرستاران بیمارستان را 38/9 درصد گزارش کردند [9]. تسای و تسو با ارزیابی 1055 پرستار در بیمارستانی در تایوان میزان شیوع سندرم متابولیک (براساس شاخص برنامه ملی آموزش کلسترول در تایوان ـ پنل درمانی سوم برای بزرگسالان) را 31/4 درصد گزارش کردند که بسیار بیشتر از مطالعه حاضر بود [33]. شیوع سندرم متابولیک در مطالعه گونزالس ـ زاپاتا و همکاران 17/50 درصد گزارش شد [34]. بر این اساس، می‌توان چنین بیان کرد که شیوع متفاوت سندرم متابولیک در مناطق مختلف می‌تواند به‌علت تفاوت سبک زندگی، عادات غذایی، فاکتورهای محیطی و ژنتیکی باشد [6، 35]. همچنین متغیرهایی نظیر نوبت‌های کاری شب، اضافه‌وزن، سن بالاتر از 50 سال و جنسیت زن از ریسک‌فاکتورهای ابتلا به سندرم متابولیک عنوان شده‌اند و در عوض سطح تحصیلات بالا خطر ابتلا به این سندرم را کاهش می‌دهد [9، 15-18] که این عوامل می‌توانند در مطالعات مختلف شیوع این سندرم را تحت تأثیر قرار دهند و نیاز است متغیرهای مداخله‌گر در این مطالعات کنترل شوند. برخی از مطالعات نشان داده‌اند علاوه بر ژنتیک، عوامل سبک زندگی مانند رژیم غذایی و عادات ورزشی نیز نقش مهمی در تعیین خطر ابتلا به سندرم متابولیک دارند. انتخاب‌های ضعیف رژیم غذایی سرشار از غذاهای فرآوری‌شده و نوشیدنی‌های شیرین، همراه با سبک زندگی کم‌تحرک و بدون فعالیت بدنی منظم، می‌تواند احتمال ابتلا به سندرم متابولیک را افزایش دهد. عوامل دیگری مانند سن، جنسیت و قومیت نیز می‌توانند بر حساسیت فرد به این بیماری تأثیر بگذارند [9، 15-18].
شیوع سندروم متابولیک در پرستاران موردبررسی پایین بود که علت آن می‌تواند دامنه سنی پایین جمعیت موردمطالعه باشد. همچنین، اطلاعات مورداستفاده در این مطالعه مربوط به افرادی بوده است که به سلامت خود اهمیت می‌دهند و جهت انجام آزمایشات دوره‌ای اقدام کرده‌اند. با این حال، باتوجه‌به اینکه برخی از عوامل خطر ابتلا به سندرم متابولیک قابل پیشگیری هستند، جهت کنترل و کاهش شیوع سندرم متابولیک، افراد دارای این سندرم باید شناسایی شوند و مداخلات بالینی و تغذیه‌ای، اصلاح سبک زندگی و ارتقای سطح آگاهی افراد در خصوص عوامل خطر مثل استعمال سیگار و سایر دخانیات، انجام فعالیت بدنی مداوم، مقابله با سبک زندگی مدرن و جایگزینی سبک زندگی سالم باید موردتوجه قرار گیرد.
نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان شیوع کم‌کاری تیروئید بالینی، کم‌کاری تیروئید تحت بالینی و پرکاری تیروئید تحت بالینی، بسیار کم بود و هیچ کدام از پرستاران به پرکاری تیروئید بالینی مبتلا نبودند. 
این یافته مشابه مطالعه شاکری و همکاران بر روی کارکنان اتاق عمل بود که دریافتند سطوح هورمون‌های تیروئیدی در هیچ یک از نمونه‌ها پایین‌تر از نرمال نیست و تنها در 1/5 درصد این افراد سطوح این هورمون‌ها بالاتر از حد نرمال بود. درمورد هورمون محرک تیروئید می‌توان گفت سطح این هورمون تنها در 6/2 درصد افراد نرمال بود و در هیچ یک از نمونه‌ها سطوح پایین آن گزارش نشد [22]. اسدی و همکاران در مطالعه خود افراد بالای 21 سال در تهران را از نظر اختلالات تیروئید بررسی کردند که در این مطالعه بروز هیپوتیروئیدی بالینی و تحت بالینی در 8 درصد زنان و در 3/3 درصد مردان گزارش شد. همچنین هیپرتیروئیدی بالینی و تحت بالینی در 4/8 درصد زنان و 2/6 درصد مردان گزارش شد [36]. آمینروایا و همکاران طی یک پیگیری 6ساله در تهران، میزان بروز کم‌کاری تیروئید را در زنان 3/3 درصد و در مردان 2/1 درصد گزارش کردند، در حالی که میزان بروز پرکاری تیروئید در زنان 3/8 درصد و در مردان هیچ در هر 1000 نفر (نفر در سال) گزارش شد [37]. در مطالعه تسو و چن در تایوان، 5 درصد از پرستاران دارای میزان هورمون محرک تیروئید بالاتر از حد نرمال بودند [32]. این تفاوت می‌تواند ناشی از اندازه‌های مختلف نمونه، تعریف اختلال عملکرد تیروئید، زمان مطالعه و عوامل محیطی ناشناخته احتمالی باشد [37]. انجام مطالعاتی در سطح وسیع‌تر به‌صورت کوهورت یا طولی آینده‌نگر نیاز است تا بتوان دقیق‌تر این موضوع را بررسی کرد.
باتوجه‌به نتایج به‌دست‌آمده در مطالعه حاضر، شیوع اختلالات آزمایشگاهی سندرم متابولیک در پرستاران بیمارستان قلب و عروق شهید رجایی پایین بود. ازآنجاکه پرستاران به‌عنوان عضو اصلی تیم مراقبتی درمانی نقش مهمی در بهبود و ارتقای سلامت جامعه دارند، سلامت پرستاران می‌تواند بر کیفیت مراقبت‌های ارائه‌شده از سوی آن‌ها و بر سلامتی بیماران تأثیرگذار باشد. بنابراین توصیه می‌شود بررسی سندرم متابولیک در بررسی‌های دوره‌ای و پایش سلامت پرستاران موردتوجه قرار گیرد. 

نتیجه‌گیری
نتیجه این مطالعه نشان می‌دهد فراوانی سندرم متابولیک و همچنین اختلالات تیروئیدی در بین پرستاران بیمارستان شهید رجایی تهران قابل‌توجه نبوده است. 
یکی از محدودیت‌های این مطالعه عدم بررسی کامل پرونده‌های سلامت همه پرستاران بود، زیرا 79 نفر (16 درصد) به‌دلیل نداشتن پرونده سلامت یا داشتن پرونده‌های با اطلاعات ناقص از مطالعه حذف شدند. همچنین اطلاعات به‌دست‌آمده مربوط به افراد تحصیل‌کرده‌ای بوده است که باتوجه‌به اینکه کادر درمان هستند، به سلامت خود اهمیت می‌دهند و جهت انجام آزمایشات دوره‌ای اقدام می‌کنند. از محدودیت‌های دیگر مطالعه، عدم در نظر گرفتن شاخص دور شکم در تعریف سندرم متابولیک بود.
پیشنهاد می‌شود این مطالعه به‌صورت وسیع‌تر در تمام بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه‌های علوم‌پزشکی انجام شود و حتی مقایسه‌ای بین مراکز مختلف صورت گیرد. 

ملاحظات اخلاقی

پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این طرح با کد اخلاقی IR.RHC.REC.1399.103 در مؤسسه آموزشی تحقیقاتی درمانی قلب و عروق شهید رجایی ثبت شد. از تمام اطلاعات شخصی و آزمایشگاهی پرستاران به‌صورت محرمانه و بدون ذکر نام استفاده شد.

حامی مالی
این مطالعه از پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد محمدمهدی خانی، مرکز تحقیقات قلب و عروق شهید رجایی، دانشگاه علوم‌پزشکی ایران استخراج شده است. 

مشارکت نویسندگان
مفهوم‌سازی: زهرا قائم‌مقامی، محمدمهدی خانی، شیوا خالق‌پرست؛ روش‌شناسی: یاسمن خلیلی، محمدمهدی خانی؛ نگارش پیش‌نویس: همه نویسندگان؛ ویراستاری و نهایی‌سازی نوشته: همه نویسندگان؛ جمع‌آوری داده‌ها: محمدمهدی خانی؛ آنالیز داده‌ها: یاسمن خلیلی و محمد مهدی خانی. 

تعارض منافع
هیچ گونه تعارض منافع توسط نویسندگان بیان نشده است.

تشکر و قدردانی
پژوهشگران مراتب سپاس خود را از پرستاران شاغل در انیستیتو قلب و عروق شهید رجایی که در جمع‌آوری اطلاعات این طرح همکاری و مشارکت داشتند، اعلام می‌نمایند.

 


References
  1. Baveicy K, Mostafaei S, Darbandi M, Hamzeh B, Najafi F, Pasdar Y. Predicting Metabolic syndrome by Visceral Adiposity Index, Body Roundness Index and a Body Shape Index in adults: A cross-sectional study from the Iranian RaNCD Cohort Data. Diabetes Metab Syndr Obes. 2020; 13:879-87. [DOI:10.2147/DMSO.S238153] [PMID]
  2. Saklayen MG. The global epidemic of the Metabolic syndrome. Curr Hypertens Rep. 2018; 20(2):12-20. [DOI:10.1007/s11906-018-0812-z] [PMID]
  3. Alizade Z, Azadbakht L. [Review of epidemiology of Metabolic syndrome in Iran (Persian)]. Iranian J Diabetes Metab. 2016; 15(3):143-57. [Link]
  4. Fatahi A, Doosti-Irani A, Cheraghi Z. Prevalence and incidence of Metabolic syndrome in Iran: A systematic review and meta-analysis. Int J Prev Med. 2020; 11:64. [DOI:10.4103/ijpvm.IJPVM_489_18] [PMID]
  5. Tabatabaei-Malazy O, Saeedi Moghaddam S, Rezaei N, Sheidaei A, Hajipour MJ, Mahmoudi N, et al. A nationwide study of Metabolic syndrome prevalence in Iran; A comparative analysis of six definitions. PLoS One. 2021; 16(3):e0241926. [DOI:10.1371/journal.pone.0241926] [PMID]
  6. Amiri A, Hakimi A. [The study of prevalence of Metabolic syndrome among nurses of Shahid Mohammadi Hospital of Bandar Abbas city, Iran (Persian)]. J Multidiscip Care. 2017; 6(1):1-8. [Link]
  7. Ribeiro RP, Marziale MH, Martins JT, Ribeiro PH, Robazzi ML, Dalmas JC. Prevalence of Metabolic syndrome among nursing personnel and its association with occupational stress, anxiety and depression. Rev Lat-Am. 2015; 23(3):435-40. [DOI:10.1590/0104-1169.0383.2573] [PMID]
  8. das Merces MC, Santana AIC, Lua I, da Silva DAR, E Silva DS, Gomes AMT, et al. Metabolic syndrome among primary health care nursing professionals: A cross-sectional population-based study. Int J Environ Res. 2019; 16(15):2686. [DOI:10.3390/ijerph16152686] [PMID]
  9. Bartosiewicz A, Łuszczki E, Nagórska M, Oleksy Ł, Stolarczyk A, Dereń K. Risk factors of Metabolic syndrome among Polish nurses. Metabolites. 2021; 11(5):267. [DOI:10.3390/metabo11050267] [PMID]
  10. Sooriyaarachchi P, Jayawardena R, Pavey T, King NA. Shift work and the risk for Metabolic syndrome among healthcare workers: A systematic review and meta-analysis. Obes Rev. 2022; 23(10):e13489. [DOI:10.1111/obr.13489] [PMID]
  11. Mousavi A, Biglari A, Reyhanian M. [Prevalence of Metabolic syndrome and its related criteria in health network personnel in Babolsar, 2012 (Persian)]. J Mazandaran Univ Med Sci. 2015; 24(122):377-81. [Link]
  12. Saberi HR, Moravveji AR, Fakharian E, Kashani MM, Dehdashti AR. Prevalence of Metabolic syndrome in bus and truck drivers in Kashan, Iran. Diabetol Metab Syndr. 2011; 3(1):8. [DOI:10.1186/1758-5996-3-8] [PMID]
  13. Cai H, Huang J, Xu G, Yang Z, Liu M, Mi Y, et al. Prevalence and determinants of Metabolic syndrome among women in Chinese rural areas. PloS One. 2012; 7(5):e36936. [DOI:10.1371/journal.pone.0036936] [PMID]
  14. Lye MS, Ahmadi N, Khor GL, Hassan STBS, Hanachi P, Agajani Delavar M. Parity and Metabolic syndrome in middle-aged Iranian women: A cross-sectional study. Caspian J Reprod Med 2015; 1(1):19-24. [Link]
  15. Jung H, Dan H, Pang Y, Kim B, Jeong H, Lee JE, et al. Association between dietary habits, shift work, and the Metabolic syndrome: The Korea nurses’ health study. Int J Environ Res Public Health. 2020; 17(20):7697. [PMID]
  16. Kim TW, Jeong JH, Hong SC. The impact of sleep and circadian disturbance on hormones and metabolism. Int J Endocrinol. 2015; 2015:591729. [DOI:10.1155/2015/591729] [PMID]
  17. Chico-Barba G, Jiménez-Limas K, Sánchez-Jiménez B, Sámano R, Rodríguez-Ventura AL, Castillo-Pérez R, et al. Burnout and Metabolic syndrome in female nurses: An observational study. Int J Environ Res Public Health. 2019; 16(11):1993. [DOI:10.3390/ijerph16111993] [PMID]
  18. Nikpour M, Tirgar A, Hajiahmadi M, Hosseini A, Heidari B, Ghaffari F, et al. Shift work and Metabolic syndrome: A multi-center cross-sectional study on females of reproductive age. Biomed Rep. 2019; 10(5):311-7. [PMID] [DOI:10.3892/br.2019.1205]
  19. Boivin DB, Boudreau P. Impacts of shift work on sleep and circadian rhythms. Pathol Biol (Paris). 2014; 62(5):292-301. [DOI:10.1016/j.patbio.2014.08.001] [PMID]
  20. Morris CJ, Purvis TE, Hu K, Scheer FA. Circadian misalignment increases cardiovascular disease risk factors in humans. Proc Natl Acad Sci USA. 2016; 113(10):E1402-11. [DOI:10.1073/pnas.1516953113] [PMID]
  21. Oh JI, Yim HW. Association between rotating night shift work and Metabolic syndrome in Korean workers: Differences between 8-hour and 12-hour rotating shift work. Ind Health. 2018; 56(1):40-8. [DOI:10.2486/indhealth.2017-0072] [PMID]
  22. Shakeri HS, Akaberi A, Ahadi M, Soleimanpour M, Seyed Sharifi SH. [Evaluation of thyroid dysfunction in the operating room staff in Bojnurd, Iran, 2014 (Persian)]. J North Khorasan Univ Med Sci. 2018; 9(4):27-33. [DOI:10.29252/nkjmd-09045]
  23. Sahu MT, Das V, Mittal S, Agarwal A, Sahu M. Overt and subclinical thyroid dysfunction among Indian pregnant women and its effect on maternal and fetal outcome. Arch Gynecol Obstet. 2010; 281(2):215-25. [DOI:10.1007/s00404-009-1105-1] [PMID]
  24. De Escobar GM, Obregón MJ, Del Rey FE. Iodine deficiency and brain development in the first half of pregnancy. Public Health Nutr. 2007; 10(12A):1554-70. [DOI:10.1017/S1368980007360928] [PMID]
  25. Maghsoodi S, Hesabi M, Emami sigaroudi A, Kazemnejad leili E, Monfared A. [General health and related factors in employed nurses in Medical-Educational Centers in Rasht (Persian)]. J Holist Nurs Midwifery. 2015; 25(1):63-72. [Link]
