یافتههای جدول شماره 3 نشان داد در گروه کنترل قبل از آموزش 60/5 درصد و بعد از مداخله 84/2 درصد از زنان و در گروه آزمایش قبل از آموزش 55/9 درصد و بعد از آن 79/4 درصد از زنان با خشونت روانی مواجهه داشتند.
نتایج آزمون من ویتنی نشان داد قبل (0/774=P) و بعد از آموزش مهارت حل مسئله (0/973=P)، 2 گروه ازنظر مواجهه با خشونت روانی اختلاف معنادار آماری نداشتند. بدین معنی که آموزش مهارت حل مسئله، تأثیر معناداری بر مواجهه با خشونت روانی نداشت. نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد در گروه کنترل (0/001=P) و همچنین در گروه آزمایش (0/026=P) میانگین خشونت روانی بعد از آموزش مهارت حل مسئله بهطور معناداری بالاتر از قبل از آموزش بود.
یافتهها نشان داد در گروه کنترل قبل از آموزش در 23/7 درصد و بعد از مداخله 23/7 درصد از زنان و در گروه آزمایش قبل از آموزش در 23/5 درصد و بعد از آن 17/6 درصد از زنان با خشونت جسمی مواجهه داشتند. نتایج آزمون من ویتنی نشان داد قبل (0/946=P) و بعد از آموزش مهارت حل مسئله (0/600=P)، 2 گروه ازنظر مواجهه با خشونت روانی اختلاف معنادار آماری نداشتند. یافتههای آزمون ویلکاکسون نشان داد در گروه کنترل (0/968=P) و گروه آزمایش (0/765=P) بین میانگین مواجهه با خشونت جسمی بعد از آموزش مهارت حل مسئله نسبت به قبل از آن اختلاف معناداری وجود نداشت.
بررسی مواجهه خشونت جنسی نشان داد در گروه کنترل قبل از آموزش 21/1 درصد و بعد از آن 15/8 درصد از زنان و در گروه آزمایش قبل از آموزش 23/5 درصد و بعد از آن 14/7 درصد از زنان مواجهه با خشونت جنسی داشتند. نتایج آزمون من ویتنی نشان داد قبل (0/636=P) و بعد از آموزش مهارت حل مسئله (0/871=P)، 2 گروه ازنظر مواجهه با خشونت جنسی اختلاف معنادار آماری نداشتند. یافتههای آزمون ویلکاکسون نشان داد در گروه کنترل (0/792=P) و گروه آزمایش (0/078=P) میانگین مواجهه با خشونت جنسی بعد از آموزش مهارت حل مسئله نسبت به قبل از آن اختلاف معناداری نداشت.
تغییرات خشونت نیز بررسی شد. یافتهها نشان داد ابعاد خشونت روانی، مذاکره و خشونت منجر به صدمه بعد از مداخله نسبت به قبل بیشتر و خشونت فیزیکی و خشونت جنسی کمتر شده است، اما این تغییرات در هیچکدام از حیطه ها بین 2 گروه مورد بررسی ازنظر آماری معنادار نبود (P>0/05) (جدول شماره 4).
بحث
براساس یافتههای پژوهش، آموزش مهارت حل مسئله باعث ایجاد تغییر معناداری در خشونت فیزیکی، جنسی و خشونت منجر به صدمه در گروه آزمایش و کنترل نشد و تغییرات خشونت در هیچکدام از حیطههای مورد بررسی در 2 گروه آزمایش و کنترل ازنظر آماری معنادار نبود و مداخله آموزش حل مسئله بر میزان مواجهه زنان نابارور در پژوهش حاضر اثرگذار نبود. در پژوهش حاضر میزان مواجهه با خشونت روانی، بیش از فیزیکی و جنسی بوده است و حداقل 60 درصد (در گروه کنترل قبل از مداخله) زنان نابارور در پژوهش حاضر این نوع خشونت را گزارش کردند. در مطالعه شیخان و همکاران در بررسی 400 زن نابارور شهر تهران نشان داده شد که مواجهه با خشونت خانگی در 34/7 درصد، مواجهه با خشونت جسمی در 5/3 درصد، روانی در 74/3 درصد و جنسی در 47/3 درصد زنان نابارور وجود داشت [1]. در پژوهش علیجانی و همکاران نیز در بررسی 379 زن نابارور شهر ساری، میزان مواجهه زنان با خشونت خانگی نزدیک به 90 درصد گزارش شده است که میزان بالایی است [24]. در پژوهشهای خارجی نیز لطفی و همکاران در مطالعه 304 زن نابارور مصر نشان دادند که مواجهه کلی زنان نابارور با خشونت خانگی بالا (میانگین نمره 73) بوده است [33]. درحالیکه در مطالعه اوزترک و همکاران در ترکیه، این میانگین پایین و نزدیک به سطح حداقل یعنی حدود 38 به دست آمده است [34]. به نظر میرسد مواجهه با خشونت روانی در ایران بیش از سایر خشونتها گزارش میشود و زنان در درک و گزارشدهی این نوع خشونت، تجربه رویدادهای نامطلوب بیشتری دارند. در میان 3 نوع خشونت مورد بررسی، مواجهه با خشونت جنسی نیز کمتر از سایر خشونتهای دیگر گزارش شده است که این موضوع میتواند ناشی از عدم تمایل به گزارشدهی بهدلیل مسائل مرتبط با شرم و حیا و آبرو باشد.
دیگر یافتههای پژوهش نشان داد آموزش مهارت حل مسئله بر میزان مواجهه قبل و بعد از مداخله در زنان نابارور در گروه آزمایش و کنترل در مواجهه با خشونت روانی تغییر معناداری داشت و زنان نابارور در هر 2 گروه، میزان مواجهه با خشونت روانی بیشتری را گزارش کردند. مواجهه با خشونت فیزیکی و جنسی پس از دریافت مداخله آموزش مهارت حل مسئله تفاوت معناداری را نشان ندادند. پژوهشهای متعددی درزمینه اثر مداخله مهارت حل مسئله انجام شده است و عمدتاً نشان از تاثیرگذار بودن مداخلههای روانشناختی و مشاورهای مبتنیبر مهارت حل مسئله بر موضوع مواجهه با خشونت بودند. در پژوهش تقیزاده و همکاران در تهران در بررسی 257 زن بارور نشان داده شد که مواجهه با خشونت جسمی و روانی در زنان پس از انجام مداخله آموزش مهارت حل مسئله کاهش معناداری داشته است و مداخله در مورد مواجهه با خشونت جنسی معنادار نبود [18]. یافتههای پژوهش تقیزاده و همکاران همچون پژوهش حاضر در مورد مواجهه با خشونت جنسی معنادار به دست نیامد، اما در مورد مواجهه با خشونتهای جسمی و روانی با پژوهش حاضر همخوانی نداشت. باباحیدریان و همکاران در بررسی اثر مشاورههای مبتنیبر خانواده در 92 زن باردار شهر صحنه در استان کرمانشاه که با خشونت خانگی مواجهه داشتند، نشان داد نمره مواجهه با خشونتهای روانی، کلامی، مالی، فیزیکی، جنسی و اجتماعی کاهش معنادار نشان داده است و تنها خشونت عاطفی تفاوت معناداری را نشان نداده است [21] که میتوان گفت با یافتههای پژوهش حاضر همخوانی نداشت.
دینمحمدی و همکاران در بررسی اثر مشاورههای متمرکز بر راهحل در مواجهه با خشونت خانگی 90 زن باردار شهر زنجان که به 2 گروه مساوی آزمایش و کنترل تقسیم شده بودند، نشان داد نرخ مواجهه با خشونتهای روانی، جسمی و جنسی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل کاهش یافته است [19]. علمشاهی و همکاران [20] نیز در پژوهش خود که در میان 80 زن باردار در شهر بویینزهرا در استان قزوین انجام شد، نشان دادند مشاوره گروهی مبتنیبر مهارت حل مسئله، نمره مواجهه با خشونت خانگی پس از انجام مداخله و 3 ماه بعد از مداخله را بهطور معناداری در مقایسه با گروه کنترل کاهش داشته است. مقایسه یافتههای پژوهش حاضر با پژوهشهای انجامشده در ایران نشان میدهد که در اغلب آنها مهارت حل مسئله توانسته است تا حدودی جنبههایی از مواجهه با خشونت را تحت تأثیر قرار داده و آن را کاهش دهد. در تفسیر این یافتهها میتوان گفت جوامع آماری متنوع و در نظر گرفتن مصادیق مختلف در مورد خشونت خانگی نیز بر موفقیت یا عدم موفقیت مداخلات اثرگذارند. مداخله آموزش مهارت حل مسئله در پژوهش حاضر در زمان شیوع ویروس کووید-19 انجام شد و پژوهشهای متعددی نشان دادند که با قرنطینه و خانه نشینی، تعارضات میان زنان و همسرانشان بیش از قبل شده است و اختلالات روانی بیشتری را برای تمامی اعضای خانواده به وجود آورده است که میتواند در بیشتر شدن مواجهه با خشونت های روانی تأثیرگذار باشد [35, 36]. در یافتههای پژوهش حاضر نیز مواجهه بیشتر زنان با خشونت روانی پس از دریافت مداخله و حتی در گروه کنترل نیز مشاهده شده است.