  26. Maleki F, Sayehmiri K, Sayehmiri F, Kiani F, Nasiri S, Mohamadi HR, et al. [Metabolic syndrome prevalence in Iran: A systematic review and meta-analysis (Persian)]. J Kermanshah Univ Med. 2014; 18(4):242-50. [Link]
  27. Mordouei Z, Sheikh Fathollahi M, Besharat F, Salem Z, Saeidi Fard S, Molaei Hosn F, et al. [The survey of metabolic syndrome frequency and its factors in employees of Rafsanjan University of Medical Sciences Faculties in 2016: A short report (Persian)]. J Rafsanjan Univ Med Sci. 2017; 16(8):789-96. [Link]
  28. Dalvand S, Niksima SH, Meshkani R, Gheshlagh RG, Sadegh-Nejadi S, Kooti W, et al. Prevalence of metabolic syndrome among Iranian population: A systematic review and meta-analysis. Iran J Public Health. 2017; 46(4):456. [PMCID]
  29. Rochlani Y, Pothineni NV, Kovelamudi S, Mehta JL. Metabolic syndrome: Pathophysiology, management, and modulation by natural compounds. Ther Adv Cardiovasc Dis. 2017; 11(8):215-25. [DOI:10.1177/1753944717711379] [PMID]
  30. Oğuz A, Sağun G, Uzunlulu M, Alpaslan B, Yorulmaz E, Tekiner E, et al. Frequency of abdominal obesity and Metabolic syndrome in healthcare workers and their awareness levels about these entities. Turk Kardiyol Dern Ars. 2008; 36(5):302-9. [Link]
  31. de Carvalho Vidigal F, Ribeiro AQ, Babio N, Salas-Salvadó J, Bressan J. Prevalence of metabolic syndrome and pre-metabolic syndrome in health professionals: LATINMETS Brazil study. Diabetol Metab Syndr. 2015; 7(1):1-9. [PMID]
  32. Tsou MT, Chen JY. Burnout and metabolic syndrome among healthcare workers: Is subclinical hypothyroidism a mediator? J Occup Health. 2021; 63(1):e12252. [DOI:10.1002/1348-9585.12252] [PMID]
  33. Tsai HJ, Tsou MT. Age, Sex, and Profession Difference Among Health Care Workers With Burnout and Metabolic Syndrome in Taiwan Tertiary Hospital-A cross-section study. Front Med (Lausanne) 2022; 9:854403. [DOI:10.3389/fmed.2022.854403] [PMID]
  34. González-Zapata LI, Deossa GC, Monsalve-Álvarez J, Díaz-García J, Babio N, Salas-Salvadó J. Metabolic syndrome in healthcare personnel of the university of Antioquia-Colombia; LATINMETS study. Nutr Hosp. 2013; 28(2):522-31. [DOI:10.3305/nh.2013.28.2.6315]
  35. Shokouhi F, Amiripour A, Ahmadi A, Imani S. Evaluation of the prevalence and modeling of social determinants of metabolic syndrome in Shahrekord, Iran. Sci J Nurs, Midwifery Paramed Fac. 2020; 6(2):43-53. [Link]
  36. Assadi M, Delshad H, Tohidi M, Azizi F. [The incidence of subclinical thyroid dysfunction and it’s natural course in The Tehranian Adults (Persian)]. Iran J Endocrinol Metab. 2009; 11(6):673-9. [Link]
  37. Aminorroaya A, Meamar R, Amini M, Feizi A, Tabatabae A, Faghih Imani E. Incidence of thyroid dysfunction in an Iranian adult population: The predictor role of thyroid autoantibodies: Results from a prospective population-based cohort study. Eur J Med Res. 2017; 22(1):21-5. [DOI:10.1186/s40001-017-0260-2] [PMID]
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: پرستاری
دریافت: 1400/11/23 | پذیرش: 1402/12/1 | انتشار: 1402/12/1

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به {نشریه پرستاری ایران} می باشد.

Designed & Developed by : Yektaweb