ماهرولیانا و همکاران در اندونزی نشان دادند زنان قربانی خشونت خانگی که مشاورهها و آموزشهای مرتبط با مهارت حل مسئله را گذراندهاند، نسبت به زنانی که این مداخلات را تجربه نکردهاند، توانایی بهتری در حل مشکلات خانوادگی که نقش مؤثری در مواجهه با خشونت دارند، داشتند [37]. در پژوهش تیواری و همکاران در هنگکنگ و در میان 106 زن باردار که در 2 گروه آزمایش شامل 51 زن براساس پروتکل توانمندسازی زنان، میلر (امنیت، حق انتخاب و حل مسئله) و گروه کنترل که مراقبت استاندارد را دریافت میکردند و شامل 55 زن بودند، یافتهها نشان داد مواجهه با خشونت روانی در زنان باردار در گروه آزمایش بهطور معناداری کاهش داشت، درحالیکه این کاهش در مورد مواجهه با خشونت جنسی معنادار نبود [25]. در تفسیر علت این عدم همخوانی یافتهها میتوان گفت که عدم آشنایی مراجعین با مفاهیم و مصادیق خشونت بهویژه در مواجهه با خشونت روانی و عدم اطلاع کافی، باعث شد در ارزیابی اولیه میزان کمتر مواجهه با خشونت را گزارش کنند و در مرحله دوم و با افزایش آگاهی آنان، میزان مواجهه بیشتری گزارش شد. بهعلت شیوع ویروس کرونا، در پژوهش حاضر جلسات آموزشی بهصورت مجازی و فشرده انجام شد و بهدلیل پایین بودن وضعیت اجتماعی-اقتصادی اغلب مراجعین کلینیک و عدم دسترسی به اینترنت پر سرعت، وضعیت آموزش مهارتها تحت تأثیر قرار گرفته و شرایط دشوارتری را داشته است که این موضوع یکی از محدودیتهای پژوهش حاضر بود.
نتیجهگیری
آموزش مهارت حل مسئله باعث ایجاد تغییر معناداری در خشونت فیزیکی، جنسی و خشونت منجر به صدمه در گروه آزمایش و کنترل نشد و تغییرات خشونت در هیچکدام از حیطههای مورد بررسی در 2 گروه آزمایش و کنترل ازنظر آماری معنادار نبود. بدین صورت فرضیات پژوهش در مورد تأثیر آموزش مهارت حل مسئله بر کاهش خشونت خانگی زنان نابارور بهطورکلی و در حیطههای خشونت روانی، فیزیکی و جنسی، منجر به صدمه و مذاکره تأیید نشد. دشواری آموزش ازطریق فضای مجازی بهدلیل شرایط شیوع کووید-19 باعث شد که مداخله آموزش مهارت حل مسئله از اثربخشی کافی و لازم برخوردار نباشد. دوره پیگیری کوتاه بهدلیل محدودیت زمانی پایاننامه نیز میتواند علت عدم گرفتن نتیجه باشد. البته گاهی مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند خشونت آنقدر ریشهدار و عمیق هستند که تغییر آنها با یک دوره کوتاه آموزشی میسر نیست و فرهنگسازی دراز مدت ازطریق رسانههای اجتماعی و درگیر کردن همسران در فرایند آموزش را میطلبد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد گزارش مواجهه با خشونت روانی در گروه آزمایش وگروه کنترل افزایش یافته است. افزایش خشونت خانگی در دوران قرنطینه خانگی، فقدان آشنایی اولیه زنان نابارور در گروه آزمایش با مفاهیم و مصادیق خشونت خانگی و افزایش حساسیت گروه کنترل نسبت به موضوع خشونت، اثر هاثورن میتواند علت افزایش گزارش خشونت روانی در هر 2 گروه باشد.
در برخی از پژوهشهای انجامشده، مهارت حل مسئله در کنار سایر مهارتها بهصورت همزمان به مراجعین آموزش داده شده است و بایستی بررسی شود که صرفاً آموزش مهارت حل مسئله بدون در نظر گرفتن سایر مفاد آموزشی میتواند در جوامع مختلف آماری اثربخشی خود را نشان دهد یا خیر.
به نظر میرسد باوجود غیراثربخش بودن آموزش مهارت حل مسئله در پژوهش حاضر، تکرار پژوهشهای مرتبط با مداخلات روانشناختی، مهارتهای زندگی و ارتباطی و پیگیری آنها با در نظر گرفتن معیارهای تدریس اثربخش در شرایط مناسب و ترجیحاً آموزش بهصورت حضوری و همچنین با حجم نمونه بالاتر ضرورت داشته باشد. ازآنجاییکه متغیرهای دیگری نظیر وضعیت اشتغال همسر، وضعیت اقتصادی خانواده و غیره ممکن است تأثیرگذار باشند، بهتر است در مطالعات بعدی نقش آنها نیز در تحلیلهای آماری قویتر نظیر رگرسیون مورد بررسی قرار گیرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با مجوز کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی ایران با کد IR.IUMS.REC.1399.1171 انجام شد.
حامی مالی
این مقاله حاصل نتایج پایاننامه کارشناسی ارشد محبوبه میراحمدیان، مشاوره در مامایی و طرح پژوهشی با کد 99-2-3-19047 است که با حمایت مالی معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه، نظارت، تجزیهوتحلیل دادهها و مدیریت پروژه: فهیمه رنجبر؛ جمعآوری دادهها، برگزاری جلسات آموزشی و نگارش پیشنویس مقاله: مریم میراحمدیان؛ تجزیهوتحلیل دادهها: شیما حقانی؛ کمک در طراحی جلسات آموزشی و مشاور طرح: مریم معادی؛ همه نویسندگان پیشنویس را بهطور انتقادی بازبینی کردند و نسخه نهایی را تأیید کردند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از واحد توسعه تحقیقات بالینی شهید اکبرآبادی و دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران برای همکاری در جمعآوری دادهها تشکر میکنند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |